هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

۱۷ مطلب با موضوع «هنر وادبیات :: رمان :: رمان خارجی» ثبت شده است

معرفی توسط وبلاگ...این روزها

 

 

اتاق قرمز،ترجمه ای از یک اثر ژاپنی بود.

شش داستان کوتاه در فهرست کتاب به چشم می خورد. داستان ها، موضوعاتی تخیلی و در عین حال غافلگیرانه داشتند.

به نظر من هر داستان شروع و نقطه ی اوج هیجان انگیزی داشت. از وسط هر داستان صدای تندتر شدن قلبم را می شنیدم و وقتی به پایان داستان نزدیک می شدم با لذت کشف و ترس روبرو بودم.

در اغلب داستان ها با مکالمه ی آدم ها یا نامه نگاری هایی مواجه هستیم که ترس های زندگی خود را با هم در میان گذاشته اند.

نثر کتاب راحت و پرکشش بود و ترجمه ی روانی داشت.

کتاب اتاق قرمز 119 صفحه بود و زمان کوتاهی برای خوانش از من گرفت. مترجم این کتاب محمود گودرزی ست و انتشارات چترنگ آن را منتشر نموده.

در شناسنامه ی کتاب، رده بندی سنی به چشم نمی خورد، ولی بهتر است گروه سنی نوجوان و کودک با این قبیل ترس ها مواجه نشوند:)

 

بخشی از کتاب:

علاقه ای مشترک به هیجانات شدید و غیر عادی این هفت مرد را به هم نزدیک می کرد، هفت مردی که امشب به شکلی رسمی در اتاق قرمز که مخصوصا برای آن ها مهیا شده بود گرد آمده بودند. من هم یکی از اعضای این گروه بودم؛ در مبل های گودی که رویه ای از مخمل ارغوانی داشت راحت نشسته و آماده بودیم تا حرف های سخن رانِ آن روز را بشنویم.

وسط اتاق، میز گرد بزرگی قرار داشت که آن هم پوشیده از پارچه ی مخملی ارغوانی رنگی بود و رویش یک شمعدان سه شاخه ی برنزی و حکاکی شده گذاشته بودند...

 

شناسنامه ی کتاب:

نویسنده: ادوگاوا رانپو

مترجم: محمود گودرزی

موضوع: داستان های ژاپنی

سال چاپ: هفتم. 1399

تعداد صفحات: 119 صفحه

ناشر: انتشارات چترنگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۰۰ ، ۲۳:۳۳

معرفی توسط وبلاگ...این روزها

 

 

"متاصفم که مجبور شدم بمیرم. متاصفم که مردم، متاصفم که پیر شدم. متاصفم که تنهات گذاشتم..."
این، نامه ی یه مادربزرگ 77 ساله به نوه ی هفت سالشه.
یه مادربزرگ خلاق و ماجراجو که آخرین روزهای عمرش رو طی میکنه و املاش هم اصلا خوب نیست!
مادربزرگ، قبل از مرگش نامه های زیادی برای دوست و همسایه و بچه هاش می نویسه و اون ها رو مثل نقشه ی گنج جاهای مختلفی قایم میکنه تا نوه ش "السا" پیداشون کنه و به دست صاحبش برسونه.
مادربزرگی که دوست داشته حتی بعد از رفتنش، بازی های کارآگاهی ش رو با نوه ش انجام بده و از خودش خاطرات خوبی به جا بذاره.
بعد از کتاب "مردی به نام اوه" دومین کتابی بود که از "فردریک بکمن" خوندم و با اون همه خلاقیت و شیرینی همراه شدم.
کتاب 396 صفحه ست و انتشارات نون اون رو منتشر کرده.

.
این کتاب رو، درست چند روز بعد از فوت مادربزرگ‌م شروع کردم، شاید به خاطر اسمش! و چقدر دلم برای مادربزرگ هام و همه ی اون خاطره های قشنگی که تو بچگی برام ساختن تنگ شد... 

 

بخشی از کتاب:

نکته‌ی خاصی که در مورد خانه‌ی مادربزرگ‌ها وجود دارد این است که هیچ‌وقت بویش را فراموش نمی‌کنید. روی هم رفته، ساختمان ساده‌ای است. چهار طبقه دارد و نه آپارتمان، و کل ساختمان بوی مامان بزرگ می‌دهد.

 

شناسنامه کتاب:

نویسنده: فردریک بکمن

مترجم: نیلوفر خوش زبان

موضوع: رمان تخیلی

سال چاپ: 1396

تعداد صفحات: 396 صفحه

ناشر: نشر نون

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۰ ، ۱۳:۱۳

معرفی توسط وبلاگ...این روزها

 

 

