هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

معرفی توسط وبلاگ... الراجین

 

کتاب ایران در عصر نادر

 

کتاب های معرفی شخصیت های تاریخی بویژه شخصیت هایی که نقش پایدارتری را در خاطره ی تاریخی مردم ایفا کرده اند از جمله کتاب های پرمخاطب به شمار می روند. آغاز و فرجام نادر یکی از جالب ترینِ این سرگذشت هاست. "مایکل آکسورثی" ایران پژوه بریتانیایی بیش از یک دهه پیش کتابی پیرامون اثر نادری در ایران تالیف کرد . به واسطه ی حضور نزدیک به زمان انتشار نسخه ی اصلی کتاب به آکسورثی در دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران این کتاب با سرعتی به نسبت سریع، به فارسی ترجمه شده است.

این کتاب در سال 1388 توسط انتشارات روزنه و با ترجمه ی آقایان سید امیر نیاکویی و صادق زیبا کلام در 396 صفحه به بازار نشر راه یافته است.

در اینجا می توانید بخشی از کتاب را مطالعه فرمایید:

 

بخشی از این کتاب:

نادر دستور داد که کاخ های سلطنتی را در جست و جوی جواهرات و لوازم قیمتی کنکاش کنند و برخی قسمت های آن ها را پیاده کردند، به صورتی که حتی پنجره ی کاخ ها را برای فروش کندند. نادر در اوکتبر ، سه تن از خواهران مجرد شاه سلطان حسین را به عقد یارانش درآورد.( یکی از این افراد ابراهیم برادرش بود. نادر به این وسیله نشان داد که علاقه ی سابقش نسبت به برادر کاملا احیا شده است.)

 

شناسنامه ی کتاب:

نام کتاب: ایران در عصر نادر

نویسنده: مایکل آکسورثی

مترجم: آقایان سید امیر نیاکویی و صادق زیبا کلام 

انتشارات: روزنه

تعداد صفحات: 396

قیمت پشت جلد: 40500 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ ...الراجین

 

Image result for ‫بازسازی یک خانه تقسیم شده کتاب‬‎

 

برای علاقه مندان به حوزه ی مطالعات سیاسی- تاریخی همواره خاطرات و حسب حال های فعالین این حوزه جذاب و خواندنی بوده است. در این میان افرادی که در برش هایی خاص و مقاطعی ویژه نقش آفرینی های درخور توجهی داشته اند می تواند جذاب تر هم باشند. 

هانس دیتریش گشنر ، مردی که سابقه ی هجده سال سکان داری وزارت خارجه، جمهوری فدرال آلمان و یک دهه رهبری لیبرال ها در این کشور را داشت به عنوان معمار آلمان متحد می تواند جذاب باشد. کتاب بازسازی یک خانه ی تقسیم شده که به مرور خاطرات سیاسی گشنر معروف به معمار آلمان متحد می پردازد، یکی از این نمونه هاست. 

این کتاب که در 706 صفحه و توسط دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه در سال 1381 به ترجمه ی مهدی رضایی و ویراستاری محمد رفیعی مهرآبادی توسط مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه به طبع رسیده است دارای پنج بخش و پانزده فصل است. در اینجا می توانید بخشی از کتاب را که مربوط به انتهای فصل سوم آن است بخوانید.

 

بخشی از این کتاب:

بالاخره، من گزارشی را درباره ی مذاکراتم با سناتورهای آمریکایی درباره ی تنش زدایی، به نیکسون ارائه دادم. چون ما به نوبه ی خود، راهکار دیگری جز تنش زدایی را نمی دیدیم، ازین رو پذیرش یا رد تنش زدایی فاقد اهمیت بود، بلکه این مسئله برای ما وجود داشت که آیا باید سیاست تنش زدایی را واقع بینانه پی بگیریم یا با راه و روشی واهی و خیال بافانه.

 

شناسنامه ی کتاب:

نویسنده: هانس دیتریش گشنر 

مترجم: مهدی رضایی

انتشارات: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه

تعداد صفحات: 706 صفحه

قیمت پشت جلد: 31000 ریال (سال 81)

 

*لازم به ذکر است که فایل پی دی اف این کتاب برای دانلود علاقه مندان موجود می باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Image result for ‫کتاب ملت عشق‬‎

 

من از دسته آدم هایی هستم که وقتی کتابی زیاد در شبکه های اجتماعی تبلیغ می شود بلافاصله شک می کنم که کتابی که اینقدر همه پسند است لابد یا خیلی دم دستی است یا محتوای آنچنانی ندارد. 

همین وسواسم در انتخاب کتاب باعث شد "ملت عشق" را با یکی دوسال تاخیر، بعد از خوابیدن شور و غوغای فضای مجازی بخوانم.

اعتراف می کنم که این بار اشتباه حدس زده بودم و برخلاف تصورم کتاب فوق العاده ای را دست گرفته بودم.

کتابی که با خواندن هر فصل و بخش آن نشاط تازه تری پیدا می کردم و مثل یک بچه مرشد، قواعد چهل گانه ی شمس و مولانا را می خواندم و نوت برداری می کردم.

برداشت ها و تبلیغاتی که از این کتاب دیدم بیشتر حول محور قواعد چهل گانه بودند، طوری که همیشه ثصور می کردم با کتابی عاشقانه و نثری سنگین طرف هستم، اما برعکس، این قواعد گلچینی از کتاب اند و در این اثر 570 صفحه ای می توانیم دنبال روایت هایی از شمس، مولانا، و مریدان و حتی دشمنان آن ها در سال های 640 قمری در قونیه و روایت هایی از اللا در سال 2008 در بوستون باشیم. تلاقی زمان گذشته و معاصر از دیگر جاذبه های این کتاب عرفانی پرکشش به حساب می آید.

