هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنر و ادبیات» ثبت شده است

معرفی آزاد...خانم زهرا پورسعید




کتاب "چای نعنا" از سری سفرنامه های "منصور ضابطیان" است که با بیانی ساده و روان و با عکس هایی که در کتاب منتشر شده است، خواننده را با خودش به مراکش می برد و با فرهنگ و فضای شهرهای مراکش آشنا می کند.

وجود تصاویر و بیان شیوای نویسنده باعث می شود خودتان را در مراکش ببینید و قدم قدم با نویسنده تجربه های جدید کسب کنید و بینابینش چای نعنا بنوشید.


بخشی از این کتاب:

مراکش دروازه ی آفریقاست و نزدیک ترین کشور آفریقایی به اروپا. مراکش زمانی مرا وسوسه کرد که در جنوب اسپانیا فیلم می ساختم و وقتی در کوچه پس کوچه های کانادا قدم می زدم احساسی از خویشاوندی با مردم آن منطقه داشتم.

ایرانی ها مراکش را چندان نمی شناسند. در همه ی این سال ها مراکش جزو کشورهایی بوده که ایرانی ها کمتر به آن رفت و آمد داشته اند. حتی تا همین چند سال پیش هم ویزایی برای رفت و آمد صادر نمی شد.. ریشه ی اختلاف ها شاید به سال های اول انقلاب برگردد. زمانی که ملک حسن پادشاه مراکش، محمدرضا پهلوی را پس از سقوطش در تهران در رباط پناه داد. از همان موقع بود که ملک حسن هم مثل ملک حسین پادشاه اردن و انور سادات رئیس جمهور مصر رفت توی لیست سیاه و 35 سال طول کشید تا فراموشی تاریخ به داد برقراری ارتباط مجدد بین مردم دو کشور برسد.


مشخصات کتاب:

نویسنده: منصور ضابطیان

موضوع: سفرنامه عکس مراکش

ناشر: نشر مثلث

تعداد چاپ: ششم

سال چاپ: 1397

قیمت پشت جلد: 32000 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۸ ، ۱۰:۰۰

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

Related image

باید اعتراف کنم هر فصل از این کتاب را که خواندم بستم ش، به سقف خیره شدم و از خودم پرسیدم این زن چرا اینقدر باید برای به دست آوردن عشق بجنگد؟ 

بعضی صفحه ها حرص درآور بودند، بعضی فصل ها شعله ی امید را در آدم زنده می کردند که بالاخره آن همه سماجت جواب داده، و بعضی فصل ها را خواندم تا فقط به آخرش برسم و ببینم چه می شود!

کتاب "تصرف عدوانی" برخلاف اسمش که یه عبارت حقوقی ست و کمی سنگین به نظر می آید، کتاب جالب و پر کششی بود. 

قصه از جایی شروع می شود که «استر نیلسون»، شاعر و مقاله‌نویس 31 ساله برای سخنرانی درباره «هوگو راسک»، هنرمند شناخته‌شده دعوت می شود و بعد از آن سخنرانی احساس می کند عاشق هوگو شده است.

در خلال این احساسش چیزهای زیادی از زندگی گذشته اش را ترک می کند و تمام تلاشش را برای به دست آوردن هوگو به کار میگیرد. 

داستان جنگ ها و شکست ها، امیدها و انگیزه ها، همین طور بحث های هنری و فلسفی که بین هوگو و استر انجام میشود از جذابیت های این کتاب بود. حتی صحبت هایی که استر در مورد احساسش با دوستانش انجام می دهد تِم روانشناسی قوی به داستان داده بود.

یک مسئله ی دیگر که خیلی به چشم من آمد و به نظرم میتواند این کتاب را به عنوان یک کتاب مفید برای شناخت دنیای زنان غربی معرفی کرد ، همین تلاش های استر برای دیده شدن، نداشتن پشتوانه، و جنگیدن برای دوست داشته شدن با همه ی ابعاد شخصیتی اش است. استر قبل از این آشنایی زنی تحصیل کرده، موفق با جایگاه اجتماعی قابل قبولی ست که سعی میکند با همه ی داشته هایش از زندگی لذت ببرد، اما بعد از آشنایی با هوگو به فردی تبدیل می شود که به قول خودش آرزو می کند کاش جزو هفت میلیارد انسانِ روی کره ی زمین بود که هیچ احساسی به هوگو نداشت!

 

بخشی از این کتاب

درون استر چند لحظه به طور بی شکلی نرم شد. به خود می بالید که مقاومت کرده بود و از تمام بارهایی که به تازگی می خواست تحقیر بی کم و کاستش را به هوگو نشان دهد منصرف شده بود.آدم هرگز از خویشتن داری پشیمان نمی شود. خشم و پرخاش برعکس است. آدم تقریبا همیشه آرزو می کند آن ها را بروز نداده بود. مشکل این است که آدم نمی داند چه وقت در فاصله ی بین "تقریبا هرگز" و "تقریبا همیشه" هست که تندی و پرخاش توجیه پذیر می شود و مطلوب ترین نتیجه را به بار می آورد...

