هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

معرفی کتاب توسط وبلاگ...ذره

 به مناسبت رحلت آیت الله طالقانی ره:

امام روح الله ره به او لقب ابوذر انقلاب را داد....

این کتاب به خوبی می تواند به این سوال جواب دهد که چرا امام خمینی ره به ایشان این لقب را دادند؟

سید محمود طالقانی در 93 صفحه حاصل تلاش مینا چوپانی است.جوانی است که متولد 1368 می باشد.

با خواندن این کتاب به طور فشرده و جذاب با زندگانی سید محمود طالقانی و در اصل تاریخ مبارزاتی انقلاب بیشتر آشنا می شویم. کتاب حکایت هایی واقعی دارد که جاهای دیگر نخوانده ایم.

خوبی کتاب های دانشجویی ارزان بودن،کوچک بودن و خلاصه بودن آنهاست.این کتاب هم همین ویژگی ها را دارد.

قسمتی از صفحه 64 کتاب:

روز آزادی آقا،جمعیت گسترده ای برای استقبال آمده بودند.به روایتی بیش از 250هزار نفر از مردم تهران از استاد و دانشجو گرفته تا بازاری و روحانی برای دیدار آمدند.وقتی خبر آزادی پخش شد،بازار را تعطیل کردند.مسیر سبزه میدان تا منزل طالقانی مسدود شده بود...

وقتی خبر استقبال گسترده ی مردم از آزادی طالقانی به گوش شاه رسید،او با استیصال گفت:

من گیج شده ام و نمیدانم چه کنم؟آزاد می کنم این طور می شود؟می گیرم آن طور می شود.سید حسن مدرس اسباب نارحتی پدرم شد و سید محمود طالقانی اسباب نارحتی من!

 .

پیشنهاد و انتقادی درباره کتاب:

 اگر آنجایی که در کتاب نقل خاطره ای می شود نام گوینده آن خاطره ذکر شود بر ازرش تحققی کتاب اضافه تر می کند.

 کتاب سال شمار زندگانی هم ندارد.چیزی که در دیگر کتاب های کتاب دانشجو درباره شخصیت ها می بینیم.

پ.ن:

*لینک : او ابوذر بود....

*سید محمود طالقانی:

نگاهی به زندگی و زمانه مرحوم آیت الله طالقانی 

ناشر کتاب : میراث اهل قلم

قطعپالتویی
سال نشر1393
شمارگان3000
چاپ جاری1
تعداد صفحات96
وزن(گرم)115
قیمت: 2600 تومان

 

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۱

معرفی کتاب توسط وبلاگ...تا اینجا خواندم

....

یک بار در ایام طلبگی به مشهد رفته بودم و در صحن های حرم رضوی (علیه السلام) گام می زدم و به بارگاه امام می نگریستم ، اما داخل رواق ها و روضه نمی شدم .

ناگهان دست مهربانی بر روی شانه هایم قرار گرفت و با لحنی آرام فرمود :

« حاج شیخ حسن ! چرا وارد نمی شوی ؟! »

نگاه کردم و دیدم علامه طباطبایی است .

عرض کردم خجالت می کشم با این آشفتگی روحی بر امام رضا (علیه السلام) وارد شوم !

من آلوده کجا و حرم پاک ایشان کجا !

مرحوم علامه فرمود :

« طبیب برای چه مطب باز می کند؟برای اینکه بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند .

این جا هم دارالشّفای آل محمد است .داخل شو که امام رضا (علیه السلام) طبیب الأطباء است . »صفحه 40

 

                                                                 

 پیامبر اکرم (صلی الله و علیه واله) :

« سَتُدفَنُ بَضعَهٌ مِنِّی بِأَرضِ خُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مَکرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللهُ کُربَتَهُ وَ لَا مُذنِبٌ إِلَّا غَفَرَ اللهُ ذُنُوبَهُ .»

به زودی جگر گوشه من در زمین خراسان به خاک سپرده شود ، زیارت نکند او را رنج دیده ای مگر اینکه خداوند رنج او را برطرف کند و نه گناهکاری مگر خدا بیامرزد گناهان او را .  

   ................. ***...................

 

وقتی کتاب را خواندم به خودم می گفتم کاش تمام نشده بود و ادامه داشت.هنوز هم به این کتاب سر میزنم و هر بار لذت خودش را دارد.کتاب خوبی است برای رهایی از هیاهوهای بلند...امیدورام در چاپ های بعدی کتاب سبک نوشتاری آن  اصلاح و مجددا ویرایش شود.

شهد شهود قرار است 8 جلد باشد. تا الان جلد 1 ،2 ،3  که داستان هایی از علمای اخلاف و عرفان را در بر می گیرد و جلد 5 آن تحت عنوان گام های سلوک منتشر شده است.

پ.ن:

شهد شهود - جلد دوم: داستان هایی کوتاه از زندگی بزرگان علم و اخلاق 

دفاتر ملکوتی - دفتر دوم

مولفحسن قدوسی زاده

ناشر کتاب : دفتر نشر معارف
 قیمت چاپ اول :3000 تومان
تعداد صفحات128

 

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۱

 معرفی کتاب توسط وبلاگ...عطشنامه ی مجنون

...

موضوع کتاب «رمز جاودانگی»، زندگی نامه شهید رجائی است که با گروه مخاطب عمومی و برای نوجوانان و جوانان نگارش یافته است. در این کتاب، الگوهای رفتاری بسیار خوبی همچون: ساده زیستی، مدیریت اسلامی، اخلاص و ... از آن شهید بزرگوار معرفی شده تا جوانان این مرز و بوم – که در آینده مدیران کشور خواهند شد- با تأسی به این الگوهای کاربردی، در پست ها و مسئولیت های آینده خود همواره خدا را درنظر داشته و یار محرومان و یاور پابرهنگان باشند.