 

بخشی از این کتاب:

عشق خدا به دریا می ماند، هر انسانی به قدر ذاتش از آن آب بر می دارد. این که هرکسی چقدر آب برمی دارد به گنجایش ظرفش بستگی دارد. یکی ظرفش خمره است، یکی دلو،یکی کوزه، دیگری پیاله...

 

شناسنامه ی کتاب:

نام کتاب: ملت عشق

نویسنده: الیف شافاک

مترجم: ارسلان فصیحی

انتشارات: نشر ققنوس

تعداد صفحات: 570 صفحه

قیمت پشت جلد: 33000 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Related image

 

کتاب "از حال بد به حال خوب" را یکی از دوستان روانشناسم به من معرفی کرد. هرچند قیمت نسبتا بالای کتاب من را از خرید منصرف کرد اما با کمی جست و جو، دست دوم آن را پیدا کردم و شروع به خواندنش کردم!

به نظرم همه ی آدم هایی که احساس تنبلی، خشم، اضطراب ، ترس یا افسردگی دارند بهتر است سری به این کتاب بزنند. تازه وقتی دو فصل از آن را خواندم فهمیدم چقدر فکرهای غیرمنطقی و قالبی دست و پایم را برای انجام خیلی از کارهای مورد علاقه ام بسته بود و خرافات و اضطراب های بی مورد مانعم شده بودند.

از خوبی های این کتاب تمرین هایی ست که در انتهای فصل به شما می دهد و وادارتان می کد تا خودتان را به چالش بکشید و ببینید چقدر درگیر خطاهای شناختی هستید.

خواندن این کتاب را همزمان با "ملت عشق" شروع کردم و وقتی هردو را با هم به پایان رساندم شور و انگیزه ی بالایی برای ادامه ی فعالیت هایم پیدا کرده بودم.

حتی جدول خطاهای شناختی را روی کاغذی یادداشت کردم و به کمد اتاق زدم تا هروقت از کنارش رد می شوم آن را با خودم مرور کنم.

کتاب در 27 فصل تالیف شده است و بخش هایی چون شناخت روحیه،احساس خوب، احساس اطمینان، ایجاد روابط بهتر و دارو درمانی را به خود اختصاص داده است.

 

بخشی از این کتاب:

تفاوت میان افسردگی و اندوه سالم چیست؟ وقتی یکی از دوستان شما فوت می کند و یا زمانی که به یکی از هدف های مهم زندگی خود نمی رسید، اندوه امری طبیعی است. این احساسات بخشی از زندگی هستند. اندوه نشانه ی انسان بودن است، اما افسردگی با اندوه طبیعی به لحاظ مختلف متفاوت است.

 

شناسنامه ی کتاب:

نام کتاب: از حال بد به حال خوب

نویسنده: دیوید برنز

مترجم: مهدی قراچه داغی

ناشر: نشر آسیم

تعداد صفحات: 640

قیمت پشت جلد: 50000 تومان (دست دوم: بیست هزار تومان :) )

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Image result for ‫مردی به نام اوه‬‎

 

خوبیِ دوستِ کتاب باز داشتن به  معرفی همین رمان های ناب و بامزه است. "مردی به نام اُوه" که شاید موقع خرید کتاب نوشته ی تبلیغی پشت آن از خرید منصرفتان کند*، رمانی جنجالی و چالش برانگیز از زندگی پیرمرد 59 ساله ای خرافاتی است که زنش را از دست داده و دائم در تلاش است تا بلایی سر خود بیاورد تا به دیدار زنش برود.

حوادث این کتاب از زمان آشنایی اُوه با همسایه ی ایرانی جدیدش "پروانه" به زیبایی خود نزدیک می شوند. جذابیت دیگر این رمان تفاوت نسلی اُوه با جهان مدرن و مدرنیته است. تصور کنید پیرمردی که تا دیروز از کامپیوترهای قدیمی استفاده می کرده سعی می کند استفاده از لبتاپ و گوشی های لمسی را یاد بگیرد و حتی موقع خرید از فروشنده می پرسد: "صفحه کلیدش از کجاش در میاد؟"

"فردریک بکمن" نویسنده ی سوئدی این کتاب آن قدر در کارش موفق بوده که اثرش به سی زبان دنیا ترجمه شده و جزو پرفروش ترین های آمازون در سال 2016 بوده است.

فیلم مردی به نام اُوه نیز که از روی همین کتاب ساخته شده است، در سال 2017 یکی از رقبای سینمایی "فیلم فروشنده ی اصغر فرهادی" بوده و تماشاکنندگان زیادی را به سینماهای دنیا دعوت کرده است.

 

*نوشته ی روی جلد:کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.

 

بخشی از این کتاب:

چراغ سبز شد. هیچ اتومبیلی از جایش تکان نخورد. اُوه بوق زد. کسی جلو نرفت. اُوه سرش را به نشان نفی تکان داد. حتما آن جلو یک زن پشت فرمان بود یا کارگرها مشغول کار بودند یا تقصی یک آئودی بود. سی ثانیه که گذشت، بدون اینکه کسی از جایش تکان بخورد، اُوه دنده را خلاص کرد، در را باز کرد و همان طور که موتور را روشن گذاشته بود، از ساب پیاده شد. توی خیابان ایستاد و با دست های مشت شده به کمر، ترافیک سنگین را تماشا کرد. یک جورهایی مثل سوپر من شده بود که توی ترافیک سنگین گیر کرده. راننده ی مرسدس بوق زد. اُوه با خود گفت: "بی شعور". همان موقع اتومبیل ها راه افتادند. اتومبیل هایی که جلوی اُوه بودند رفتند. یک فولکس واگن که پشت ساب بود بوق زد. راننده با بی صبری دستش را سمت اُوه تکان داد. اُوه با دلخوری بهش زل زد. سپس با خونسردی سوار ساب شد و در را بست. با صدای بلند رو به آیینه ی عقب گفت: "جالبه، مردم چقدر عجله دارن." و راه افتاد.