خیلی شک داشتم بخونمش یا نه...
از یه طرف همش برام سوال بود چرا این کتاب باید اینقدر پرفروش باشه و به فارسی هم ترجمه شده باشه.
از طرف دیگه کنجکاوی زیادی درمورد شخصیت اول کتاب نداشتم.
بین همین درگیری های نفسم، نسخه ی الکترونیک ش رو دانلود کردم و آروم آروم خوندمش.
این چندروز که مراسم تحلیف "جو بایدن" رو دنبال میکردم، "میشل اوباما" رو هم توی فیلم ها دیدم. یاد توصیفاتش از کاخ سفید افتادم و فعالیت هایی که اون مدت توی کاخ انجام میداده.
نقدهای زیادی از کتاب خوندم، که اکثرشون با حساسیت بالا یا سوگیری نوشته شده بود.
خارج از فضای سیاست و روابط دوکشور، جذابیت کتاب برام اونجایی بود که شخصیت میشل جدا از بقیه ی زن های دنیا نبود. میشل، دغدغه های زنانه و مادرانه ای رو که بین همه ی خانم ها رایجه، تجربه میکرد، هرچند بانوی اول آمریکا بود.
و مثل هر آدمی، از گذشته و پدر و مادرش درس هایی داشت که هرجایی از زندگیش به موفقیتی رسید، اون ها رو باخودش مرور کرد.
و مهم تر از همه تابوهایی رو شکست که قبل از اون بین رنگین پوست ها مرسوم نبود.
#زن_بودگی میشل، بدون در نظر گرفتن پست و جایگاه اجتماعی همسرش بارور شد و... به نظر من این یه جور رشد برای هر آدمیه که به دور از همه ی حاشیه ها و شخصیت های اطرافش، به تنهایی "متن اصلی" باشه.

 

بخشی از کتاب:

«با هر دری که به روی من گشوده شد ، من هم تلاش نمودم درهایی را به روی دیگران بگشایم .‌ این حرفی است که تصمیم دارم به عنوان حرف آخر به شما بزنم : بیایید دل‌‌هایمان را به یکدیگر نزدیک نماییم ، شاید فقط آن ‌‌زمان قادر به ازبین بردن ترسمان باشیم ، قضاوت‌‌های اشتباه خود را کم کنیم و از تبعیض و کلیشه‌‌ها که موجب تفرقه الکی بین ما شده دوری کنیم . شاید این‌‌گونه بهتر قادر به یافتن وجه‌‌ تشابه‌‌هایمان باشیم . اهمیتی ندارد که کامل نیستید ، همچنین مهم نیست که پایان مسیر کجاست . قدرت یعنی این‌‌که بگذارید شناخته و شنیده شوید . داستان خاص خود را با افتخار‌ و غرور روایت کنید و صدای واقعی خود را فریاد بزنید .‌ بزرگواری بدین معناست که به منظور آشنا شدن با دیگران و شنیدن زندگینامه ی آن‌ها اشتیاق  داشته باشید . از دید من ، این‌‌گونه است که ما ، ما می‌‌شویم” .

 

شناسنامه کتاب:

نویسنده: میشل اوباما

مترجم: سپیده حبیبی

موضوع: زندگی نامه

سال چاپ: پنجم،1398

تعداد صفحات: 551 صفحه

ناشر: موسسه نگارش الکترونیک کتاب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۰ ، ۱۲:۳۹

معرفی توسط وبلاگ...این روزها

 

 

آدم خواران، رمان کم حجمی بود. دو ساعته و یک ضرب تمامش کردم.

114 صفحه داستان، که اگر اجازه داشتم اسمش را گزارش یک قتل دسته جمعی می گذاشتم نه رمان!

اگر "ژان تولی" نویسنده ی این کتاب، در مقدمه، اشاره ای به واقعی بودن ماجرا نکرده بود، فکر می کردم با یک رمان تخیلی روبرو هستم، اما در واقعیت، ماجرای این کتاب در سال 1870 در دهکده ای در جنوب غربی فرانسه رخ داده است.

"آلن دو مونِی" شخصیت اصلی این کتاب- که همه ی روایت ها حول محور او در جریانند -جوانی سی و چند ساله است که قبل از اعزام به جنگ قصد دارد در جشنی همگانی شرکت کند. مراسمی که برای او پایان خوشی را به دنبال ندارد.

تعصب، خشم، واگیری جمعی، بی سوادی و جهل، اتفاقات وحشتناکی را در این داستان رقم می زنند.

مرگ هولناک آلن دومونِی فرانسه را تکان می دهد و به مهم ترین خبر آن سال ها تبدیل می شود. صدمین سالگرد مرگ آلن در شانزدهم اوت 1970 در روستای اوتفای فرانسه برگزار شده و کتاب آدم خواران با پیگیری های جسورانه ی نویسنده ی آن، در سال 2009 منتشر می شود.

 

 

بخشی از کتاب:

آلن با زحمت راه خود را از میان روستاییانی که آن جا گرد هم آمده بودند باز کرد. همه‌شان از ورود این جوان استقبال کردند. جمعیت پخش شد و شکل نیم دایره به خود گرفت. اگر از بالا نگاه می کردی شبیه به دهانی بود که لبخند می زد. آلن وارد لبخند شد و بعد، آن دهان بسته شد.

"چه همهمه ای!"

سمت چپش، بین خانه ی کشیش و کلیسا، باغ مثلثی شکلی را دید که آن را تبدیل به محل خرید و فروش خر و خوک کرده بودند. به همان سمت رفت. اما جشن دیگر به سمت مراتع پشت خانه ها گسترش نیافته بود، چون دیوار کوتاهی آن‌جا را محصور می کرد.

مردم همین‌طور از اوتفای و دیگر روستاهای اطراف به آن جا می آمدند و با بهترین لباس هایی که داشتند درهم می لولیدند. کلاه به سر، چارق به پا، روپوش به تن و روبان زده، هرکدام تکه چوبی یا عصایی به دست گرفته و پشت گاو و گوسفند خود می کوبیدند. آلن نگاه‌شان می کرد که چطور مثل مار توی هم می پیچند تا به بالای تپه بروند؛ روستا در آن بالا واقع شده بود. آن‌جا منظره ی محشری داشت...

