معرفی کتاب این هفته مهمان وبلاگ امان...
بادبادک باز، اولین رمان خالد حسینی، نویسنده ی افغانی مقیم آمریکاست که در سال 2003 به نگارش در آمده است.
برخی بر آنند که رخداد 11 سپتامبر 2001، در استقبال از این اثر داستانی تاثیر بسزایی داشته است. خالد حسینی در رمان بادبادک باز شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افغانستان در دوران حاکمیت طالبان را بازنمایی می کند و وضعیت گروه های شیعه مذهب در آن کشور را به روشنی به تصویر می کشد.
این کتاب برای آشنایی با وضعیت اجتماعی افغانستانِ معاصر، به عنوان یکی از کشورهای اسلامی گزینه ی خوبی به نظر می رسد، ضمن آنکه نثری روان و داستانی بسیار گیرا و جذاب دارد. ترجمه ی خوب "پیمان اشراقی" بر این کتاب از نقاط مثبت آن به شمار می رود ( "مهدی غبرائی" نیز ترجمه ای بر بادبادک باز نگاشته است).
داستان از زبان مردی به نام "امیر" روایت می شود. امیر، پسر یکی از خانواده های افغانی متمول ساکن آمریکاست و بازگشت دوباره ی وی به افغانستان برای یافتن پسر بچه ای، بهانه ای برای بیان داستان زندگی اش می شود. نقطه ی عطف زندگی امیر، دوستی با "حسن" -یک شیعه ی هزاره ای- و عذاب وجدان عمیقی است که در اثر خیانت نسبت به
حسن احساس می کند.
بخشی از کتاب :
بابا گفت :" هرچی ملا یادت داده ول کن، در دنیا فقط یک گناه وجود دارد والسلام آن هم دزدی ست . هر گناه دیگری هم نوعی از دزدی است . می فهمی چی می گویم ؟"
" نه "
بابا گفت :"گر مردی را بکشی ، یک زندگی را می دزدی . حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی ، حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی . وقتی دروغ می گویی ، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی . وقتی تقلب می کنی ، حق را از انصاف می دزدی.می فهمی ؟"