در معرفی پشت جلد این کتاب چنین می خوانیم:

«کتاب رمز جاودانگى، زندگى شهید والامقام، محمد على رجائى است؛ یعنى جاودانه¬مردى که تاریخ معاصر ایران او را به خوبى مى‏شناسد؛ مردى که از میان مردم برآمد، با اخلاص و ایمان زیست و مدت‏ها در راه دفاع از آرمان‏هاى الهى، اسیر دژخیمان پهلوى شد و آن‏گاه که سپیده انقلاب دمید و به مناصب کلیدى کشور رسید، خود را نباخت و چون دیگران، فریفته نشد و همان اخلاص و معنویت و ساده‏زیستى را فراموش نکرد و چون خلق خدا را براى رضاى خدا دوست مى‏داشت، خدا نیز مهرش را در دل مردم افکند و چون از خاک به افلاک پرکشید، مردمان در غمش زارزار گریستند و مویه کردند و بر از دست‏دادن چونان مردى و نیز شهیدان باهنر و دستگردى، افسوس خوردند.»

کتاب یاد شده با مبلغ ۷۵۰۰ تومان در کتاب فروشی های بوستان کتاب در قم، مشهد، اصفهان و تهران عرضه می گردد.
.

پ.ن:

*نشانی کتاب فروشی‌های بوستان کتاب:

فروشگاه مرکزى، قم، میدان شهدا، بوستان کتاب، تلفن:۷۷۴۳۴۲۶۳
فروشگاه شماره ۲، تهران، میدان فلسطین، خیابان طوس، کوچه تبریز ، پلاک ۳۰، تلفن:۸۸۹۵۶۹۲۲
فروشگاه شماره ۳، مشهد، چهارراه خسروى، مجتمع یاس، جنب دفتر تبلیغات اسلامى شعبه خراسان رضوى، تلفن:۲۲۳۳۶۷۲۳
فروشگاه شماره ۴، اصفهان، خ حافظ، چهار راه کرمانى، جنب دفتر تبلیغات اسلامى شعبه اصفهان، تلفن:۲۲۲۰۳۷۰۳
فروشگاه شماره ۵، اصفهان، میدان انقلاب، روبروى سى و سه پل، جنب سینما ساحل، تلفن: ۲۲۲۱۷۱۲۳

*لینک خرید کتاب

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۴۲

معرفی توسط بلاگ....در مسلخ عشق....

 -: بسم الله الرحمن الرحیم :-

....

تضادهای درونی نام کتابی است، که از مجموعه چند داستان کوتاه نادر ابراهیمی به چاپ رسیده است. کتابی که دست بنده است، چاپ چهارم، سال 1354، توسط انتشارات آگاه به چاپ رسیده ؛ و وقتی کتاب را می خواندم، کهنه گی و بوی خوش کاغذ قدیمی اش؛ خواندن کتاب را برایم دل چسب کرده بود.

بگذریم...

 عناوین داستان هایی که در این کتاب می خوانید:

 

  • هیچکس صدای «شیپور شامگاهی» را نمی شنود

  • قصه ای به نام وسائل ارتباط جمعی

  • مردی در غربت

  • دعوت به شراب کهنه

  • در امتداد ارزش ها

  • روزی که ایمان متولد می شد

  • تیغی در گلو

  • پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار 

 

 

قسمتی از داستان ِروزی که ایمان متولد می شود:

[لحظه وصل و زیارت انسانی را بیان می کند که 30سال هیچ اعتقادی به خدا و امامانش نداشته]

... من جلوی در بزرگ پیاده می شوم. و می دوم. و به حیاط می روم. و کفش هایم را در می آورم. و به درون صحن می روم. و در آن خلوت؛ و در آن خاموشی، و در زیر آن چلچراغ عظیم روشن، پنجه در چارخانه های ضریح می اندازم. وبه زانو می افتم. وسر بر فلز سرد می سایم. و از خویش جدا می شوم، و جداتر می شوم . وگاه صدای غریب ناله و گریه ام را می شنوم، و صدای شکسته التماس هایم را و دعاهایم را می شنوم. آرام آرام حل می شوم، فرو میروم، یکی می شوم، تمام می شوم، و زانو هایم خمیده تر میشود. و فرو می روم، و پرواز می کنم، ونیستم تا که بنالم، و نیستم تا که التماس کنم، و نیستم تا به شمار آیم...سبکم...خنکم، آرامم...

 

این کتاب را به کسانی که اهل داستان و تأمل و تفکر بعد از آن هستند، پیشنهاد می کنم.

 روحش شاد و یادش گرامی باد

 

****

برداشت های حقیر از کتاب تضاد های درونی، نادر ابراهیمی:

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۱

معرفی کتاب توسط وبلاگ...روح و ریحان

به نام خدا

نام کتاب: پوتین های مریم(خاطرات مریم امجدی)

مصاحبه و تدوین: فریبا طالش پور

انتشارات سوره مهر

تعداد صفحه:110

مریم دختری از یک خانواده نسبتا مرفه است که در خانواده ای مذهبی بزرگ شد. در زمانی که اکثرا بدون حجاب به مدرسه می رفتند مریم بی توجه به نگاه های پرسش گرانه ی دیگران و حتی تمسخر همکلاسی های پسر که او را کچل خطاب می کردند، با چادر به مدرسه می رفت.

همین دختری که خیلی نازنازی و از نظر جسه ضعیف بود در هفده سالگی در حالیکه یک کلت رول ور دور کمرش بسته و با یک اسلحه ژ- ث دو خشابه، پا به پای مردان در برابر دشمن خط آتش می بندد.

مریم بعد ها به کمک مجروحین از طرف سپاه به بیمارستان می رود و کارهایی را انجام میداد که پرستارهای بیمارستان با اکراه و منت انجام می دادند.

با دلسوزی وصف ناپذیر به کمک رزمندگان می شتابد و به آنها آرامش و روحیه می دهد.