 

شناسنامه‌ی کتاب:

نویسنده: ژان تولی

مترجم: احسان کرم‌ویسی

موضوع: داستان های فرانسه

سال چاپ:1398

تعداد صفحات: 114 صفحه

ناشر: نشر چشمه

قیمت پشت جلد: 19500 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۰ ، ۱۲:۱۰

معرفی توسط وبلاگ...این روزها

 

 

گفتنش شاید خنده دار باشد اما چندروزی که این کتاب دستم بود لحن صحبت هایم کاملا رسمی و کلاسیک شده بود! بس که شخصیت های این کتاب روی انتخاب واژگان و مودب جلوه کردن، حساس بودند!
"اِما" داستان روزمرگی های یک دختر جوان بود. دختری که در آستانه ی ازدواج است و اتفاقا محبوبیت، شهرت و اصالت خوبی هم دارد.  کتابی که میتواند هدیه ی خوبی برای دخترهای دم بخت باشد و کنجکاوی ها و خیالبافی های دختران جوان برای انتخاب همسر را در قالب داستان ارائه دهد.
اِما، در ابتدای داستان دختری ازدواج گریز است که سعی میکند زندگی اش را در کنار پدر و خواهرزاده های محبوبش بگذراند؛ همین تصمیم او برای مجرد ماندن، این شجاعت را به او می دهد تا دخترها و پسرهایی را که در اطراف خود می بیند، سر راه هم قرار دهد تا با هم آشنا شوند، آشنایی هایی که بعضی به سرانجام و بعضی به ناکامی می رسند و اِما را حسابی غافلگیر می کنند.
کتاب اِما، داستان دل دادن ها و عاشقی های بی خبر و ناگهانی بود. حساسیت های اِما برای کنار هم چیدن عاشق و معشوق ها ظریف و زیبا بودند.
شاید روزمرگی ها و خیالبافی های اِما در بعضی از فصل ها کسل کننده به نظر می آمد اما پایان غافلگیرکننده و ازدواج اِما آن قدر شیرین بود که جا داشت از "جین آستین" نویسنده ی این کتاب، بابت خلق این اثر تشکر کنیم!

 

بخشی از کتاب:
اتفاقات گردش باکس هیل تمام شب، در افکار اِما پرسه می زد. نمی دانست بقیه چه نظری دارند. بقیه، در خانه هایی دیگر ، با تلقی هایی دیگر، شاید با رضایت از این گردش یاد می کردند.
اما از نظر اِما آن روز هدر رفته بود.نه آن موقع رضایتی به همراه داشت و نه بعدا می شد تجسم تنفرآمیزی از آن نداشت. چنین چیزی برای اِما بی سابقه بود. تمام شب با پدرش تخته نرد بازی کرد، و این خود غنیمتی بود. رضایت واقعی همین بود، بهترین ساعت های روز را داشت صرف پدرش می کرد. احساس می کرد زیاد شایسته ی محبت و اعتماد پدرش نبوده و به همه خرده گیری ها و سرزنش ها بی اعتنایی کرده بود.

 

شناسنامه ی کتاب:
نویسنده: جین آستین
مترجم: آرمانوش باباخانیانس
موضوع: داستان انگلیسی. قرن ۱۸
سال چاپ: (دوم) ۱۳۹۵
تعداد صفحات: ۴۹۶ صفحه
ناشر: آتیسا
قیمت پشت جلد: ۳۴۰۰۰ تومان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۸ ، ۰۷:۰۰

معرفی توسط وبلاگ...الراجین

 

 

 

قصه های ناتمام نومه نور و سرزمین میانه کتابی از جی. آر. تالکین و با بازگردانی حسین علیزاده است که توسط انتشارات روزنه به طبع رسیده است.

سال انتشار این کتاب ۱۳۹۰ بوده است. موضوع اثر پیرامون مردمان و تاریخ فرضی جزیره ی قدسی افسانه ای نومه نور است. 

این کتاب بخشی از رشته- افسانه های پرداخته شده توسط نویسنده می باشد که دورانی ما بین داستان های اولیه که در کتاب هایی چون سیلماریلیون، برن و لوتین، فرزندان هورین، سقوط گاندولین و کتاب هایی که دوران بعدی را روایت میکنند مانند ارباب حلقه ها و هابیت است.

سیر داستان از هِبه ی سرزمین توسط یگانه (اِرو) به گروهی از انسان ها به واسطه ی نیک کرداری و پاسخی به سرزمین از دست رفته شان در نبرد شکست اهریمن (مِلکور) می باشد. از این مردمان با عنوان دونه داین یاد می شود.

داستان با از دست رفتن این سرزمین به واسطه ی ناسپاسی مردمان به عنوان فرجام یاد می کند. هرچند صورت بندی کاملی از داستان در دست نبوده و کریستوفر فرزند نویسنده و مسئول بنیاد تالکین با استفاده از پاره نوشته ها تا جایی که توانسته است به مجموعه شکل داده هرچند همچنان برخی داستان ها و سیر کلی دچار نوسان و نقصان هایی ست.

 

بخشی از کتاب:

نومه نوری ها در روزگار شکوه خویش تا به هنگام آمدن سائورون هیچ گاه چیزی شبیه به معبد نداشتند. هیچ کس با خود افزار یا سلاح به آنجا نمی آورد و جز شاه کسی در آنجا لب به سخن نمی گشود. شاه تنها سه بار در سال سخن می گفت: دو اروکیرمه، نخستین روزهای بهار برای سال نو نیایش می کرد و ارو ایلوواتار را در ارولایتاله، نیمه ی تابستان، می ستایید و در اروهانتاله، پایان پاییز او را شکر می گزارد.