 

شناسنامه کتاب:

نام کتاب: مردی به نام اُوه

نویسنده: فردریک بکمن

مترجم: فرناز تیمورازف

انتشارات: نشر نون

تعداد صفحات:390

قیمت پشت جلد:19000 تومان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Image result for ‫کتاب کاشوب‬‎

 

تصمیم داشتم تا آخر محرم این کتاب را تمام کنم و معرفی اش را اینجا بگذارم؛ اما وقتی شروع به خواندن کردم، دلم نیامد داستان ها را پشت سر هم بخوانم. روایت ها، انقدر ساده و روشن بودند که با خودم قرار گذاشتم هرشب یکی را بخوانم تا قبل از رفتن به هیئت آمادگی نسبی داشته باشم.

قلمِ بیست و سه راوی این اثر آنقدر گیرا بود که بعد از تمام شدن هر روایت کتاب را می بستم و صحنه ها را پیش چشمم مجسم می کردم و از آه لبریز می شدم. 

"بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم" توضیحی بود که روی جلد اصلی کتاب آمده بود و هرکدام از نویسندگان ، روایت ها و تجربه های خود، از روضه ها و مجالس حسینی را در این اثر به تحریر درآورده بودند.

نام نویسندگان شهیری چون: نفیسه مرشد زاده، احسان رضایی،محسن حسام مظاهری و یاسر مالی یکی از دلایل مهم من برای انتخاب این کتاب عاشورایی بود.

کآشوب در 245 صفحه به دبیری نفیسه مرشد زاده گردآوری شده و نشر اطراف انتشار این اثر را عهده دار بوده است.

 

بخشی از این کتاب:

...شب قبل از محرم گشتم آن پرچم سیاه "یا اباعبدلله" کوچکی را که مرضیه برایم فرستاده بود از چمدان ته کمد کشیدم بیرون. تا شب اول محرم نیاید آدم یادش نمی آید دلش چقدر مرده است. حتی اگر به خاطر کارها مدام در رفت و آمد باشی و یک خط از حرف های سخنران یا شور روضه را نفهمی باز هم اسم امام حسین همه ی معادلات را به هم می زند. درست و غلط و معیارها را می زند به هم. هر محرم آدم سرش را می آورد بالا می بیند هزار سوالش به جواب رسیده از صدقه سر همین پرچم ها و کتیبه ها.

 

شناسنامه کتاب:
نام کتاب: کآشوب
دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده
انتشارات : اطراف
تعداد صفحات : 245
قیمت پشت جلد:18500 تومان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۷ ، ۰۶:۰۰

 

خب راستش «زن موثر» یعنی آن زنی که تحصیلات خوبی دارد یا شغل خوبی دارد یا ازدواج موفقی دارد یا فرزند مودبی دارد یا روابط همسری/اجتماعی خوبی دارد یا ثروت زیادی دارد یا ـ حتی در تعریف کثیف غربی ـ صورت/بدن/صدای زیبایی دارد. ما زنها این صفات را اگر داشته باشیم «قدرت» داریم؛ پس «موثر» و «فعال» هستیم. این وجنات را اگر کسب کنیم زندگی را بَلدتریم احتمالا؛ یا حتی اگر اینها را نداشته باشیم زندگی را بلد نیستیم احتمالا. چیزی از زندگی نمی‌فهمیم و لذتی هم احتمالا نبریم و شاید حتی حقیر و فقیر و سرخورده و فروخورده هم بمیریم.

اینها را البته باید اضافه کنیم به «صدای نیمه‌ی خاموشِ جامعه» و «نه به خشونت علیه زنان» و از این قبیل که همه بلدیم. حتی اضافه کنیم به «دوشادوش مردان در صحنه‌های مختلف»؛ و خب متاسفانه حتی اضافه کنیم به تعریف ذهنی‌مان از «زن» و متاسفانه‌تر، اضافه کنیم به رفتار اکثر زنان اسم‌ورسم‌دار جامعه.

بعد، پارچ آب یخ «فهیمه» را بریزیم روی سرمان؛ و ببینیم می‌شود تحصیلات پنجم ابتدایی داشته باشی و شغلی هم نداشته باشی و عروس سالهای نوجوانی باشی و دارایی مالی‌ات را هم یک‌شبه باد ببرد. می‌شود سیاسی نباشی و حتی انقلاب که هیچ، تا آخر عمرت هم تظاهراتی در کار نباشد. حتی می‌شود ـ برخلاف تصور سطحی «این‌وری- آن‌وری» پوچ و مسخره‌مان از لباس زن دهه چهل و پنجاه ـ نه چادریِ انقلابِ روح الله باشی و نه بی‌حجاب شده طاغوتِ رضاخان. با حساب همه اینها احتمالا فمینیست بودن هم بلد نباشی! (و چه بهتر!) اما زنِ قدرتمندِ عاشقی باشی که تا حدّ اعلی زنانه است و از بس موثر است که از ایران تا اروپا تا جنگ تحمیلی تا همین اواخر و دانشنامه تشیع، سخت‌ترین لحظه‌ها را آسان کند و همه را «بگرداند» و «برگرداند» از بس که قَدَر و موثر است.