بخشی از کتاب از ص73

...آن شب سید صالح موسوی همسر بتول، به آنجا آمده بود و شب را در یکی از اتاق ها ماند. صبح که می خواسته سرکارش برود، هنگام رد شدن از اتاق ما پوتین های مرا کنار در اتاق دیده و با تعجب از بتول می پرسد: این پوتین ها مال کیه؟

بتول می گوید: مال مریم امجدیه. سید صالح در آن موقع حدود21 ساله بود و جثه کوچکی داشت پوتین به اندازه پایش گیر نمی آورد. وقتی پوتین های مرا می بیند، آنها را بر می دارد، قدری نگاهشان می کند و به بتول می گوید: پوتین ها را از کجا آورده؟ بتول هم ماجرای گم شدن کفشم را برایش تعریف می کند.

سید صالح می گوید: بتول، تو را به خدا به خواهد امجدی بگو این پوتین ها را به من بده، درست اندازه پای منه.

بتول به اتاق ما آمد و به من گفت مریم! صالی( بتول همسرش را صالی صدا میزد)کفش های تو را می خواهد. درست اندازه پاشه.

گفتم یک کفش برام بگیره، اینا رو ببره. بتول قضیه را به سید صالح گفت. سید به بتول پول داد تا همان روز برایم کفش بخرد و خودش پوتین ها رو پوشید و رفت...

قسمتی از کتاب که مربوط به مراسم عقد مریم و همسرش هست برام جالب بود:

من دومین دختر خانواده بودم که می خواستم ازدواج کنم. خواهر اولم با پسر عمه ام ازدواج کرد. با اینکه پسر خواهرش بود مدت ها طول کشید تا نظر قطعی بدهد. روی خصوصیات اخلاقی، غقاید مذهبی و خط فکری طرف مقابل، خیلی حساسیت داشت.

وقتی برادرم از حسن آذرنیا تعریف می کند، آقا جان پیش خودش می گوید: اون سرباز امام زمانه (عج) و از جبها می آد، احتیاج به تحقیق نداره.

آن روز دو خانواده تا شب با هم حرف زدند. مادرم در مورد مهریه کمی سخت می گرفت. بحثشان به درازا کشید. دست آخر آقاجان گفت هر چی مهریه خواهر بزرگش بوده مهریه این یکی هم باشد. مهریه خواهرم یک جلد قرآن ، یک شاخه نبات، صدهزار تومن پول و یک سکه بهار آزادی بود.

....

عصر حسن به بیمارستان رفت تا دوستانش را بیاورد. غروب که آمدند از دیدنشان اشک مهمان ها در آمد.... هنوز هم وقتی فامیل ها دور هم جمع می شوند، می گویند عروسی مریم تنها عروسی بود که خیلی روی ما تاثیر گذاشت.

سر سفره عقد نشستم، برادر قندهاری که حالا برادر جاری ام به حساب می آمد از ما عکس می گرفت. عمه ام اصرار داشت چادر سفید سر کنم، اما قبول نکردم. خجالت می کشیدم جلوی برادر قندهاری با چادر سفید باشم. عمه گفت لااقل چادر سفیدت را روی چادر سیاهت بنداز، شگون نداره با چادر مشکی سر سفره عقد باشی.

آخر سر حرفمان شد. چادر سفید را پرت کردم یک گوشه و به عمه ام گفتم: به خدا اگه دوباره اصرار کنی دیگه هیچی.

---------------------------------------------------

به عنوان یه خواننده  انتظار همچین رفتاری رو از شخصیت این خاطرات نداشتم.

امیدوارم یه روزی گذر خانم امجدی به این وبلاگ بخوره و علت این کارشو برای من و بقیه نسل سومی ها  که غیر قابل درکه توضیح بده.

رنگ سفید برای اکثر آدما قداست خاصی داره و القا گر پاکی و صفاست:

رنگ سفید لباس پرستار

رنگ سفید چادر نماز و احرام

و شاید کفن...

۱۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۱

معرفی کتاب توسط وبلاگ...روح وریحان

...

مصاحبه و تدوین: ناهید سلیمانی

تعداد صفحه:112

ناشر:سوره مهر

گل سیمین خاطرات یک دختر نوجوان در زمان جنگ دفاع مقدس است (از سال های آخر جنگ و پیروزی و بعد از آن)

خانم سهام طاقتی که صاحب این خاطرات است از سختی های آن دوره می گوید، از ناملایمت ها از ناامنی ها و هراس ها و ماجراها و مقاومتش در شرایطی که خرمشهر به دست نیروهای عراقی افتاده بود و هر لحظه بیشتردر شهر پیشروی می کردند و تا حصر آبادان پیش رفتند.

در آن شرایط خیلی ها فرار را بر قرار ترجیح دادند اما امثال این دختر ماندند و مقاومت کردند و شهر را هیچ گاه رها نکردند...

صاحب این داستان در بیمارستان خرمشهر به مجروحان کمک می کرد، زمانی هم مسئول نگهداری وپخش مهمات و مواد غذایی بودن و زمانی هم برای شناسایی و دفن اجساد  شهدا به منطقه می رفتند و هر زمان در نقش های دیگر ظاهر می شد.

یک مجاهد فداکار که پذیرای هرگونه مسئولیتی بود به خاطر عشقی که به شهرش داشت...

زندگی پر فراز و نشیب و سختی های زمانه را در این کتاب به نگارش در آورد.

عنوان کتاب(گل سیمین) ربط چندانی به شخصیت اصلی خاطرات( سهام طاقتی) ندارد.سیمین دختری بود با ظاهر و پوشش نه چندان موجه اما مشتاق کمک رسانی و فعالیت جهادی بود. دیگران او را به خاطر ظاهرش طرد کردند و او را جاسوس می پنداشتند اما... در نهایت با شهادتش خودش را برای همیشه به همه اثبات کرد.

شاید گل سیمین ادای دین خانم سهام طاقتی به این دختر باشد از اینکه هیچ وقت هیچ کس او را باور نکرد...

بعد از شهادت سیمین برای ادای احترام خواستند گلی بر سر مزارش بگذارند اما هر چه گشتند گلی پیدا نکردند جز یک کاکتوس

از آن به بعد گل کاکتوس شد گل سیمین!

۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۱

معرفی کتاب توسط وبلاگ...کوله بار سفر

دریافت

به جرات می توانم بگویم باهر بار مطالعه این کتاب انرژی تازه ای در رگ هایم جریان پیدا می کند و مطلب جدیدی دستگیرم می شود.این کتاب حقیقتا نوع نگاه بنده به انتظار را برایم روشن کرد و البته تغییر داد.

نکات قوت کتاب:

مستند بودن مطالب،بیان به جا و دلنشین احادیث و آیات مربوط با متن کتاب،توصیف های زیبا و عاشقانه بخش هایی از دعای عهد و استفاده از خاطرات و داستان های زیبا و به جا در متن آن قدر مرا جذب این کتاب کرده است که حتی وقتی برای بار سوم آن را می خواندم حتی از پاورقی های کتاب هم نتوانستم بگذرم.

امیدوارم همه علاقه مندان از خواندن این کتاب زیبا و جامع لذت ببرند.

 .

.

.

پ.ن:

مولف: علیرضا پناهیان
ناشر کتاب : بیان معنوی
تعداد صفحات420
قیمت کتاب چاپ سال 91: 10500 تومان.
۲۲ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۱

Valentin_Druzhinin_Russia.jpg (640×878)

۷ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۰

معرفی کتاب وبلاگ...زلال حکمت

 

قرآن حکیم و شرح آیات منتخب(با ترجمه آیت الله مکارم شیرازی؛ به انضمام فهرست موضوعی مطالب)
...
قرآن مجید؛کتاب زندگی و اصلی ترین راه رسیدن به قرب الهی و کمال انسانی است. انس با قرآن به عنوان کمال آفرین آموزه دینی مورد تأکید قرآن و اهل بیت(ع) و اولیاء الهی قرار گرفته است.متأسفانه به دلایل زیادی این کتاب بزرگ در میان ما مسلمانان و به ویژه شیعیان مهجور و غریب گردیده است و به شهادت قرآن،پیامبر اکرم (ص) در قیامت و در پیشگاه عدل الهی از امت اسلام به خاطر مغفول و مهجور نگه داشتن قرآن شکایت می فرماید.(سوره فرقان آیه 30)
بسیاری از صاحب نظران برای آشنایی اجمالی با قرآن؛مطالعه یک دوره ترجمه آن را پیشنهاد می کنند،پیشنهادی که لازم است اما کافی نیست. چرا که در هنگام مطالعه ترجمه قرآن،پرسش هایی به ذهن می آید که ترجمه جوابگوی آنها نیست و باید حتما به تفاسیر قرآن رجوع نمود.
کتاب مورد بحث ما با توجه به این نیاز و ضرورت تنظیم؛تدوین،تحقیق و منتشر شده است.
...
(قرآن حکیم و شرح آیات منتخب) شامل موارد زیر است:
1- متن کامل قرآن؛با حروف چینی رایانه ای بر اساس خط استاد احمد نی ریزی و به روش رسم الخط کم اعراب(رسم الخط پیشنهادی مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران) و هماهنگ با رسم الخط عثمان طه.متن قرآن در صفحات سمت راست این مصحف قرار گرفته است.
2- ترجمه قرآن با ترجمه شیوا و زیبای حضرت آیة الله مکارم شیرازی. ترجمه نیز در صفحات سمت راست مصحف در کنار متن قرار دارد.
3- شرح آیات منتخب به طور مختصر و مفید. در صفحات سمت چپ این مصحف آیاتی از صفحات مقابل که صرف ترجمه فهم آنها را کامل نمی کند،انتخاب و بر اساس منابع مهم و معتبر تفسیری مانند: تفاسیر المیزان؛نمونه،اطیب البیان،موضوعی آیت الله جوادی آملی؛مجمع البیان طبرسی،نور الثقلین حویزی،پیام قرآن آیت الله مکارم و...توضیحاتی پیرامون آنها ارائه شده است.
4- فهرست موضوعی مطالب کتاب. در این بخش که در پایانی مصحف قرار گرفته است برای سهولت دسترسی خواننده به موضوعات تبیین شده در شرح آیات منتخب؛فهرستی از آن موضوعات به صورت تفصیلی و اجمالی ارائه شده است.
مطالعه این قرآن برای جوانان حقیقت جویی که می خواهند با کلام وحی به طور اجمالی آشنا شوند،بسیار راه گشا و مفید است.
این قرآن نفیس که به (قرآن حکیم با ترجمه آیت الله مکارم) معروف شده است بارها و بارها توسط ناشران مختلف از جمله انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب قم و نیز انتشارات اسوه (وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه) با خط اساتید مختلف خوشنویسی در سبک های گوناگون تجدید چاپ و منتشر شده است.
۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۴

معرفی کتاب وبلاگ...فجر کلیپ

...

ناشر کتاب: بنیاد شهید چمران

مولف : مصطفی چمران
معرفی این کتاب توسط استاد پناهیان :
... جوونها شما حیفید، قدر خودتون رو بخونید! اگر کتابچه رقصی چنین میانه میدانم آرزوست شهید چمران رو نخوندید عمرتون هدر رفته! هفتاد سالت هم که باشه من میام بالای سر قبرت مینویسم جوون ناکام! گل نشکفته! اگر این کتاب رو نخونده باشید متهمید که به بلوغ بیست سالگی نرسیدید ...
 
۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۱

مهمان معرفی کتاب توسط وبلاگ ... در مسلخ عشق جز نکو را نکشند


مدتی می گذشت و کتاب نورالدین در قفسه کتاب خاک می خورد، حقیقتش این که هم از طرح جلدش چندان خوشم نمی آمد و هم از حجم کتاب ترس داشتم، هر بار برای نخواندنش بهانه ای داشتم.
بالاخره تصمیم گرفتم در یک ماه امتحانات در کنار کتب درسی مطالعه خارج از درس هم داشته باشم، لذا نورالدین را انتخاب کردم!
....
بنده در این طیف کتاب ها ( حوزه ادبیات دفاع مقدس مخصوصا خاطره ها) بدنیال روش زندگی و سبک رفتاری می گردم!
هیشه دلم می خواسته بدانم در ایام جنگ زندگی کردنها چطور بوده، ومردمانی که باجنگ مستقیما روبرو بودند چگونه زندگی خود را می گذراندند و نورالدین پسرایران ،آن کتابی بود که در ذهنم بدان نیاز وفور داشتم.
در این مدت یک ماه من با نورالدین زندگی کردم و این کتاب یکی از بهترین دوستانم در ساعات های مختلف روز شده بود.


اما درمورد برداشت هایم از خود کتاب نورالدین پسر ایران :


کتاب داراری کشش خاص خود بود و خواننده را با خود همراه می کرد، بر خلاف برخی از کتب خاطره که شما را در سردرگمی قرار می دهد، این کتاب شما را باخود همراه می کند و به شما اجازه می دهد نورالدین را ذهن تجسم کنید وبا او همراه شوید...
وقتی که سید نورالدین برای نام نویسی جبهه تلاش می کند و عاجزانه دست به دامن مادر می شود انگار شما هم با او هستید، وقتی او به غرب می رود شما هم با او می روید، شب تان را با او تمام می کنید و روزتان را با آغاز می کنید...وقتی شیطنت می کند انگار که خود شما هم در این شیطنت سهیم هستید و یا وقتی زخم های متعدد بر اندامش نقش برمیدارد،شما هم دردی در اندامتان حس می کنید. وقتی که دوست عزیزش شهید می شود حس و حالش را درک می کنید و یا وقتی که برادرش در کنارش جان می دهد خود اوضاع و احوالش را می بینید.
خلاصه بگویم این کتاب زنده است و زنده بودنش قابل لمس است.
نتیجه ای که بنده از این کتاب گرفتم این بود که به من یاد داد بدانم،وظیفه ام در زمان حال چگونه است، وقتی می بینم یک جوان در اوج جوانی، به خاطر دین و مملکت وناموسش صورتش و زیبایش را از دست می دهد.
 وقتی که پس از جراحت های متعدد باز هم دست از نبرد با ظلم جور دست نمی کشد.
وقتی که برای تمام زخم هایی که در جنگ دیده دردهایی بسیار سخت تحمل می کند اما اینها باعث نمی شود تکلیفش را انجام ندهد.وقتی که می بینم جوانی زندگی اش را زیر سایه جنگ می سازد.
وقتی که می بینم یک جوان با درصد جانباز75% هنوز خود را مدیون جبهه وجنگ می داند ودینی بزرگ برگردن خود احساس می کند.
وقتی می بینم  جوانانی مثل سیدنورالدین وامثال او در زمان خودشان جور یک ملت 36میلیونی را می کشند ودر آن کوهستان ها و بیابان ها دست از راحتی وآسایش کشیده اند و جانشان را درکف دست گرفته اند اما عده ای پشت جبهه آنها را مورد تمسخر قرار می دهند.
اینها همه و همه باعث شد که خود رادر برابر عزم پولادین این بزرگ مردبسیار کوچک ببینم و او را با خودم مقایسه کنم.که چگونه در جهاد فرهنگی قدم برمیدارم، یا اصلا قدم برنمی دارم.
 هنوز باور ندارم جنگی همه جانبه بر علیه مان اتفاق افتاده، می افتد و خواهد افتاد.
و در برابر هر سختی خیلی زود  کم می آورم، بهانه تراشی می کنم، در ازای اندکی کاری که شاید برای خود انجام داده ام پر مدعایم، و خلاصه با هر تق ، وا داده ام...
.... شاید شما هم این کتاب را بخوانید وخوش تان بیاید ویا اصلا هیچ یک از احساساتی که من حس کرده ام شما حس نکنید و یا اینکه اصلا از کتاب خوش تان نیاید.مسئله مهم این است که با چه انگیزه ای این کتاب را می خوانید.این خیلی مهم است.اما در کل کتابی بود که کمک خیلی زیادی به من کرد.
و یک نقطه قوتی که بسیار از آن خوشم آمد، صادق بودن سیدنورالدین در بیان خاطرات است، او سعی می کند دفاع مقدس را همانطور که بوده، باضعف ها وقوت های خودش به شما برساند و الحق که رسالتش را به خوبی انجام داده. 


من این کتاب را به بهترین دوستانم معرفی می کنم، اگر شما هم دوست دارید می توانید این کتاب را مطالعه کنید.


قسمتی از متن:

۱۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۳۹

مطلب ارسالی وبلاگ....یک سبد سیب

 

..

بفرمایید نذری...

 چشمم افتاد به پوستر ِ نذر کتاب...

خیلی خوشم اومد... اینقدر که دوست داشتم همون لحظه یه عالمه کتاب داشتم  ُ نذری می دادم!

 .

 .

بهش فکر کردم ، به نذر کتاب...

به خودم گفتم الان ما مردم جامعه بیشتر احتیاج داریم به غذای روح

پس بهتره

مدل ِ نذری دادنمون هم عوض بشه.

حتما" که نباید خوراکی نذر و نیاز کرد.

میشه وقتی مشکلی برات پیش میاد کتاب نذر کنی.

اینجوری حداقل یه کار کوچیک فرهنگی هم انجام دادی. :دی

.

.

اگه یک کتاب هم نذر کنی به نظرم خیلی ارزش داره.

میگن  کتاب خوب آدم رو صدا میزنه.

گاهی هم میشه وسیله باشیم برای انتشار کتاب های خوب.

میشه بلندگو باشیم برای کتاب های خوب!!!!.

الان اینقدر دلم می خواد بیان در خونه مونو بزنن ،

بگن نذری آوردیم ، منم برم در رو باز کنم و ببینم توی سینی به جای یه کاسه آش و حلیم و ...

یه کتاب خوب باشه :)

به این میگن یه نذری ِ ماندگار!

