معرفی توسط وبلاگ...این روزها
اتاق قرمز،ترجمه ای از یک اثر ژاپنی بود.
شش داستان کوتاه در فهرست کتاب به چشم می خورد. داستان ها، موضوعاتی تخیلی و در عین حال غافلگیرانه داشتند.
به نظر من هر داستان شروع و نقطه ی اوج هیجان انگیزی داشت. از وسط هر داستان صدای تندتر شدن قلبم را می شنیدم و وقتی به پایان داستان نزدیک می شدم با لذت کشف و ترس روبرو بودم.
در اغلب داستان ها با مکالمه ی آدم ها یا نامه نگاری هایی مواجه هستیم که ترس های زندگی خود را با هم در میان گذاشته اند.
نثر کتاب راحت و پرکشش بود و ترجمه ی روانی داشت.
کتاب اتاق قرمز 119 صفحه بود و زمان کوتاهی برای خوانش از من گرفت. مترجم این کتاب محمود گودرزی ست و انتشارات چترنگ آن را منتشر نموده.
در شناسنامه ی کتاب، رده بندی سنی به چشم نمی خورد، ولی بهتر است گروه سنی نوجوان و کودک با این قبیل ترس ها مواجه نشوند:)
بخشی از کتاب:
علاقه ای مشترک به هیجانات شدید و غیر عادی این هفت مرد را به هم نزدیک می کرد، هفت مردی که امشب به شکلی رسمی در اتاق قرمز که مخصوصا برای آن ها مهیا شده بود گرد آمده بودند. من هم یکی از اعضای این گروه بودم؛ در مبل های گودی که رویه ای از مخمل ارغوانی داشت راحت نشسته و آماده بودیم تا حرف های سخن رانِ آن روز را بشنویم.
وسط اتاق، میز گرد بزرگی قرار داشت که آن هم پوشیده از پارچه ی مخملی ارغوانی رنگی بود و رویش یک شمعدان سه شاخه ی برنزی و حکاکی شده گذاشته بودند...
شناسنامه ی کتاب:
نویسنده: ادوگاوا رانپو
مترجم: محمود گودرزی
موضوع: داستان های ژاپنی
سال چاپ: هفتم. 1399
تعداد صفحات: 119 صفحه
ناشر: انتشارات چترنگ