ما راستش اصلا زن نیستیم فهیمه. زن تویی که فهمیدی اوّلا «چه» باید باشی. زن تویی که «تعالی» بلدی. تو که فهمیدی چطور «آنِ» زنانگی داشته باشی (چیزی که احتمالا معنایش را فقط زنان و آن هم زنانِ مثل تو می‌فهمند) تا بعد برسیم حالا به ـ وجناتِ انصافا متعالیِ ـ تحصیل و شغل و ازدواج و ثروت و حتی زیبایی، و تا برسیم به نقشِ ـ انصافا مهم و موثرِ ـ سیاسی و اجتماعی و مذهبی و غیره که اینها تمامش دوشادوش مردان هم میسر است.

***
«فهیمه» ـ دقیقا ـ «برش»هایی داستانی از زندگی مرحوم فهیمه محبی است که انتشارات روایت فتح منتشرش کرده.

به خانم‌ها توصیه‌اش کنید تا بخوانند و بدانند «آن» چیست و به آقایان توصیه‌اش کنید تا بخوانند و زن را بشناسند و به دختران نوجوان هدیه بدهید تا ببینند با هویت‌شان چه‌کاره‌اند.

 

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۴:۱۴
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۷ ، ۲۲:۳۹

معرفی توسط وبلاگ...خدا باران






موضوع کتاب چنین است که چرا بعضی از مردم هم چون تافته ای جدا بافته اند که بیش از دیگران موفق می شوند.
نویسنده در این کتاب زندگی غذا های تجارت ، نابغه های علمی ، ستارگان ورزش و م موسیقیدانان را بررسی می کند و نشان می دهد که آن ها چه وجه اشتراکی دارند که موفق شده اند .
بر خلاف کتاب هایی که در باب موفقیت نوشته شده است در این کتاب روش های موفقیت ( هدف داشتن ، برنامه ریزی، و ...) بیان نشده است بلکه روابط بین سال تولد ، خانواده ، شرایط زندگی و شرایط را داده در طی زندگی، با دستیابی به موفقیت بیان شده است .
خواندن این کتاب دیدگاه جدیدی از تافته های جدابافته به خواننده می دهد.
کوتاه از کتاب :  !!!!
( نمی توانم جمله ای از کتاب را به صورت خاص جدا کنم، چون کتاب بسیار به هم پیوسته‌ است و با یک پاراگراف کوتاه نمی توان خواننده را جذب کرد اما پیشنهاد می کنم بخوانید و جذبش شوید)


شناسنامه کتاب:
نام کتاب: تافته های جدا بافته
نویسنده : ملکوم گلادول
مترجم : میترا معتضد
انتشارات : البرز
تعداد صفحات : ۳۳۵
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۷ ، ۱۱:۴۹

معرفی توسط وبلاگ...این روزها



Image result for ‫دختری در قطار‬‎


خیال پردازی درمورد آدم ها و مکان هایی که تقریبا هرروز از کنارشون عبور می کنیم کار جذابیه.

شاید هرروز صبح توی تاکسی، اتوبوس یا هرجایی با چهره هایی برخورد داشته باشیم و بدون اینکه بشناسیمشون باهاشون تخیل بافته باشیم و در موردشون حدس هایی زده باشیم.

جذابیت کتاب "دختری در قطار" هم دقیقا در همین تخیل و رویا پردازی بود!

"راشل واتسون" راوی اول این کتاب، هرروز سوار بر قطار از جلوی ساختمونی رد میشه و زوجی رو توی بالکن میبینه و این تصور همیشه باهاشه که اون ها چقدر آدم های خوشبختی هستند. اما خبر ناگهانی روزنامه ها در مورد گم شدن یکی از این زوج، راشل رو کنجکاو میکنه تا بیشتر در موردشون بدونه و ناخواسته وارد ماجراهای پلیسی و گره های داستان بشه.

راوی فصل های دیگه ی این کتاب "آنا" (همسر دوم شوهر سابق راشل) و "مگان" (شخصیت گم شده و مقتول) هستند.

شاید حجم کتاب و توضیحات اولیه ی راشل برای معرفی خودش و زندگی گذشته ش، کمی خسته کننده باشه اما غیرقابل پیش بینی بودن و گره های متعدد کتاب حتما تشویقتون میکنه که تا آخر با نویسنده همراه بشید.

این کتاب جزء پرفروش های بریتانیا بوده ،"پائولا هاوکینز" نویسنده و انتشارات "هیرمند" ناشر این اثر 336 صفحه ای هستند.

این رو هم اضافه کنم که فیلم The Girl on the Train سال 2016 در ایالات متحده اکران شده.


بخشی از این کتاب:

قطار امروز نمی ایستد و آهسته می گذرد. صدای تلق تلقِ چرخ هایش را روی اتصالش می شنوم و انگار لرزشش را حس میکنم. چهره ی مسافرها پیدا نیست و می دانم کسانی هستند که محل کارشان یوستن است و باید بروند آن جا هرروز پشت میز بنشینند؛ اما من می توانم رویا ببینم. رویای سفرهای بیش تر به جاهای غریب تر، رویای ماجراجویی در انتهای مسیر و فراتر از آن. توی سرم مدام برمی گردم به هولکام؛ عجیب است که هنوز هم با چنین احساسی و با چنین اشتیاقی صبح هایی مثل امروز یادش می افتم؛ ولی به هرحال یادش می افتم...