 

شناسنامه کتاب:

نویسنده: جان رونالد روئل تالکین

مترجم: رضا علیزاده

موضوع: رمان تخیلی خارجی

انتشارات: روزنه

سال چاپ: ۱۳۹۰

تعداد صفحات: ۲۱۶

قیمت پشت جلد: 35000 تومان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۸ ، ۰۷:۰۰

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Image result for ‫کتاب ملت عشق‬‎

 

من از دسته آدم هایی هستم که وقتی کتابی زیاد در شبکه های اجتماعی تبلیغ می شود بلافاصله شک می کنم که کتابی که اینقدر همه پسند است لابد یا خیلی دم دستی است یا محتوای آنچنانی ندارد. 

همین وسواسم در انتخاب کتاب باعث شد "ملت عشق" را با یکی دوسال تاخیر، بعد از خوابیدن شور و غوغای فضای مجازی بخوانم.

اعتراف می کنم که این بار اشتباه حدس زده بودم و برخلاف تصورم کتاب فوق العاده ای را دست گرفته بودم.

کتابی که با خواندن هر فصل و بخش آن نشاط تازه تری پیدا می کردم و مثل یک بچه مرشد، قواعد چهل گانه ی شمس و مولانا را می خواندم و نوت برداری می کردم.

برداشت ها و تبلیغاتی که از این کتاب دیدم بیشتر حول محور قواعد چهل گانه بودند، طوری که همیشه ثصور می کردم با کتابی عاشقانه و نثری سنگین طرف هستم، اما برعکس، این قواعد گلچینی از کتاب اند و در این اثر 570 صفحه ای می توانیم دنبال روایت هایی از شمس، مولانا، و مریدان و حتی دشمنان آن ها در سال های 640 قمری در قونیه و روایت هایی از اللا در سال 2008 در بوستون باشیم. تلاقی زمان گذشته و معاصر از دیگر جاذبه های این کتاب عرفانی پرکشش به حساب می آید.

 

بخشی از این کتاب:

عشق خدا به دریا می ماند، هر انسانی به قدر ذاتش از آن آب بر می دارد. این که هرکسی چقدر آب برمی دارد به گنجایش ظرفش بستگی دارد. یکی ظرفش خمره است، یکی دلو،یکی کوزه، دیگری پیاله...

 

شناسنامه ی کتاب:

نام کتاب: ملت عشق

نویسنده: الیف شافاک

مترجم: ارسلان فصیحی

انتشارات: نشر ققنوس

تعداد صفحات: 570 صفحه

قیمت پشت جلد: 33000 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Image result for ‫مردی به نام اوه‬‎

 

خوبیِ دوستِ کتاب باز داشتن به  معرفی همین رمان های ناب و بامزه است. "مردی به نام اُوه" که شاید موقع خرید کتاب نوشته ی تبلیغی پشت آن از خرید منصرفتان کند*، رمانی جنجالی و چالش برانگیز از زندگی پیرمرد 59 ساله ای خرافاتی است که زنش را از دست داده و دائم در تلاش است تا بلایی سر خود بیاورد تا به دیدار زنش برود.

حوادث این کتاب از زمان آشنایی اُوه با همسایه ی ایرانی جدیدش "پروانه" به زیبایی خود نزدیک می شوند. جذابیت دیگر این رمان تفاوت نسلی اُوه با جهان مدرن و مدرنیته است. تصور کنید پیرمردی که تا دیروز از کامپیوترهای قدیمی استفاده می کرده سعی می کند استفاده از لبتاپ و گوشی های لمسی را یاد بگیرد و حتی موقع خرید از فروشنده می پرسد: "صفحه کلیدش از کجاش در میاد؟"

"فردریک بکمن" نویسنده ی سوئدی این کتاب آن قدر در کارش موفق بوده که اثرش به سی زبان دنیا ترجمه شده و جزو پرفروش ترین های آمازون در سال 2016 بوده است.

فیلم مردی به نام اُوه نیز که از روی همین کتاب ساخته شده است، در سال 2017 یکی از رقبای سینمایی "فیلم فروشنده ی اصغر فرهادی" بوده و تماشاکنندگان زیادی را به سینماهای دنیا دعوت کرده است.

 

*نوشته ی روی جلد:کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.

 

بخشی از این کتاب:

چراغ سبز شد. هیچ اتومبیلی از جایش تکان نخورد. اُوه بوق زد. کسی جلو نرفت. اُوه سرش را به نشان نفی تکان داد. حتما آن جلو یک زن پشت فرمان بود یا کارگرها مشغول کار بودند یا تقصی یک آئودی بود. سی ثانیه که گذشت، بدون اینکه کسی از جایش تکان بخورد، اُوه دنده را خلاص کرد، در را باز کرد و همان طور که موتور را روشن گذاشته بود، از ساب پیاده شد. توی خیابان ایستاد و با دست های مشت شده به کمر، ترافیک سنگین را تماشا کرد. یک جورهایی مثل سوپر من شده بود که توی ترافیک سنگین گیر کرده. راننده ی مرسدس بوق زد. اُوه با خود گفت: "بی شعور". همان موقع اتومبیل ها راه افتادند. اتومبیل هایی که جلوی اُوه بودند رفتند. یک فولکس واگن که پشت ساب بود بوق زد. راننده با بی صبری دستش را سمت اُوه تکان داد. اُوه با دلخوری بهش زل زد. سپس با خونسردی سوار ساب شد و در را بست. با صدای بلند رو به آیینه ی عقب گفت: "جالبه، مردم چقدر عجله دارن." و راه افتاد.