ماه رمضون که گذشت ، ایشالا عمری باقی بود محرم ، کتاب های خوب برای بهتر شناختن مهربان اربابمون حسین(ع) نذری بدیم

فاطمیه ، کتاب های خوب برای بهتر شناختن ِ مادرمون زهـــرا(س)...

و به همین ترتیب همه مناسبت های دیگه...

۱۸ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۱

معرفی کتاب وبلاگ...اندیشه شهید مطهری

این کتاب فوق العاده، کتاب روشن و جذابی ست از گلچین سخنرانی های رهبر معظم انقلاب در باب داشتن بصیرت اشخاص و حتی مطالبی هم از فتنه درآن جمع آوری شده است.کتاب توسط انتشارات صهبا منتشر شده  است .

 مطالب جذاب و روان کتاب به ترتیبی درکنار هم قرار داده شده که خواننده می تواند به راحتی به یک نظم فکری درباره موضوع کتاب دست پیدا کند.کاری که مرکز صهبا سابقه انجام آن را برای چندین کتاب دیگر در کارنامه خود دارد،از جمله همین کتاب خانواده که مدتی پیش معرفی در این هیئت شد.



  بخش هایی از کتاب:

خوشا به حال آن کسانی که ایمان خود را از روی آگاهی ،از روی درک ،از روی شعور ،از روی فهم انتخاب می کنند ،سیل می آید درخت های تناور را می برد ،اما آن گیاهی که اگرچه باریک و نازک و لطیف است اما دو برابر خود ،ریشه  اش زیر زمین است ؛او همچنان سالم می ماند ،او می ماند ،آنچه که از بنیان است زائل شدنی نیست با این حرف ها. به هر صورت این یک حقیقت و یک نکته ی مسلم است در اسلام ؛ایمان ارزشمند ،ایمان آگاهانه است ،ایمان توام با درک وشعور است ...



...درباره ی عمّار یاسر آیه ی قرآن می گوید : اگر در زیر شکنجه برای خاطر آن که دشمن را از خود لحظه ای منصرف کنی یک جمله گفتی بگو، آن ایمان ت ایمانی نیست که با شکنجه از قلبت زائل بشود ،آن ایمانی که آهن را داغ می کنند،به گردنش می چسبانند شوخی نیست،آهن گداخته را به بدنش نزدیک می کردند و به پوست بدنش می چسباندند . این به خاطر آن ایمان آگاهانه ی عمیقش دست برنمی داشت ؛ایمان این است .ایمان از روی روشنی ،از روی درک ،از روی فکر ،با محاسبه های صحیح ،وقتی انجام گرفت آن وقت لازم نیست ما این ایمان را توی پارچه و توی کهنه و توی صندوقچه بگذاریم که مبادا گرما و سرما و گرد و خاک و غبار به او آسیب برساند ،آسیبی به او نمی رسد.



ما سایش و فرسایش پیدا می کنیم ،دل و جان ما در برخورد با حوادث روزمره ی زندگی به طور دائم در حال فرسایش است .باید حساب این فرسایش ها را کرد و جبران آن را با وسایل درست پیش بینی نمود . و الا انسان از بین خواهد رفت .

ممکن است انسان از لحاظ مادی و صوری ،تنومند و فربه هم بشود ،اما اگر به فکر جبران این سایش ها نباشد ،از لحاظ معنوی نابود می شود...



نگذارید بعضی از نیازهای مادی و مسائل کوچک ،جلوی بصیرت ها را بگیرد.بصیرت تان راحفظ کنید و دشمن تان را بشناسید .دشمن ،ترفندهای گوناگون دارد و آن ملتی موفق می شود که فریب نخورد،دشمن سعی می کند که نیازهای آرزوهای انقلابی را در نظر یکی ملت مومن ،کوچک کند .سعی می کند نیازهای مادی و کوچک را در نظر او بزرگ کند ،نیاز مادی هم نیاز است ،اما از جان که بالاتر نیست ! ملتی که در راه خدا ،جان برایش نثار کردنی است ،آن جائی که میدان مبارزه با دشمن است ،نیازهای دیگر چه تاثیری می تواند داشته باشد؟؟...

۹ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۱

   آفرین بر جبهه کتاب به خاطر این کار....

سلام.

....فروشگاه جبهه کتاب در تاریخ های اعلام شده کلیه درآمد حاصل از فروش کتاب و سایر محصولات فرهنگی رو به مردم مظلوم  غزه اختصاص می ده...
آره دیگه...هر کسی می تونه به اندازه خودش به بقیه کمک کنه.یکی با شرکت در راهپیمایی،یکی با کتاب و....

۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۶

معرفی کتاب وبلاگ...بخاری

زیرخاکی مجید قیصری کتابی است شامل هشت داستان کوتاه که هرکدام شان یک ریزه کاری از جنگ عراق علیه ایران است. (البته یکی از داستان های این کتاب در حال حاضر تبدیل به فیلم شده و روز سوم نام گرفته) هر داستان دقیقا قصّه ای است که از کلمه آغازین دارای سوژه (معمولا در اوان داستان، نامشخّص)، راوی(معمولا مشخّص) و فضاسازی(بسیار مناسب) است. سه گانه سوژه، روایت و فضاسازی تقریبا در همه هشت داستان با قدرتی یکسان در کنار هم کشش و عمق داستان را بالا می برد و به نقطه اوج منتهی می شود؛ آن هم به علّت سبک نوشتاری خاصّه مجید قیصری معمولا با گره گشایی، و نیز با پایان داستان، کاملا مصادف می شود و خواننده را به وجد آورده و گاهی شوکه می کند.

قیصری به شدّت ریزبین است. سوژه ها کاملا خاص انتخاب می شوند و پردازش آنها منحصر به سبک خود اوست. (البته بهترین نمونه پردازش ایشان را در کتاب «سه کاهن» می بینیم.) در کتاب حاضر البته به علّت ماهیت نوشتاری داستان کوتاه، کمی از حدّ اعلای پردازشی شبیه «سه کاهن» به دوریم. اما داستان ها به نوبه خود و در مقایسه با بسیاری داستان نویس های سبک داستان کوتاه، ممتاز و در خور توجّه اند.