شناسنامه کتاب:

نویسنده: پائولا هاوکینز

مترجم: مهرآیین اخوت

سال چاپ: 2015

تعداد صفحات: 336 صفحه

ناشر: نشر هیرمند

قیمت چاپ شانزدهم: 22000 تومان


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۷ ، ۰۹:۰۸

معرفی آزاد...خانم باران تابنده 

 

 

دیگر دل و دماغ ادامه بحث برایم باقی نمانده بود ، از طرفی هم اگر ادامه نمی دادم واقعا فضا خیلی سنگین می شد. اما هر چه سعی کردم حرفی بزنم، نتوانستم. توی دلم از حسین گلایه داشتم که چرا فکر بچه ها را نمی کند؟  چرا همه اش توی خودش است؟ 

توی همین فکرها بودم که سارا با کاسه ای وارد اتاق شد، کاسه را جلوی حسین گذاشت و گفت : « بفرمایید ، چون خیلی انـار دوست دارید ، چندتایی مخصوص شما از ایران آوردیم. »

بوی مفرّحی به مشامم رسید، دقیق که شدم بوی گلاب بود، گلابی که دخترها روی انـار ریخته بودند تا حال پـدر را جا بیاورد، شکر خدا توی این اوضاع نا به سامان و قاراش میش هم حس دخترانگی شان را به خوبی حفظ کرده بودند و یادشان مانده بود که ظاهر کارهایی هم که می کنند باید شیک و دلربا باشد!

این حرکاتشان که حکایت از ریزه کاری های زنانه بود، خیلی برایم مهم و نشاط برانگیز بود . چون گاهی که آن سر نترسشان را میدیدم نگران میشدم نکند روحیه پسرانه پیدا کرده باشند.

حسین با لبخند کاسه انـار را جلوی صورتش گرفت و چشمانش را بست ، بوی گلاب را توی بینی اش کشید و سبکبال گفت : « بوی ایـران میده ، بوی آرامـش و امنیت ».
لحظه ای انگار در افکاری شیرین فرورفته باشد مکث کرد و با لبخندی پر از آرامش ادامه داد « هیچ نعمتی بالاتر از نیست. الحمدالله الآن با خیال راحت دورِ هم جمع شدن ، می گن ، می خندن، خب گاهی هم مشکلاتی دارن، اما در امانن !

دوباره مکث کرد. کاسه انار را زمین گذاشت و کمی بهش خیره شد . سرش را که بالا گرفت پرده ای از اشک روی چشم هایش را گرفته بود و در حالی که می خواست بغض فرو خفته اش را در صدایش بروز ندهد ، ادامه داد « اماآواره بیابونن. نه خواب درستی دارن و نه خوراکی ، چون که ندارن، هر روز توی کوچه های همین دمشق، صدای گریه  بچه هایی میاد که تازه یتیم شدن یا مادرشون رو مسلحین(تکفیریها) بهبردن .»


** قسمتی از کتاب خداحافظ سالار«خاطرات همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی»

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی آزاد...خانم باران تابنده

 

 

دستم را گرفت و با صدای لرزان پر از حزن و دل تنگی  در حالی که اشک هایم  را پاک می کرد گفت :« فرزانه ، دلـم رو لرزوندی ولی ایمـانمو نمی تونی بلرزونی !» 

تا این جمله را گفت تکانی خوردم ، با خودم گفتم :« چیکار داری میکنی فرزانه؟! تو که نمی خواستی از زن های نفرین شده روزگار باشی پس چرا حالا داری دل همسرتو می لرزونی؟» 

نگاهم را به نگاهش دوختم به آرامی دستم را از دستش کشیدم و گفتم : «حمید خیلی سخته، من بدون تو روزم شب نمیشه ولی نمی خوام یاریگر شیطان باشم ، تو رو به امام زمان (عج) میسپارم، دعا میکنم همه عاقبت بخیر بشیم». 

لبخند روی لبهایش نشست، لبخندی که مرهم دل زخمی ام بود، کاش می توانستم این لبخند را قاب کنم و به دیوار بزنم و تا همیشه نگاهش کنم تا ایمانم از سختی روزگار متزلزل نشود ، این حرفها هم حمید را آرام کرد و هم وجود متلاطم مرا به ساحل آرامش رساند ، گفت: « یادت رفته تو برای دعا کردی ؟» 

پرسیدم:« چطور ؟ روزهایی که پیش تو بودم همه قشنگ بوده ، کدوم روز منظورته؟!» 

گفت:« یادته سر بهت گفتم دعا کن برآورده بشه، من همونجا از خدا خواستم زودتر بشم و تو هم از خدا خواستی دعای من هر چی که هست مستجاب بشه ». 

شبیه کسی بودم که سوار ماشین زمان شده باشد و ذهنم به لحظات عقدمان پر کشید، 😧 روزی که حمید شناسنامه اش را جا گذاشته بود ، خیلی دیر رسید ولی حالا خیلی زود میخواست برود. 

باید خوشحال می بودم یا ناراحت؟ 

برای نبودنش پیش خودم دعا کرده بودم یا برای جدایی و آسمانی شدنش ؟! 