 

شناسنامه کتاب:

نام کتاب: مردی به نام اُوه

نویسنده: فردریک بکمن

مترجم: فرناز تیمورازف

انتشارات: نشر نون

تعداد صفحات:390

قیمت پشت جلد:19000 تومان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی آراد .....خانم فاطمه رستگار مقدم

متنی از کتاب:
چیزهایی هست که دلت می خواهد باور کنی اما نمی توانی و چیزهایی هست که دلت نمی خواهد باورشان کنی اما قبولشان داری .
این‌ کتاب جذاب، یک تصویر قدرتمند از نژاد پرستی سفید پوستان و سیاه پوستان علیه یکدیگر را به نمایش می گذارد .
در خلال این داستان دختری سیاه پوست به نام مینا سوئیفت که دانشجوی ممتاز و بورسیه دانشگاه اسچایلرو است ، به طور مرموزی می میرد. پس از گذشت پانزده سال دوست و هم اتاقی او که یک سفید پوست است ، آن اتفاق را آسیب شناسی می کند .
شناسنامه کتاب:
نویسنده :جویس کارول اوتس
مترجم :علی قانع 
انشارات:افراز
قیمت: 7800 تومان
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی آزاد....معرف خانم باران کریمی

متنی از کتاب:

"همه خانواده های خوشبخت به هم شبیه هستند ، اما تیره بختی یک خانواده بدبخت مخصوص به خود است..." 

.

.

آناکارنینا یکی از آثار فاخر ادبیات جهان است که تولستوی در آن فلسفه فکری خود را در قالب رمانی زیبا و هیجان انگیز بیان می کند.
آنا کارنینا رمان عاشقانه و اجتماعی است که دومین شاهکار لئو تولستوی پس از کتاب جنگ و صلح اوست. در این کتاب اشخاص زیادی با طرز تفکر متفاوت وجود دارند. یعنی براساس نام کتاب فقط حول یک شخصیت نمی گردد هرچند بخش عمده ای از کتاب مربوط به زندگی آنا ست. اما میتوان گفت این کتاب دو شخصیت اصلی دارد. آنا و لوین. با دو جریان زندگی متفاوت... داستان آنا ماندن بین دو راهی عشق و عقل است و تصمیم هایی که برای این دو راهی می گیرد... لوین هم مردی سنتی که درگیر عشق و از طرفی عقاید مذهبی می شود...

 

نویسنده : لئو تولستوی
 مترجم : سروش حبیبی
 ناشر : نیلوفر  

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ...بخاری

.

بازمانده روز.هیات مجازی کتاب

کتابی که این بار قصد صحبت از آن دارم, "بازمانده روز" اثر "کازوئو ایشی گورو" است. داستان, خاطرات سفر شش روزه یک "پیشخدمت" انگلیسی - و البته انگلیسی مآب - است که نویسنده در خلال بیان خاطره های او به بررسی تاریخ می پردازد و از اتفاقات جنگ جهانی و نقش آمریکا و کشورهای اروپایی حرف می زند. داستان نظم منطقی خوبی داشته و بیان جالبی دارد. موضوع هم جذاب است؛ خصوصا اینکه قضایای سیاسی و اتفاقات تاریخی از زبان یک شخص ظاهرا عامی و بی طرف تعریف شده و همین مسئله موجب شده این کتاب پر از طنز موقعیت, تلمیح و کنایه باشد.

نکته جالب توجه دیگر در این کتاب, نگاه روانشناختی نویسنده است. تمام  رفتارها و گفتارهای شخصیت های کتاب کاملا منطبق بر واقعیت و حقیقت آن گروهی هستند که آن شخصیت داستانی نماد و نشان آن هاست و این نکته در تمام داستان رعایت شده است. (مثلا خود این پیشخدمت, به شدت "انگلستانی" است!) این مسئله که همه شخصیت های داستان حاضر, تمام قد شبیه آنچه که در واقعیت موجود است هستند شناخت عمیق نویسنده را از شخصیت و اجتماع پیرامونی نشان می دهد.
اما آنچه باعث شد این کتاب را برای معرفی انتخاب کنم اینها نبود! وجه رجحان این کتاب, ترجمه شاهکار استاد بزرگ و بزرگوار ترجمه ایران, نجف دریابندری است.
این کتاب را می توان - با احترام - به تمامی اهالی ترجمه و آنها که در کارگاه های ترجمه و ویرایش شرکت دارند توصیه کرد. مقدمه جذاب جناب دریابندری را - که عموما درباره چگونگی ترجمه این کتاب است - از دست ندهید. هنر مترجم را در انتخاب لغات هم سبک ببینید و لذت ببرید. قول می دهم در تمام صفحات کتاب, بیشتر از ده جمله "غیرفارسی" پیدا نکنید. مترجم به خوبی از پس لحن خشک و رسمی یک پیشخدمت ها برآمده است.
"بازمانده روز" را با ترجمه نجف دریابندری از نشر کارنامه با قیمت 20000 تومان تهیه کنید و لذت ببرید.
.
شناسنامه کتاب:
بازمانده  روز
نویسنده:کازوئو ایشی گورو

مترجم:نجف دریابندری

ناشر:نشر کارنامه

قیمت:20000 تومان

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۳:۱۲

معرفی توسط وبلاگ...فاصله ای به وسعت دلتنگی

 

Image result for ‫معرفی کتاب فارست گامپ‬‎

 

 

  این کتاب را ممکن است خیلی ها خوانده باشید و حتی فیلم آن را دیده باشید؛ اما من به تازگی آن را خواندم و از خواندنش لذت زیادی بردم.