 

شناسنامه کتاب 

نویسنده: لنا آندرشون

مترجم: سعید مقدم

سال چاپ: 1395

تعداد صفحات: 170 صفحه

ناشر: نشر مرکز

قیمت چاپ دوم: 12500 تومان

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ...بخاری

.

بازمانده روز.هیات مجازی کتاب

کتابی که این بار قصد صحبت از آن دارم, "بازمانده روز" اثر "کازوئو ایشی گورو" است. داستان, خاطرات سفر شش روزه یک "پیشخدمت" انگلیسی - و البته انگلیسی مآب - است که نویسنده در خلال بیان خاطره های او به بررسی تاریخ می پردازد و از اتفاقات جنگ جهانی و نقش آمریکا و کشورهای اروپایی حرف می زند. داستان نظم منطقی خوبی داشته و بیان جالبی دارد. موضوع هم جذاب است؛ خصوصا اینکه قضایای سیاسی و اتفاقات تاریخی از زبان یک شخص ظاهرا عامی و بی طرف تعریف شده و همین مسئله موجب شده این کتاب پر از طنز موقعیت, تلمیح و کنایه باشد.

نکته جالب توجه دیگر در این کتاب, نگاه روانشناختی نویسنده است. تمام  رفتارها و گفتارهای شخصیت های کتاب کاملا منطبق بر واقعیت و حقیقت آن گروهی هستند که آن شخصیت داستانی نماد و نشان آن هاست و این نکته در تمام داستان رعایت شده است. (مثلا خود این پیشخدمت, به شدت "انگلستانی" است!) این مسئله که همه شخصیت های داستان حاضر, تمام قد شبیه آنچه که در واقعیت موجود است هستند شناخت عمیق نویسنده را از شخصیت و اجتماع پیرامونی نشان می دهد.
اما آنچه باعث شد این کتاب را برای معرفی انتخاب کنم اینها نبود! وجه رجحان این کتاب, ترجمه شاهکار استاد بزرگ و بزرگوار ترجمه ایران, نجف دریابندری است.
این کتاب را می توان - با احترام - به تمامی اهالی ترجمه و آنها که در کارگاه های ترجمه و ویرایش شرکت دارند توصیه کرد. مقدمه جذاب جناب دریابندری را - که عموما درباره چگونگی ترجمه این کتاب است - از دست ندهید. هنر مترجم را در انتخاب لغات هم سبک ببینید و لذت ببرید. قول می دهم در تمام صفحات کتاب, بیشتر از ده جمله "غیرفارسی" پیدا نکنید. مترجم به خوبی از پس لحن خشک و رسمی یک پیشخدمت ها برآمده است.
"بازمانده روز" را با ترجمه نجف دریابندری از نشر کارنامه با قیمت 20000 تومان تهیه کنید و لذت ببرید.
.
شناسنامه کتاب:
بازمانده  روز
نویسنده:کازوئو ایشی گورو

مترجم:نجف دریابندری

ناشر:نشر کارنامه

قیمت:20000 تومان

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۶ ، ۱۳:۱۲

معرفی توسط وبلاگ...این روزها



آنا هنوز هم می خندد (مجموعه داستان کوتاه کوتاه)

  


   کتاب "آنا هنوز هم می خندد" را لا به لای روزهای شلوغی دست گرفتم.

دنبال کتابی بودم که خیلی فلسفی و عمیق نباشد و بتوانم با تمرکز نسبتا کم، همراهش شوم!

"اکبر صحرایی" نویسنده ی این داستانِ کوتاهِ کوتاهِ، چهل داستانک را در کنار هم قرار داده و این اثر را خلق کرده است. شاید یکی از زیبایی های کتاب این بود که داستان ها هم مستقل از یکدیگر ، دارای شروع و پایان بوده و هم در کنار یکدیگر یک مجموعه ی بلند را شکل داده بودند.

تِم داستان حول محور زندگی شخصی به نام "دار علی" شکل گرفته. داستان ها، در بعضی قسمت ها دارای لحن طنز و در بعضی مواقع لحنی کامل جدی و منقلب کننده دارند.

کتاب، ادبیات روان و سلیسی دارد و حجم 127 صفحه ای و جذابیت داستان ها به شما کمک می کند تا یک نفس آن را به پایان برسانید.

شاید منتشر شدن این اثر توسط انتشارات "سوره ی مهر" ،خودش نشانه ی گیرایی برای دعوت شما به خوانش این اثر باشد.


بخشی از این کتاب:

- خدا بیامرزه دار علی رو!

موسی خندید و گفت:

- هفت تا جون داره! اوناهاش داره پاچرخی می زنه.

جلو رفتند و بالای سنگر ایستادند. پاهای دارعلی سر و ته ، از بین الوار و گونی شن ها بیرون زده بود و پاچرخی می زد. انگار داشت خفه می شد. موسی که خندید، یدالله گفت:

- داری می خندی؟! کمک کن داره خفه می شه!