🔸 برگی از کتاب «یادت باشد❤...» به روایت همسر شهید مدافع حرم، حمید سیاهکالی مرادی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۳۹

معرفی آراد...خانم فاطمه عارف نژاد

پیشاپیش عرض کنم که وقتی این رمان را شروع کنید، به یقین تعجب خواهید کرد که این فضاها چه ربطی به #انقلاب دارد؟ این داستان که میچرخد دور و بر تئاتر و جماعت هنرمند و روابط آن ها و بافت سنتی شهرستان ها! درست است! این کتاب روایت خلاقانه ای است از طیف به خصوصی در مبارزات انقلاب، قرار نیست برود سراغ اسلحه به دست ها یا زیاد ریز بشود در فعالیت سیاسی ها.
.
تم اصلی ماجرا عشق صادقانه و قدیمی #مفتون است به #فیروزه. دلبستگی یک شاگرد به استاد تئاترش که البته عاقبت به خیر... می شود؟ نمی شود؟
#عشق در این رمان مفهوم بلندی است، از عشق مفتون به فیروزه شروع میشود و سر از عشق به مبارزه در می آورد. از شاگردی در کلاس تئاتر فیروزه شروع میشود و میرسد به شاگردی #آقا_مرتضی و بعد هم #آقا_سید_علی...
در این کتاب همه شاگردند و تمام اتفاقات کلاس درس. سیر تغییر شخصیت ها قابل توجه است.
.
از شروع غافلگیرانه اش که بگذریم، برگ برنده کتاب در همان صفحات ابتدایی میدرخشد: نثری روان و به شدت خوش خوان. #مفتون_و_فیروزه را به خصوص در جلد اول سخت می شود زمین گذاشت. جملات کوتاه سبک نوشتار خاصی به رمان داده، و فصل های کوتاه مخاطب را به ادامه تشویق می کند.
.
#سعید_تشکری در این رمان بلند وقایع سال های منتهی به انقلاب را در زمینه ی #درام_های_عشقی به تصویر کشیده. قصه به همراه شخصیت ها بین #قوچان و #مشهد در رفت و آمد است. ضرباهنگ خوبی هم دارد و کشش داستانی را در کنار حجم اطلاعاتی که می دهد فراموش نکرده.
#شخصیت_پردازی اش هم تقریبا نمره قابل قبولی میگیرد، نویسنده خوب توانسته از پس شخصیت های پرتعداد رمانش بربیاد و آن ها را گم نکند: #مفتون، #فیروزه، #آذر، #اسد، #زیور، #داریوش_دانشگر، #طیبه، #حبیب، #پری و...
این شخصیت ها را البته باید در کنار اشخاص حقیقی رمان دید: #سید_علی_خامنه_ای، #شهید_هاشمی_نژاد، #هژبر_یزدانی و... که در صفحات این رمان حضور دارند. با این کتاب میشود برش هایی از تاریخ انقلاب را مطالعه کرد. سوژه بکر است و عوض شدن گاه و بیگاه راوی داستان زاویه دید های مختلفی به مخاطب میدهد. .
یکی از ویژگی های مهم کتاب، احتمالا به خاطر فعالیت طولانی مدت تشکری در هنرهای نمایشی، تصویری بودنش است. این رمان سرشار از تصاویر زنده است. #مفتون_و_فیروزه یک #سریال_خواندنی ست! سکانس هایش را میشود دید، تمام رنگی و قابل لمس.
.
#مفتون_و_فیروزه خواندنی بود و ارزشمند. حرف هایی را زده که دیگران نزدند، به گوشه هایی سرک کشیده که بقیه فراموش کردند.
.
کاش بخوانیدش! هم فال است و هم تماشا!
شناسنامه کتاب:

مفتون و فیروزه

سعید تشکری(مولف) 
ناشر : کتاب نیستان
سال چاپ : ۱۳۹۳
تعداد صفحات : ۱۱۰۶
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی آراد .....خانم فاطمه رستگار مقدم

متنی از کتاب:
چیزهایی هست که دلت می خواهد باور کنی اما نمی توانی و چیزهایی هست که دلت نمی خواهد باورشان کنی اما قبولشان داری .
این‌ کتاب جذاب، یک تصویر قدرتمند از نژاد پرستی سفید پوستان و سیاه پوستان علیه یکدیگر را به نمایش می گذارد .
در خلال این داستان دختری سیاه پوست به نام مینا سوئیفت که دانشجوی ممتاز و بورسیه دانشگاه اسچایلرو است ، به طور مرموزی می میرد. پس از گذشت پانزده سال دوست و هم اتاقی او که یک سفید پوست است ، آن اتفاق را آسیب شناسی می کند .
شناسنامه کتاب:
نویسنده :جویس کارول اوتس
مترجم :علی قانع 
انشارات:افراز
قیمت: 7800 تومان
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی آراد...خانم صدیقه بابابی

رهبر انقلاب چندی پیش در جریان یکی از دیدارها گفتند: کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم‌هایتان بخوانند.

بعد از مطالعه کتاب تصمیم گرفتم خیلی جدی تر نسبت به اعتقاداتم و کشورم تحقیق کنم.....
 ای کاش همه دانشجوهای داخلی و بورسیه خارج از کشور به خوبی نویسنده خاطرات، از ایران و نقاط قوت و ضعفش آگاه بودند سفیر کشورشان می شدند ...
خاطرات جالبی بود خاطرات سفیر.
از متن کتاب :
یه دفعه چشمم به یه اتوبوس افتاد که جلوی روی همه اومد و صاف وایساد توی ایستگاه. 
راننده اتوبوس رو خاموش کرد و سوت زنان از اتوبوس پیاده شد.
رفتم جلو، سلام کردم و گفتم: "عذر می خوام. امروز اتوبوس نیست" 
گفت: "نه، امروز اعتصابه" 
دوست داشتم بدونم اعتصاب برای چیه؛ به خصوص که داشتم متضرر می شدم و ناخواسته در زنجیره نتایج اعتصاب دخیل شده بودم. 
گفتم: "ببخشید ... می شه بدونم برای چی راننده ها اعتصاب کردند؟" 
راننده اتوبوس یه نگاهی به من انداخت و گفت: "این یه موضوع ملّیه. به خارجیا ارتباطی نداره."
(آفرین ورپریده! از این حس ملی گرایی ات خیلی خوشم اومد بی تربیت) خب، دیگه چی باید می گفتم؟ هیچی! اما واقعا این حس دوگانه ای که توی پرانتز نوشتم سراغم اومد. اگرچه جواب بی ادبانه ای بود، آفرین به این شخص که علیه دولتش هم که تحصن می کنه وقتی مقابل یه خارجی قرار می گیره بهش حق نمی ده که بخواد حتی وارد دعواهای ملی بشه. واقعا از این کارش خیلی خوشم اومد. من اگه جای رئیس اش بودم حتما تشویق اش می کردم.
شناسنامه کتاب:

ناشر : سوره مهر

نویسنده : نیلوفر شادمهر

تعداد صفحات نسخه چاپی : 200

سال نشر : 1395

چاپ :دوازدهم
قیمت: 12,000 تومان
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی آزاد....اندیشه

.

