هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب چی بخریم» ثبت شده است

معرفی توسط وبلاگ...این روزها

 

 

"متاصفم که مجبور شدم بمیرم. متاصفم که مردم، متاصفم که پیر شدم. متاصفم که تنهات گذاشتم..."
این، نامه ی یه مادربزرگ 77 ساله به نوه ی هفت سالشه.
یه مادربزرگ خلاق و ماجراجو که آخرین روزهای عمرش رو طی میکنه و املاش هم اصلا خوب نیست!
مادربزرگ، قبل از مرگش نامه های زیادی برای دوست و همسایه و بچه هاش می نویسه و اون ها رو مثل نقشه ی گنج جاهای مختلفی قایم میکنه تا نوه ش "السا" پیداشون کنه و به دست صاحبش برسونه.
مادربزرگی که دوست داشته حتی بعد از رفتنش، بازی های کارآگاهی ش رو با نوه ش انجام بده و از خودش خاطرات خوبی به جا بذاره.
بعد از کتاب "مردی به نام اوه" دومین کتابی بود که از "فردریک بکمن" خوندم و با اون همه خلاقیت و شیرینی همراه شدم.
کتاب 396 صفحه ست و انتشارات نون اون رو منتشر کرده.

.
این کتاب رو، درست چند روز بعد از فوت مادربزرگ‌م شروع کردم، شاید به خاطر اسمش! و چقدر دلم برای مادربزرگ هام و همه ی اون خاطره های قشنگی که تو بچگی برام ساختن تنگ شد... 

 

بخشی از کتاب:

نکته‌ی خاصی که در مورد خانه‌ی مادربزرگ‌ها وجود دارد این است که هیچ‌وقت بویش را فراموش نمی‌کنید. روی هم رفته، ساختمان ساده‌ای است. چهار طبقه دارد و نه آپارتمان، و کل ساختمان بوی مامان بزرگ می‌دهد.

 

شناسنامه کتاب:

نویسنده: فردریک بکمن

مترجم: نیلوفر خوش زبان

موضوع: رمان تخیلی

سال چاپ: 1396

تعداد صفحات: 396 صفحه

ناشر: نشر نون

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۰ ، ۱۳:۱۳

معرفی توسط وبلاگ...این روزها

 

 

خیلی شک داشتم بخونمش یا نه...
از یه طرف همش برام سوال بود چرا این کتاب باید اینقدر پرفروش باشه و به فارسی هم ترجمه شده باشه.
از طرف دیگه کنجکاوی زیادی درمورد شخصیت اول کتاب نداشتم.
بین همین درگیری های نفسم، نسخه ی الکترونیک ش رو دانلود کردم و آروم آروم خوندمش.
این چندروز که مراسم تحلیف "جو بایدن" رو دنبال میکردم، "میشل اوباما" رو هم توی فیلم ها دیدم. یاد توصیفاتش از کاخ سفید افتادم و فعالیت هایی که اون مدت توی کاخ انجام میداده.
نقدهای زیادی از کتاب خوندم، که اکثرشون با حساسیت بالا یا سوگیری نوشته شده بود.
خارج از فضای سیاست و روابط دوکشور، جذابیت کتاب برام اونجایی بود که شخصیت میشل جدا از بقیه ی زن های دنیا نبود. میشل، دغدغه های زنانه و مادرانه ای رو که بین همه ی خانم ها رایجه، تجربه میکرد، هرچند بانوی اول آمریکا بود.
و مثل هر آدمی، از گذشته و پدر و مادرش درس هایی داشت که هرجایی از زندگیش به موفقیتی رسید، اون ها رو باخودش مرور کرد.
و مهم تر از همه تابوهایی رو شکست که قبل از اون بین رنگین پوست ها مرسوم نبود.
#زن_بودگی میشل، بدون در نظر گرفتن پست و جایگاه اجتماعی همسرش بارور شد و... به نظر من این یه جور رشد برای هر آدمیه که به دور از همه ی حاشیه ها و شخصیت های اطرافش، به تنهایی "متن اصلی" باشه.

 

بخشی از کتاب:

«با هر دری که به روی من گشوده شد ، من هم تلاش نمودم درهایی را به روی دیگران بگشایم .‌ این حرفی است که تصمیم دارم به عنوان حرف آخر به شما بزنم : بیایید دل‌‌هایمان را به یکدیگر نزدیک نماییم ، شاید فقط آن ‌‌زمان قادر به ازبین بردن ترسمان باشیم ، قضاوت‌‌های اشتباه خود را کم کنیم و از تبعیض و کلیشه‌‌ها که موجب تفرقه الکی بین ما شده دوری کنیم . شاید این‌‌گونه بهتر قادر به یافتن وجه‌‌ تشابه‌‌هایمان باشیم . اهمیتی ندارد که کامل نیستید ، همچنین مهم نیست که پایان مسیر کجاست . قدرت یعنی این‌‌که بگذارید شناخته و شنیده شوید . داستان خاص خود را با افتخار‌ و غرور روایت کنید و صدای واقعی خود را فریاد بزنید .‌ بزرگواری بدین معناست که به منظور آشنا شدن با دیگران و شنیدن زندگینامه ی آن‌ها اشتیاق  داشته باشید . از دید من ، این‌‌گونه است که ما ، ما می‌‌شویم” .

 

شناسنامه کتاب:

نویسنده: میشل اوباما

مترجم: سپیده حبیبی

موضوع: زندگی نامه

سال چاپ: پنجم،1398

تعداد صفحات: 551 صفحه

ناشر: موسسه نگارش الکترونیک کتاب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۰۰ ، ۱۲:۳۹