معرفی توسط وبلاگ... رجعت صدر
حرف دل: خیلی ها را دیده ام...خیلی آدم های بزرگ و به اصطلاح اندیشمندی را دیده ام که با اندک تحلیلی از وقایع بعد از عاشورا، مغرورانه و خودخواهانه سرشان را بالا می گیرند و درباره مردمانی که چهارده قرن پیش از ما زیسته اند، قضاوت می کنند...و افاضات می فرمایند که مردم مدینه (معاذ الله) حقشان بود که به فاجعه حرّه گرفتار شوند؟!!!
این آدم ها به طور قطع و یقین یا از فجایعی که طی واقعه حرّه بر امت اسلام وارد شد، عمق جنایت و تجاوزی که حادث شد، قاریان و محدثان و اصحاب و یارانی که در این حادثه قربانی شدند، غافلند و یا خود را به خواب زده اند.
و یا فراموش کرده اند استرجاع رسول خدا صلی الله علیه و آله را سال ها پیش از واقعه حرّه که فرمود: «یُقتل فی هذه الحرّه خیارُ امّتی بعد أصحابی» سیفنة البحار1/240
یا فراموش کرده اند عبدالله ابن حنظله غسیل
الملائکه و چهار فرزندش...همه قوم و قبیله اش چرا یک تنه در برابر لشکر شام
ایستادند و تن به قطعه قطعه شدن سپردند و از مدینة النبی تا آخرین قطره خونشان
دفاع کردند؟ که شرمنده رسول الله صلی الله علیه و آله و فرزندانش
نباشند! همان شرمندگی که ما امروز اگر ذره ای غیرت داشته باشیم، باید نسبت به
مرزهای مسلمین احساس کنیم ولی خود را مسلمان می دانیم و باکمان نیست!
مگر ما خودمان...امت امروز رسول الله صلی الله علیه و آله که هستیم و
برای اسلام چه کرده ایم که این چنین، مدعی شناخت حق و باطل شده ایم و اینچنین برای
دیگران تعیین تکلیف می کنیم؟
اصلاً چطور به خودمان اجازه می دهیم، صحابه و یاران و فرزندان رسول خدا صلی
الله علیه و آله ...را اینچنین بی رحمانه و وحشیانه شایستۀ چنین سرنوشتی
بدانیم؟ یا (معاذ الله) مدینة النبی شهر پیامبر صلی الله علیه و آله را
سزاوار این ویرانی و نابودی ببینیم؟
که اگر چنین باشد...و اگر به چنین حوادثی در اسلام
راضی باشیم، شک نکنید که ما هم با خائنان و لعینانی که آن فجایع را به امت اسلام
تحمیل کرده اند شریکیم.
بله مردم مدینه در طول تاریخ اشتباه زیاد کردند...راه امامت را منحرف کردند...با
امامشان دیر بیعت کردند...امامشان را تنها گذاشتند...حتی در واقعه حره، وقتی از
امام سجاد علیه السلام پیروی نکردند و از مدینه بیرون نرفتند...یعنی هنوز در
اشتباهند و امامشان را نشناخته اند...
ولی چقدر خوب است که ما به جای این که همیشه خودمان را جای آدم های کاملا خوب و معصوم قصه تصور کنیم، یکبار هم کمی...فقط کمی بد باشیم...خودمان را بگذاریم به جای مردم مدینه...مردم مدینه ای که چه سوگوارانه و سیاهپوش به استقبال کاروان اسرای کربلا رفتند و چه شرمگنانه در عزای امامشان اشک ریختند و چه حسرت ها کشیدند...
بعد...ببینیم...آیا اگر ما هم به جای مردم مدینه بودیم، سکوت را بر قیام، و امنیت و آرامش را بر کشته شدن و قطعه قطعه شدن ترجیح می دادیم؟ یا مثل مردم مدینه...ولو جلوتر از امام حاضر شیعیان! قیام می کردیم و تن به ذلت نمی دادیم؟
مطالعه کتاب کوچک واقعۀ حرّه یک عبرت بزرگ تاریخی است..برای همه کسانی که درد دین دارند ، برای همه آن هایی که می خواهند در طوفان بلا ها و حوادث به بیراهه نیفتند...برای همه آن هایی که می خواهند امام حاضرشان را خوب بشناسند...برای همه کسانی که می خواهند قیام و قعود و سکوت و فریاد امام عصرشان را با دل جان بپذیرند.
شناسنامه کتاب:
طرح و تحقیق: محمد علی چنارانی
تدوین و تحلیل: احمد ترابی
چاپ اول: 1382
نشر: آستان قدس رضوی
تعداد صفحه:100
مراکز خرید کتاب:
مراکز نشر آستان قدس رضوی