"کتاب "فارست گامپ" روایتی است از زبان شخصی ساده دل و عقب افتاده که ماجراها و وقایع زندگی اش را از دیدگاه خودش تعریف و توصیف می کند.

خواننده ی زیرک و نکته سنج به همراه فارست گرامپ، قهرمان داستان، وقایع تلخ و شیرین، جذاب و بعضا حیرت انگیز زندگی او را تجربه می کند و لابه لای جملات طنزگونه و کنایه آمیز وی، به حقایق تلخ تاریخی جامعه ی آمریکا در پنجاه سال گذشته پی می برد: وقایعی چون جنگ ویتنام و بیهودگی آن، بلاهت سیاست مداران در رده های بالا و نفرت جهانیان از سیاست های آمریکا، پروژه های فضایی پرهزینه و بی سرانجام، دنیای پر زرق و برق و تو خالی هالیوود و...

و سرانجام آنکه پس از گذشت سال ها، هنگامی که فارست به یاد رویاها و آرزوهای دوران جوانی اش می افتد، به این نتیجه می رسد که در زندگی هیچ کس برنده نیست. با این حال، حداقل او این شانس را داشته که زندگی اش یکنواخت و کسل کننده نبوده است."

 

شناسنامه ی کتاب:

موضوع: رمان خارجی

نویسنده: وینستون گروم

مترجم: بابک ریاحی پور

ناشر: آویژه

سال چاپ: 1392

تعداد صفحات: 260 صفحه

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۰۰

معرفی آزاد... معرف:خانم زهرا شاهینی

 

این دو کتاب، همان طور که در توضیح آن آمده نوشته ی یک نویسنده ی نروژی است که در آن به زبان ساده بحث های فلسفی (البته فلسفه ی غرب) را مطرح می کند، که هم به لحاظ داستانی و هم به لحاظ ساده کردن بحث های فلسفی بسیار قابل توجه است.

 

1. دنیای سوفی

"یک رمان فلسفی ، اثر یوستین گردر نویسنده ی نروژی است که چاپ اول آن در سال 1991 میلادی در نروژ منتشر شد. این اثر داستانی است که تاریخ فلسفه را به زبان ساده برای نوجوانان تشریح می کند. این کتاب تاکنون به 54 زبان برگردانده شده و علاوه بر نوجوانان ، توجه بزرگ سالان را هم به خود جلب کرده است. این کتاب را نخستین بار حسن کامشاد به فارسی ترجمه و نشر نیلوفر منتشر کرده است."

 

بخشی از این کتاب:

"پس من آن چه می کنم به اراده ی خداست؟"

"یا به اراده ی طبیعت، یا قوانین طبیعت. اسپینوزا اعتقاد داشت که خدا با قوانین طبیعت علت درونی هر چیزی است که روی می دهد. خدا علت برونی نیست، چون تنها از طریق قوانین طبیعی سخن می گوید."

"من تفاوت این دو را نمی فهمم"

"خدا خیمه شب باز نیست که سر همه ی نخ ها را در دست داشته باشد و همه ی رویدادها را مهار بکند. خیمه شب باز ورزیده عروسک ها را از پشت پرده اداره می کند و بنابراین علت بیرونی حرکت عروسک هاست. اما شیوه ی جهانداری خدا این نیست. خدا از راه قوانین طبیعی بر جهان فرمان می راند. پس خدا یا طبیعت علت درونی رویدادهاست. مفهوم این حرف آن است که همه چیز در جهان مادی به ضرورت روی می دهد. دید اسپینوزا از دنیای مادی یا طبیعی جبری است."

 

2. راز فال ورق

"نام کتاب دیگری از یوستین گردر نویسنده ی نروژی ست. این کتاب در 53 فصل نوشته شده و هریک از فصل های آن به نام یکی از برگ های ورق نام گذاری شده. ماجرای کتاب در مورد سفر پسری ست در جست و جوی مادر به همراه پدرش. این کتاب همچون کتاب دیگر این نویسنده (دنیای سوفی) فلسفه را به زبانی ساده بیان می کند. این کتاب را مهرداد بازیاری و عباس مخبر به فارسی ترجمه کرده اند."

 

بخشی از این کتاب:

ماما وارد دنیای بزرگتری شده بود تا خود را پیدا کند. من و پدر هردو پذیرفته بودیم که اگر کسی بخواهد مادر یک پسر چهار ساله باشد، نخست باید خود را پیدا کند.و لذا اصل موضوع را قبول داشتیم. اما چیزی که هیچ وقت نتوانستم بفهمم این بود که چرا باید ما را ترک کند تا خودش را پیدا کند. چرا او نمی توانست مسائل را در منزل مان در آندرال حل کند، و یا دست کم به سفر کریستین سند اکتفا کند؟ سفارش من به همه ی کسانی که می خواهند خود را پیدا کنند این است: درست همان جایی که هستید بمانید. در غیر این صورت در معرض خطر بزرگ گم کردن خودتان برای همیشه قرار خواهید گرفت.

 

* دوستانی هستند که کتاب می خوانند و خوب هم می خوانند، اما وبلاگ نویس نیستند. "معرفی آزاد" برای این دسته دوستان تیتر شده است. شما هم اگر دو و برتان دوستانی دارید که اهل کتاب هستند به اینجا دعوت شان کنید تا مهمان پیشنهادهایشان باشیم.

