معرفی کتاب توسط وبلاگ...در مسیر...
.
.
.
"فتح خون" کتاب هشتم از مجموعۀ آثار شهید سید مرتضی آوینی است. این کتاب احتمالاً در محرم سال 1366 نگاشته شده است. به گفتۀ ناشر، فصل پایانی کتاب که باید به وقایع روز عاشورا بپردازد، خالی است. تنها چند صفحه یادداشت وجود دارد که آنها را در انتهای کتاب حاضر ذیل عنوان "تماشاگه راز" آورده شده است.
شهید آوینی تا آنگاه که در قید حیات ظاهری بود، فرصتی برای ویرایش، تنظیم و چاپ فتح خون نیافت. او تنها دو فصل ناشئة اللیل و سیارۀ رنج را تنظیم و ویرایش کرده و برای چاپ به ماهنامۀ سوره و کتاب مقاومت سپرد. با مقایسۀ این دو فصل و سایر فصل های کتاب، می توان تا اندازه ای با ظرافت و رموز کار این نویسندۀ توانا آشنا شد.
هم اکنون به قسمت هایی از کتاب می پردازیم:
"... آیا آنان نمی دانستند که خلافت امتیازی موروثی نیست که از پدر به فرزند ارشد انتقال یابد؟
غبار غفلت بر همه چیز فرو مینشیند و آیینههای طلعت نور، کور میشوند و رفتهرفته یاد خورشید نیز از خاطرهها میرود! و نه عجب است اگر در دیار کوران، بوزینگان را انسان بینگارند!"
"خون حسین و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا راه قبله را مینمایاند. بگذار اصحاب دنیا ندانند. کِرم لجنزار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او تن میپرورد، چیست؟ زمین و آسمان او همان است و اگر او را از آن لجنزار بیرون کشند، میمیرد.
امت محمد را آن روز جز حسین ملجأ و پناهی نبود. چه خود بدانند و چه ندانند. چه شکر نعمت بگذارند و چه نگذارند. واقعۀ عاشورا دروازهای از نور است که آنان را از ظلم یزیدیان به نورآباد عشق رهنمون میشود...
اگر نبود خون حسین، خورشید سرد میشد و دیگر در آفاق جاودانۀ شب نشانی از نور باقی نمیماند... حسین، چشمۀ خورشید است."
این ها قسمتی از این کتاب ارزشمند بود که به نظر بنده کلام شهید، درسی است برای تمام دوران ها؛ ازجمله عصر حاضر... باشد که پند بگیریم.
ان شاءالله که استفاده بفرماید...
التماس دعا
پ.ن:
ناشر: نشر ساقی/133 صفحه/نوبت چاپ: ششم/1387