 

متنی از کتاب:


- بهتر نیست چند ماه به ژنو بروید تا زودتر،تعدادی از معادلات خود رابه نتیجه برسانید؟

- دکتر حسابی :
نه هرگز ؛آنوقت این کار به اسم سوئیسی ها تمام می شود!
من می خواهم به اسم ایران و دانشگاه تهران تمام شود
پ ن؛
پدرم برای حل یک معادله از نظریه ی خود باید شش ماه زحمت می کشیدند و اگر به اشتباهی برمی خوردند ،شش ماه وقت می گذاشتند تا آن اشتباه را پیدا کنند،اما در مرکز اتمی سرن سوئیس با توجه به امکانات کامپیوتری آنجا،پدرم درمدت سه هفته توانستند ۱۴ معادله از نظریه ی خود را حل کنند.
.
 دکترمحمودحسابی:
.
۱- آدم نباید فکر کند این خارجی ها،خیلی علاقمند و دلسوز ما هستند! اصولا آنها به فکرمنافع خودشان هستند!
۲- ایشان از مادربزرگ خود به دفعات، با لفظ خانم یاد می کنند و آنجا که فرزندانشان در پرسشی،تأکید هماره ی پدر بر لفظ خانم و آقا را می پرسند،پاسخ می شنوند؛
خانم و آقا بودن، آسان نیست،سابقه،تربیت و نجابت باید فراهم باشد.
ایمان و اعتقاد از ارکان آقا و خانم بودن است،اگر خانم و آقائی به این مرتبه برسند،می دانند که چه کارهایی باید انجام دهند و چه کارهائی نباید انجام دهند.
خانم و آقا،هی چگاه دروغ نمی گویند،تهدید نمی کنند،مردم را دوست دارند و در نشست و برخاست وخیلی ازمسائل اجتماعی،آداب لازم رارعایت می کنند.
دکترحسابی درخاطراتشان می گویند:
 بعدسالهای زیاد دوری از پدرم ، سریع گفت: بگو بگو محمود ؛ چه می خواهی؟ چرا ازپله ها بالا می آئی؟ازهمان جا بگو !
به محض شنیدن حرف های من ، با صدائی بلند فریاد زد : 
من از کجا۸۰۰ تومان بیاورم ،به تو بدهم؟چرا دست ازسرم برنمی داری؟خیال میکنی من روی گنج قارون نشسته ام؟ و پشتش را به من کرد و وارد ساختمان شد ؛ با این حال مادرم می گفت؛
نباید هیچوقت با پدرتان بدرفتاری کنید،همیشه به او احترام بگذارید.اگر به خانه ی شما آمد از او،بسیار خوب پذیرائی کنید. اگر روزی به کمک شمااحتیاج داشت حتما به او کمک کنید تا نیازش برآورده شود.
.
 ۳-از رئیس تعلیمات عالیه پرسیدم:
آیا شما می خواهید این مملکت ساخته شود؟
ایشان که ازسؤال من متعجب شده بود،گفتند :
پس فکر می کنید برای چه اینجا نشسته ایم؟!
ادامه دادم:
پس اگر می خواهید این مملکت ساخته شود،باید مطمئن باشید که روی هیچ، نمی شود چیزی ساخت!
مرحوم اعتمادالدوله از من پرسید: روی هیچ یعنی چه؟!
گفتم: هیچ ،یعنی بی سوادی .
.
.
وجود چنین شخصیت هایی ،در ایران در برابر هزاران بی اعتنائی،کارساز و سازنده است...
.
.
سلام
گوشه هایی بود از کتاب فوق العاده زیبای استاد عشق 
نگاهی به زندگی وتلاش های مرحوم پروفسور حسابی( پدرعلم فیزیک و مهندسی نوین ایران) ،از زبان فرزندشان ایرج
بشدت توصیه می شود به خواندن...کتابی که همراه با خواندنش،عرق شرم ریختم ،از شدت مودب بودنش...
.
شناسنامه کتاب:
استاد عشق
۱۹۶صفحه
چاپ ۸۱آذر ۹۴
قیمت ۱۰۰۰۰۰
سازمان چاپ و انتشارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی آزاد....خانم فاطمه رستگار مقدم