 


 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۰۰

معرفی توسط وبلاگ...درخت بلوط

 

"خنده از هر چیز دیگری واگیر دار تر است. غم و اندوه هم می تواند واگیر داشته باشد. اما ترس چیز دیگری است. ترس نمی تواند به راحتی شادی و غم سرایت کند و این بسیار خوب است. ما با ترس هامان کم و بیش تنهاییم."

داستان کتاب از این قرار است که،پسری پانزده ساله که پدرش را در چهار سالگی از دست داده است به نوشته ای از پدرش دست پیدا می کند که پدر قبل از مرگش خطاب به او نوشته است. در این نوشته پدر از عشقش به دختری می گوید که در برخورد اول کاپشنی نارنجی رنگ به تن دارد و پاکتی پرتقال در بغل...

* بعد از نیمه کاره رها کردن آتش بدون دود و ناتور دشت و دختر ها در جنگ و جای خالی سلوچ و سانتاماریا و سفر به گرای 270 درجه و سیلاب های بهاری و دنیای سوفی ، این اولین کتابی است که تمامش کردم. ان شالله روزی بقیه ی کتاب ها!

 

 

شناسنامه کتاب:

نویسنده: یوستاین گاردر

ترجمه: مهوش خرمی پور

سال چاپ: 1387

ناشر: کتابسرای تندیس

تعداد صفحات: 164

موضوع : داستان فلسفی

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۰

معرفی توسط وبلاگ...امان

 


این کتاب و دیگر کتاب های مجموعه ی دن کامیلو، قصه هایی است که در دهکده ای در ایتالیا، در دوران جنگ جهانی دوم در ایتالیا، در زمان حاکمیت موسولینی اتفاق می افتد.
تم اصلی کتاب تقابل نو و کهنه،کلیسا و ایدئولوژی چپ است. طنزی بسیار قوی دارد و من اولین بار بود که کتابی تا این حد طنزگونه میخواندم، که البته بخاطر ترجمه ی خوب آن نیز هست.
 نثر کتاب به حدی روان و ساده است که اول فکر میکنید برای گروه نوجوان نوشته شده است؛ اما اینطور نیست؛ نویسنده از این بیان برای تسهیل تفهیم تقابل ها استفاده کرده، ضمن اینکه تا حدی داستان ها نمادینه هستند و ارجاعات تاریخی و فلسفی دارند.
 با این حال بخاطر روان و ساده بودنش بهترین کتاب برای زمان های مرده محسوب می شود، چرا که فهم آن نیازبه تمرکز زیاد ندارد. من 90 درصد این کتاب را  در مترو خواندم و در آن شلوغی با تصویرهای دل انگیز و داستان های جذابش همراه شدم.
 (کتاب را یک بار علی نصیریان در تلویزیون معرفی کرد و من از این طریق با آن آشنا شدم.)

قسمت هایی از کتاب:

دن کامیلو زیر لب گفت : مرده شور همه ی بمب ها رو ببره !
پپونه با اوقات تلخی گفت : همه ش تقصیر خداوند متعاله که آمریکایی ها و روس ها رو آفرید .

 مردن برای یک آرمان و قول دادن برای پرداخت شصت هزار لیر دو چیز کاملا متفاوت اند . به خصوص وقتی که پول را باید همان وقت داد ، در حالی که کسی که حاضر است برای آرمانش بمیرد قرار نیست فی الفور برای آن بمیرد .

 " خوب ، پس این طور . این باری تعالی مخصوص عزیز دردونه هاست ، نه آدم های محتاج . اگه صد نفر در حال مرگ باشن و فقط هفت تاشون ایمان داشته باشن ، اگه خدا یک قوطی غذا رو برای اون هفت نفر بفرسته ، در این صورت عادل نیست . "

" نه ، رفیق بخشدار ، خدا غذا رو برای همه شون می فرسته ، ولی فقط هفت نفر در بازکن دارن ، در حالی که بقیه نمی دونن اون اصلاً چی هست . "
پپونه بار دیگر خودداری اش را از کف داده بود و یقه ی پیراهنش از عرق خیس شده بود .
" پدر ، بیا داستان گویی را کنار بذاریم و به واقعیت نگاه کنیم . در کشور ما ، از هر صد و هفت نفر فقط هفت نفر گوشت می خورن ، چون به باری تعالی ایمان دارن و دربازکن هم دارن تا بتونن به غذا دست پیدا کنن . در حالی که در روسیه ، که هیچ کس به باری تعالی ایمان نداره ، همه در بازکن دارن . "
دن کامیلو گفت : " ولی قوطی غذا ندارن . "
 

شناسنامه ی کتاب:
نویسنده: جیووانی گوارسگی
 مترجم: مرجان رضایی
انتشارات: مرکز
تعداد صفحات:
224 صفحه


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۰

 

معرفی کتاب توسط وبلاگ (سابق) ... این روزها

 

«عشق زیر روسری»، از دسته آن کتاب هایی ست که قبل از خواندن نباید هیچ قضاوتی در مورد آن داشت.

داستان دختری اروپایی که با هیجان و شگفتی بالایی از دوران 19 تا 25 سالگی خود و خواستگارانی که در این مدت با آن ها سر و کله زده است، می نویسد.

«شلینا» فقط یک راوی نیست. در کنار هر ماجرا از عقیده و باور و ایده آل هایش هم گفته است و مخاطبانش را در تجربه های دختران مسلمان اروپایی شریک کرده است.