ناگفته نماند این کتاب به خاطر این طرح روی جلدش

حتما باید نمره منفی بگیرد! (مقایسه کنید «سه کاهن» و «شمّاس شامی» را با این کتاب، هر سه از همین نویسنده.)

ولی طرح روی جلد چاپ دیگرش به مراتب قابل توجّه بود.

از نظر دور نماند که دفاع مقدّس برای ما دو گونه پند به یادگار دارد؛ یکی درس هایی که از رشادت های رزمندگان در میدان نبرد برایمان به یادگار مانده، و دیگری کمی غیر مستقیم تر، ولی عمیق تر، درس هایی است که از رفتارهای مردم غیور همگام با رزمندگان در پشت جبهه ها می توان آموخت. زیرخاکی مجید قیصری شاید همه جنگ نباشد؛ ولی دقیقا هشت روایت ریزبینانه است از یادگارهای نوع دوم، یا دست کم روایاتی است از آن صحنه ها که میدان نبرد با پشت جبهه گره می خورد.

نشر افق این کتاب را با قیمت 2800 تومان  در سال 1390به چاپ رسانده است. صباحی را میهمان این کتاب باشید.

یک پاراگراف از داستان پاپوش از همین کتاب:

« خودش می گوید مربوط به سال ها قبل می شود. جزیره مجنون. در نبودش نقشه ایران را پهن می کنم کف اتاق. خیلی می گردم. چشمم به چنین اسمی نمی خورد. حتی شبیهش. خودش می گوید آن جا شده. جزیره ای با این اسم روی نقشه پیدا نمی کنم. ولی او می گوید هست. منم می گویم حتما هست. به خاطر اسم قشنگش حتما هست...»

۱۴ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۱

معرفی کتاب وبلاگ...یک سبدسیب

 داستان‌های این مجموعه بیشتر با محوریت جانبازان اعصاب و روان نوشته شده و نام مجموعه نیز بر همین اساس انتخاب شده است.

 گزیده ای از داستان : اولین شکوفه.... 

آخرین کالک را آورده اند تا آن را تایید کنم و بفرستم برای چاپ...

به گرافیستی که دارم با او حرف میزنم ، می گویم « اتود و چارچوب و کادر خوب است.»

می پرسد « چشم هایش چطور؟»

دست از روی چشم هایش بر می دارم. یک لحظه همه ی وجودم محو می شود در نگاه ِ آن چشم ها؛

...

*

- سلام خانم مهندس! بی خبر ؛ اتفاقی افتاده ؟

کالک را به دستش می دهم.

- عکس ، عکس این کالک ...؟

شماره کالک را نگاه می کند. کشوی میزش را باز می کند.

- ایناهاش ، بفرمایید.

نگاهش بین دست های لرزان من و عکس می رود و بر می گردد. دنبال یک صندلی می گردم تا روی زمین نیفتم.

دست به اطراف تکان می دهم. می پرسد « حالتان خوب نیست.» می دود از بیرون یک صندلی می آورد.

...

*

فرمان ماشین دارد از دستم خارج می شود. تمام تنم می لرزد. گرسنه ام ، تشنه ام ، حالت تهوع دارم ، اما باید برسم.

 من قبل از رسیدن آن پوستر ها به پست و قبل از تحویلشان به هواپیما و قبل از رسیدنشان به دست صاحبان عزا ، باید

 آنجا باشم. فرمان را محکم می چسبانم به کف دستهایم.نفس عمیق می کشم و قد راست می کنم .باید بایستم ، نباید خم شوم؛

حالا که پیدا شده ، حالا که می دانم خودش است که برگشته است...

*

۸ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۱

متنی از  تا اینجا خواندم....

 

سلام.

بعضی کتاب ها نچسبه....مثل کتابچه ای که امروز خوندم.یعنی حسرت می خوری که چرا وقت و پولت رو برای خوندنش صرف کردی؟

چیزی که بهت اضافه نمی کنن هیچ ....وقتت رو هم ازت می دزدن.سارق کاغذی هستن.

نچسبه چون فرصت دیده شدن به بقیه کتاب هارو نمیدن مثل جلبک های روی آب که راه تنفس ماهی ها رو می گیرن.

نسچبه چون ازشون چیزی بیرون نمیاد. حتی خود به اصطلاح نویسنده هم ازش سر در نیاورده تا چه برسه به مخاطب....

نچسبه چون حتی جلوی پاش رو ندیده ....مثلا یا از مرگ ونیستی گفته یا از نا امیدی یا روز مره گی های همیشگی .... و یا سایه نمایی بیش از اندازه.آخه به چه هدفی؟

نمی دونم چرا به مخاطب فکر نمی کنن ؟فکر می کنن ذهن مخاطب سطل آشغاله که هر چیز به درد نخوری میشه ریخت داخلش....؟!

شاید هم فکر می کنن همه مثل خودشون دچار افسردگی شدن.شاید...

امیدورام از این کتاب ها و نوشته های نچسب کمتر وقت بقیه و شما رو بگیرن و امیدورام اصلا سر زاه شما قرار نگیرن تا چه برسه  سبز بشه....

ولی دلم میسوزه برا اونایی که مجبورن بخونن تا به بقیه نشون بدن که نچسبه....

ان شا الله روزی شما کتابای خوب و دلچسب و بچسب....

پ.ن:

راستی منظورم کتابایی که هیئت و تا اینجا خواندم معرفی شده نبوداااا.... کتابای این دو جا رو خیلی دوست دارم....

۸ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۴

معرفی کتاب وبلاگ... زلال حکمت

...

 رهزنان دین "آسیب شناسی دین و دین داری در نهج البلاغه"

 نوشته: مصطفی دلشاد تهرانی.

...

