هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جانبازان» ثبت شده است

معرفی کتاب وبلاگ...یک سبدسیب

 داستان‌های این مجموعه بیشتر با محوریت جانبازان اعصاب و روان نوشته شده و نام مجموعه نیز بر همین اساس انتخاب شده است.

 گزیده ای از داستان : اولین شکوفه.... 

آخرین کالک را آورده اند تا آن را تایید کنم و بفرستم برای چاپ...

به گرافیستی که دارم با او حرف میزنم ، می گویم « اتود و چارچوب و کادر خوب است.»

می پرسد « چشم هایش چطور؟»

دست از روی چشم هایش بر می دارم. یک لحظه همه ی وجودم محو می شود در نگاه ِ آن چشم ها؛

...

*

- سلام خانم مهندس! بی خبر ؛ اتفاقی افتاده ؟

کالک را به دستش می دهم.

- عکس ، عکس این کالک ...؟

شماره کالک را نگاه می کند. کشوی میزش را باز می کند.

- ایناهاش ، بفرمایید.

نگاهش بین دست های لرزان من و عکس می رود و بر می گردد. دنبال یک صندلی می گردم تا روی زمین نیفتم.

دست به اطراف تکان می دهم. می پرسد « حالتان خوب نیست.» می دود از بیرون یک صندلی می آورد.

...

*

فرمان ماشین دارد از دستم خارج می شود. تمام تنم می لرزد. گرسنه ام ، تشنه ام ، حالت تهوع دارم ، اما باید برسم.

 من قبل از رسیدن آن پوستر ها به پست و قبل از تحویلشان به هواپیما و قبل از رسیدنشان به دست صاحبان عزا ، باید

 آنجا باشم. فرمان را محکم می چسبانم به کف دستهایم.نفس عمیق می کشم و قد راست می کنم .باید بایستم ، نباید خم شوم؛

حالا که پیدا شده ، حالا که می دانم خودش است که برگشته است...

*

۸ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۱