هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماه به روایت آه» ثبت شده است

معرفی توسط وبلاگ...تک نویسی


جالب است که، ما بیشترین داستان ها و روایت هایی که از حضرت عباس (علیه السلام) شنیده ایم، مربوط به واقعه ی کربلا و روز عاشوراست؛ و کمتر کسی از دوران کودکی و جوانی ایشان برایمان سخن گفته.

خانواده ی مادری ، کودکی ، ازدواج ، فرزندان ، برادران ، حیطه ی دانش و معرفت و جایگاه آن حضرت در میان اهل بیت و مسلمانان و ... چیزهایی ست که ما کمتر در مورد این حضرت می دانیم.

"ابوالفضل زرویی نصر آباد" در کتاب "ماه به روایت آه" به قلمی داستانی ، دوران زندگانی حضرت عباس (علیه السلام) را از زبان دوازده راوی روایت کرده است .

جالب تر این که وقایع این کتاب به تاریخ هجری شمسی روایت شده اند؛ طوری که می توان فاصله ی حوادث را با زمان زندگی خودمان تطبیق داد!


بخشی از این کتاب:

طی این مدت، همواره سیمای معصوم و محجوب خدمتگزار حسین در نظرم بود. با آن که دیدار حسین و درک کرامت و بزرگواری‌های غیر قابل توصیف او، موجب شده بود تا از نیت فخر فروشانه و شهرت طلبانه‌ام سخت شرمگین و سرافکنده باشم اما این بار از صمیم دل، تصمیم به جبران محبت آن جوان فرشته جمال و فرشته خصال داشتم. در آن مدت دانسته بودم که نه فقط خادمان که تمامی مردم، از فقیر و غنی، کوچک و بزرگ، زن و مرد و مسلمان و غیر مسلمان به خدمتگزاری او افتخار می‌کنند و در خدمت به او از هم سبقت می‌گیرند. 
 
تازه معنای لبخند محجوب جوان خادم را در جواب پرسشم می‌فهمیدم. 
 
چاره‌ای دیگر اندیشیدم، صد دینار در همیانی گذاشتم تا ضمن هدیه آن به جوان، به او بگویم محبتش را از یاد نبرده‌ام .... اما چگونه؟ آیا بی‌کسب اجازه از حسین، حق داشتم که ....؟ نه هرگز. آیا باید این هدیه ناقابل را به حسین می‌سپردم تا چنانچه صلاح بداند...؟ اف بر من! نه... متحیر و مستأصل بر در مسجد پیامبر ایستاده بودم که دستی بر شانه‌ام خورد. 
 
- سلام برادر. آیا به انتظار کسی هستی؟ 
 
عبدالله بن جعفر، پسر عموی حسین بن علی بود و پیش از آن، او را در محضر حسین دیده بودم. سلامش را پاسخ دادم و گفتم از حسین خواهشی دارم ولی شرم، مانع می‌شود که با او بگویم. 
 
خندید و گفت: خدا اموراتت را اصلاح کند. چرا از درگاه وارد نمی‌شوی؟ 
 
- درگاه؟ کدام درگاه؟ 
 
- درگاه حاجات، باب الحوائج. عباس بن علی؟ 
 
- عباس بن علی؟ کیست؟ با حسین نسبتی دارد؟ 
 
این بار بلندتر خندید: خدا تو را ببخشد. مگر ممکن است او را ندیده باشی؟ پدر فضل، عباس، برادر حسین و پسر عموی من. او و سه برادرش (فرزندان ام‌البنین) همواره با حسین‌اند. 
 
- همیشه عده‌ای همچون پروانه گرد وجود حسین می‌گردند. حتّی اگر او را در آن میانه دیده باشم، الان به خاطر ندارم. ...


شناسنامه کتاب:

مولف: ابوالفضل زرویی نصر آباد

انتشارات: نیستان

سال چاپ: 1395

تعداد صفحات: 192

قطع: رقعی

قیمت: 12500 تومان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۸:۰۰