 از متن کتاب:
(دین زیباترین جلوه رحمانیت حق برای هدایت نوع بشر است و دین داری رویکرد به این رحمانیت و سیر در مسیر هدایت است.در این مسیر پیوسته رهزنانی به صورت آفات دین و دین داری ظهور کرده اند که شناخت آنها و پرداختن به بهداشت دین داری از آداب مهم در چنین سیری است...).
...
در این کتاب آسیب هایی چون: اکراه و اجبار در دین؛بد فهمیدن یا نفهمیدن دین،تحریف معنوی مفاهیم دینی،ایجاد تکلف در دین و دین داری،تقلید ویرانگر،عالمان بد عمل یا بی عمل و عالم نمایان،استفاده ابزاری از دین،خشونت های منتسب به دی نرفتار خودکامانه از جانب متولیان دین و...در اندیشه ناب علوی و با استفاده از نهج البلاغه مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته اند.
این اثر نیز مانند سایر آثار استاد دلشاد تهرانی در حوزه نهج البلاغه پژوهی؛تحقیقی،علمی،مستند و قابل بهره برداری است.این کتاب را در 352 صفحه ،انتشارات دریا منتشر کرده است.
...
پ.ن:
۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۱

...یا همان حَسن

قلم زدن و نوشتن رمان درباره هریک از ائمه اطهار(چهارده معصوم)علیهم السلام شهامت و شجاعت خاص خودش را می طلبد و باید نویسنده آنچنان به منابع روایی و تحقیقی مسلط باشد که بتواند به کلیه سوال های مخاطبانش پاسخ بدهد و در عین حال به باورهای دینی آنها درباره به شخصیت اصلی رمان صدمه ای وارد نیاورد.

سید علی شجاعی با دسترسی به منابع فراوانی که در آخر کتاب اسامی آنها ذکر شده حساس ترین و سخت ترین قسمت زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام که همان صلح با معاویه و یا به عبارتی 11 سال پایانی زندگی آن امام را در قالب رمان تاریخی باز گو کرده است.

آغاز رمان با امامت امام حسن علیه السلام و آغاز شدن جنگ از سوی معاویه شروع می شود و از همان ابتدا شک و تردید و دو دلی جماعت کوفیان خودش را نشان می دهد.

*خط هایی از صفحه 11 کتاب:

"...حضرت مان که اکنون امام ،هنوز از منبر فرود نیامده که دو دلی را درچشمان کوفیان مسجد نشین می خوانم.تردیدی نمی دانم از کجا و چرا،برای بیعت.قصد آمدن دارند و می ترسند و یا قصد نیامدن را دارند وباز می ترسند!بر هر چه هستند شجاعت انجامش را ندارند."

به نظرم رمان با نثر روان و آهنگینش آمیخته با تخیلی است که به کمک رمان آمده و به اصل راویت تاریخی صدمه ای نیاورده است.

نویسنده با زیرکی تمام رمان و موضوع  اصلی آن را از نگاه و از زبان شخصیت های مختلف هم از جبهه یاران امام حسن مجتبی علیه السلام-جبهه اسلام ناب- و هم از جبهه یاران معاویه -جبهه کفر یا اسلام التقاطی-پیش می برد تا امکان عمل وسیع تری را برای نوشتن به دست بیاوردو البته در همین جاست که تحلیل شخصی نویسنده وارد رمان می شود ،هر چند از آن گریز دارد.

 

*قسمتی از صفحه56 کتاب:

 "...فراموشت نشده که این همان حسن است که پی نا فرمانی ابو موسی از فرمان علی برای یاری،راهی کوفه شد و به یک خطبه ،ده هزار مرد به لشکر علی افزود...این همان حسن است که،روز جمل که بسیارها به قصد شتر عایشه پیش رفتند و  ناتوان باز گشتند ،او رفت در دقایقی شتر پی شد و غائله تمام...این همان حسن است که صفین،میمنه سپاه علی داشت و جنگاوری و رشادتش عاجزمان کرد در برابری...باز بگویمت؟ "

 

 کتاب در 16 فصل وبا 163 صفحه و در چاپ اولش با قیمت 8000 تومان توسط انتشارات نیستان منتشر شده است.ضمنا حروف ابتدایی هر فصل که در کنار یکدیگر می آیند حدیثی زیبا از پیامبر اکرم "ص" را نشان می دهند که...

۱۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۷

معرفی کتاب وبلاگ...منیب

 

    "ماه بندان"
____________________

 کتابی است بر مبنای حاشیه نگاری و بدون یک آهنگ منظم داستانی... به نوعی ثبتی است از تاریخ شفاهی که کمتر جایی ضبط و مکتوب می شود. خاطرات نویسنده است ازهمراهی رهبر معظم انقلاب...

و اما قسمتی از کتاب که از همه بیش تر به دلم نشست جایی بود که نویسنده از مردمی بودنِ استقبال می گوید و پرسشی برای مخالفینِ این نظر مطرح می کند:

"... برای سفر رهبری و استقبال کننده هایی که چند ساعت با اشتیاق زیر آفتاب منتظر مانده اند اتوبوس کافی وجود ندارد. تازه اگر اتوبوس به اندازه ی کافی وجود داشته باشد روشن فکر بازیمان گل می کند که مردم را با اتوبوس آورده اند و از این حرف ها. انگار اگر مردم سینه خیز از روی سیم خاردار رد نشوند استقبالشان مردمی نیست و عشق و علاقه در آن جا ندارد. مانده ام اگر به جای مینی بوس، ماشین شاسی بلند کولر دار بگذارند، طلبه های سنی مذهب رازجرگلان حاضرند ساعت چهار و نیم صبح بزنند بیرون برای دیدن کسی غیر از رهبری؟!..."

با این همه وجود کتابی از جنس ماه بندان حتما ضروری است، برای تمام سفر های حضرت آقا و برای تمام وقایع انقلاب. و به همین دلیل، خواندنِ کتاب را به همه ی دوستان توصیه می کنم.

۱۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۱