۵۳ نفر هیئت مجازی کتاب

کتاب جذابی است از سرگذشت چهار سال(۱۳۱۶-۱۳۲۰) از عمر بزرگ علوی که به قلم خود ایشان ، درباره مدت زمان حضورشان در زندان دوره رضاخان به جرم سیاسی (کمونیست بودن) ، به عنوان زندانی سیاسی ،نگاشته شده است .
در این کتاب از زمان زندانی شدن تا شکنجه های روحی و سیاست های زندان و مقاومت دسته جمعی زندانیان و کمبودها تا آزادی از زندان موشکافانه و همراه با تحلیل های ایشان بیام شده است.
بخشی از کتاب.:
حیات و من آن ما ارتباط کامل با دوام و فنای حکومت رضا خان داشت. در این حقیقت کسی دیگر  شکی نداشت، یا حکومت رضاخان یا ما! 
من این جا وقتی صحبت از "ما " می کنم ، مقصودم فقط پنجاه و سه نفر نیست، پنجاه و سه نفر فقط نماینده طبقه جوان و ستمدیده این کشور بودند که از پس بی ایمانی و پول پرستی و رذالت طبقه حاکمه به تنگ آمده بودند و می‌کوشیدند به هر قیمتی شده این اساس را متزلزل کنند.
شناسنامه کتاب:
نام کتاب : ۵۳ نفر
نویسنده: بزرگ علوی
انتشارات: نگاه
تعداد صفحات: ۳۲۸
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۰

معرفی کتاب توسط وبلاگ...این روزها

Image result for ‫کتاب شولا‬‎

"شولا" کتاب پر دردی بود. قصه ی آدم هایی که با وجود غصه هایی که در سینه داشتند سعی می کردند صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند. 

آدم هایی که هرکدام به نوعی از روزگار زخم خورده بودند و غمشان را از دیگران پنهان می کردند. شولا یک عاشقانه ی نسبتا تلخ بود. داستان طه و طاهر و تهمینه، با حال و هوای نذری و عاشورا و عزاداری. هم امید داشت هم خشم. هم دلگرم می کرد و هم زخم می زد.

از همه این ها که بگذریم نثر کتاب نثر متفاوت و خاصی بود. قلم قوی، با توصیفات محسوس از زیبایی های اثر "علی میر میرانی" بود.

بخشی از این کتاب

حالا هم حواس طه، همزمان چندجا بود. خیالش با کارکنانش آسودگی داشت. شکل خانواده بود. حرمت بود. ریشه در اعتماد داشت. طه یک بار هم نگفته بود رستوران من. رستوران را که اصلا نمی گفت . جایی هم ننوشته بودند. چلوکبابی. می گفت چلوکبابی مرشد. این تنها از زبانش نمی آمد. از جانش می آمد. شمایل باور جمعی همه ی آن هایی بود که کنار طه و با طه کار می کردند...

شناسنامه ی کتاب

نویسنده : علی میرمیرانی

ناشر : انتشارات مروارید

تعداد صفحات : 124 صفحه

سال چاپ : 1396

قیمت پشت جلد : 11000 تومان

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

Related image

باید اعتراف کنم هر فصل از این کتاب را که خواندم بستم ش، به سقف خیره شدم و از خودم پرسیدم این زن چرا اینقدر باید برای به دست آوردن عشق بجنگد؟ 

بعضی صفحه ها حرص درآور بودند، بعضی فصل ها شعله ی امید را در آدم زنده می کردند که بالاخره آن همه سماجت جواب داده، و بعضی فصل ها را خواندم تا فقط به آخرش برسم و ببینم چه می شود!

کتاب "تصرف عدوانی" برخلاف اسمش که یه عبارت حقوقی ست و کمی سنگین به نظر می آید، کتاب جالب و پر کششی بود. 

قصه از جایی شروع می شود که «استر نیلسون»، شاعر و مقاله‌نویس 31 ساله برای سخنرانی درباره «هوگو راسک»، هنرمند شناخته‌شده دعوت می شود و بعد از آن سخنرانی احساس می کند عاشق هوگو شده است.

در خلال این احساسش چیزهای زیادی از زندگی گذشته اش را ترک می کند و تمام تلاشش را برای به دست آوردن هوگو به کار میگیرد. 

داستان جنگ ها و شکست ها، امیدها و انگیزه ها، همین طور بحث های هنری و فلسفی که بین هوگو و استر انجام میشود از جذابیت های این کتاب بود. حتی صحبت هایی که استر در مورد احساسش با دوستانش انجام می دهد تِم روانشناسی قوی به داستان داده بود.

یک مسئله ی دیگر که خیلی به چشم من آمد و به نظرم میتواند این کتاب را به عنوان یک کتاب مفید برای شناخت دنیای زنان غربی معرفی کرد ، همین تلاش های استر برای دیده شدن، نداشتن پشتوانه، و جنگیدن برای دوست داشته شدن با همه ی ابعاد شخصیتی اش است. استر قبل از این آشنایی زنی تحصیل کرده، موفق با جایگاه اجتماعی قابل قبولی ست که سعی میکند با همه ی داشته هایش از زندگی لذت ببرد، اما بعد از آشنایی با هوگو به فردی تبدیل می شود که به قول خودش آرزو می کند کاش جزو هفت میلیارد انسانِ روی کره ی زمین بود که هیچ احساسی به هوگو نداشت!

 

بخشی از این کتاب

درون استر چند لحظه به طور بی شکلی نرم شد. به خود می بالید که مقاومت کرده بود و از تمام بارهایی که به تازگی می خواست تحقیر بی کم و کاستش را به هوگو نشان دهد منصرف شده بود.آدم هرگز از خویشتن داری پشیمان نمی شود. خشم و پرخاش برعکس است. آدم تقریبا همیشه آرزو می کند آن ها را بروز نداده بود. مشکل این است که آدم نمی داند چه وقت در فاصله ی بین "تقریبا هرگز" و "تقریبا همیشه" هست که تندی و پرخاش توجیه پذیر می شود و مطلوب ترین نتیجه را به بار می آورد...

 

شناسنامه کتاب 

نویسنده: لنا آندرشون

مترجم: سعید مقدم

سال چاپ: 1395

تعداد صفحات: 170 صفحه

ناشر: نشر مرکز

قیمت چاپ دوم: 12500 تومان

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۱

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۱