اعتماد به نفس و امیدواری شلینا و همراهی صمیمانه خانواده اش با او،روایت های جالبی را کنار هم چیده است که وادارتان می کند تا پایان کتاب همراه شلینا باشید.

راوی کتاب، شخصیتی ست که روحیه جست و جو گری و جسارتش به او اجازه می دهد همه ی راه های انتخاب همسر، از قرار ملاقات های آشنایی تا وبگاه های همسریابی و حتی خواستگاری دختر از پسر را محک بزند و نهایتا عشق را از جایی که تصورش را نمی کرده پیدا کند!

تجربه های زندگی در کشوری غربی و رویدادهایی چون حادثه 11 سپتامبر،سفر معنوی حج و فعالیت های شغلی شلینا از جمله فراز و فرودهای کتاب عشق زیر روسری هستند.

با هم بخشی از این کتاب را ورق می زنیم:

چشمانم خیس شد و اشک ها روی گونه هایم غلتیدند. دست هایم را بلند کردم، هردوتا را. خدا بالا نبود،هیچ جای خاصی نبود. ولی دست های من ناخودآگاه به عرض حال و تضرع به طرف بالا بلند شد: «من واقعا می خواهم ازدواج کنم، شوهر داشته باشم، سامان بگیرم، خودت نگفتی ازدواج نصف دین را کامل می کند؟ خیلی وحشتناک است که مجبورم هفته به هفته این روال را با همه ی این آدم های عجیب و غریب ادامه بدهم. چرا زودتر کسی را نمی فرستی که عاشقم باشد و من را به تو نزدیک کند؟ من فقط می خواهم زندگی ام سامان بگیرد»؛ گله کردم!

زندگی ام گیر کرده بود؛ مدرسه:تیک. دانشگاه:تیک.شغل:تیک.سفر:تیک.شوهر: یک مربع خالی گنده. واقعا گیر کرده بودم. نمی توانستم جلو بروم. خدا داشت به من می آموخت تا در انتظار چیزی که نیاز دارم به حد کافی شکیبا باشم؟ یا خودم نمی گذاشتم خودم زندگی ام را بکنم؟ اگر باید زندگی را در آغوش می گرفتم، خودم را وقف بالیدن روحم می کردم، چیزهای تازه را تجربه می کردم و برای دنیای بهتری کار می کردم، آن وقت عشقم می رسید؟چه درسی را باید فرا می گرفتم؟...

 

کتاب 336 صفحه ای «عشق زیر روسری» به قلم «شلینا زهرا جان محمد» تالیف شده و ترجمه آن را«محسن بدره» بر عهده داشته است.

انتشارات «آرما»، در سال 93، این کتاب را در 1000 نسخه و با قیمت 13000 تومان روانه بازار کرده است.

 

 پ.ن:

1. تابستان امسال، فرصتی فراهم شد تا با محسن بدره مترجم این کتاب گفت و گویی داشته باشیم و انگیزه اصلی وی از ترجمه کتاب های «عشق زیر زیر روسری»، «بهم میاد؟» و « مسجد پروانه» را جویا شویم. این گفت و گو را از  همین وبلاگ دنبال کنید.

 

 

2. «زیر هر روسری چشمه ای از عشق می جوشد» عنوان نقدی ست که به تازگی بر این کتاب نوشته ام. اگر مقبول افتاد ،من را از نظرات و راهنمایی هایتان بی نصیب نگذارید.

http://matnbook.ir/article/311

 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۹:۰۵

معرفی کتاب این هفته مهمان وبلاگ امان...

بادبادک باز، اولین رمان خالد حسینی، نویسنده ی افغانی مقیم آمریکاست که در سال 2003 به نگارش در آمده است.
برخی بر آنند که رخداد 11 سپتامبر 2001، در استقبال از این اثر داستانی تاثیر بسزایی داشته است. خالد حسینی در رمان بادبادک باز شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افغانستان در دوران حاکمیت طالبان را بازنمایی می کند و وضعیت گروه های شیعه مذهب در آن کشور را به روشنی به تصویر می کشد.

این کتاب برای آشنایی با وضعیت اجتماعی افغانستانِ معاصر، به عنوان یکی از کشورهای اسلامی گزینه ی خوبی به نظر می رسد، ضمن آنکه نثری روان و داستانی بسیار گیرا و جذاب دارد. ترجمه ی خوب "پیمان اشراقی" بر این کتاب از نقاط مثبت آن به شمار می رود ( "مهدی غبرائی" نیز ترجمه ای بر بادبادک باز نگاشته است).
داستان از زبان مردی به نام "امیر" روایت می شود. امیر، پسر یکی از خانواده های افغانی متمول ساکن آمریکاست و بازگشت دوباره ی وی به افغانستان برای یافتن پسر بچه ای، بهانه ای برای بیان داستان زندگی اش می شود. نقطه ی عطف زندگی امیر، دوستی با "حسن" -یک شیعه ی هزاره ای- و عذاب وجدان عمیقی است که در اثر خیانت نسبت به
حسن احساس می کند.
بخشی از کتاب : 
بابا گفت :" هرچی ملا یادت داده ول کن، در دنیا فقط یک گناه وجود دارد والسلام آن هم دزدی ست . هر گناه دیگری هم نوعی از دزدی است . می فهمی چی می گویم ؟"
" نه "
بابا گفت :"گر مردی را بکشی ، یک زندگی را می دزدی . حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی ، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی . وقتی دروغ می گویی ، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی . وقتی تقلب می کنی ، حق را از انصاف می دزدی.می فهمی ؟" 
 
۲۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۰۱