هرکدام یک پای دارعلی را از مچ گرفتند و شروع کردند به زور زدن.

یک دفعه تن دار علی انگار تنه درختی از ریشه درآمد. دارعلی نفس نفس زد. خاک و گل را از سر و صورتش تکاند. سر و صورتش که دوباره سرخ و سفید شد، موسی هر و هر خندید و گفت:

- شدی مثل مرده های از گور فرار کرده!

دار علی نفسش که چاق شد، پیراهنش را زد بالا. نگاهی به زخم و خراش های کمر و شکمش انداخت. بعد زل زد به موسی. سر تکان داد و گفت:

- بخند...بخند...نوبت منم می رسه! خدا ریشت رو بکنه که ریشه منو کَندی.


شناسنامه ی کتاب:

نویسنده: اکبر صحرایی

ناشر: انتشارات سوره مهر

سال نشر: 1387

قطع: رقعی

تعداد صفحات: 127 صفحه

قیمت چاپ چهارم: 2300 تومان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۰۰

معرفی توسط وبلاگ...امان

 


این کتاب و دیگر کتاب های مجموعه ی دن کامیلو، قصه هایی است که در دهکده ای در ایتالیا، در دوران جنگ جهانی دوم در ایتالیا، در زمان حاکمیت موسولینی اتفاق می افتد.
تم اصلی کتاب تقابل نو و کهنه،کلیسا و ایدئولوژی چپ است. طنزی بسیار قوی دارد و من اولین بار بود که کتابی تا این حد طنزگونه میخواندم، که البته بخاطر ترجمه ی خوب آن نیز هست.
 نثر کتاب به حدی روان و ساده است که اول فکر میکنید برای گروه نوجوان نوشته شده است؛ اما اینطور نیست؛ نویسنده از این بیان برای تسهیل تفهیم تقابل ها استفاده کرده، ضمن اینکه تا حدی داستان ها نمادینه هستند و ارجاعات تاریخی و فلسفی دارند.
 با این حال بخاطر روان و ساده بودنش بهترین کتاب برای زمان های مرده محسوب می شود، چرا که فهم آن نیازبه تمرکز زیاد ندارد. من 90 درصد این کتاب را  در مترو خواندم و در آن شلوغی با تصویرهای دل انگیز و داستان های جذابش همراه شدم.
 (کتاب را یک بار علی نصیریان در تلویزیون معرفی کرد و من از این طریق با آن آشنا شدم.)

قسمت هایی از کتاب:

دن کامیلو زیر لب گفت : مرده شور همه ی بمب ها رو ببره !
پپونه با اوقات تلخی گفت : همه ش تقصیر خداوند متعاله که آمریکایی ها و روس ها رو آفرید .

 مردن برای یک آرمان و قول دادن برای پرداخت شصت هزار لیر دو چیز کاملا متفاوت اند . به خصوص وقتی که پول را باید همان وقت داد ، در حالی که کسی که حاضر است برای آرمانش بمیرد قرار نیست فی الفور برای آن بمیرد .

 " خوب ، پس این طور . این باری تعالی مخصوص عزیز دردونه هاست ، نه آدم های محتاج . اگه صد نفر در حال مرگ باشن و فقط هفت تاشون ایمان داشته باشن ، اگه خدا یک قوطی غذا رو برای اون هفت نفر بفرسته ، در این صورت عادل نیست . "

" نه ، رفیق بخشدار ، خدا غذا رو برای همه شون می فرسته ، ولی فقط هفت نفر در بازکن دارن ، در حالی که بقیه نمی دونن اون اصلاً چی هست . "
پپونه بار دیگر خودداری اش را از کف داده بود و یقه ی پیراهنش از عرق خیس شده بود .
" پدر ، بیا داستان گویی را کنار بذاریم و به واقعیت نگاه کنیم . در کشور ما ، از هر صد و هفت نفر فقط هفت نفر گوشت می خورن ، چون به باری تعالی ایمان دارن و دربازکن هم دارن تا بتونن به غذا دست پیدا کنن . در حالی که در روسیه ، که هیچ کس به باری تعالی ایمان نداره ، همه در بازکن دارن . "
دن کامیلو گفت : " ولی قوطی غذا ندارن . "
 

شناسنامه ی کتاب:
نویسنده: جیووانی گوارسگی
 مترجم: مرجان رضایی
انتشارات: مرکز
تعداد صفحات:
224 صفحه


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۰

 معرفی توسط وبلاگ...سَبٍِح

کتاب جای خالی سَلوچ (سلوچ به فتحه روی س)،کتابی ست که همین هفته ی پیش تمامش کردم،و از خواندنش لذت وافر بردم.

 سلوچ که تا مدت ها آن را بر وزن سلوک و با ضمه می خواندمش !! نام فردی است که گرچه در کل داستان حضور ندارد
 اما همه ی داستان حول محور او می چرخد و جریانات را شکل می دهد. این کتاب رمان بسیار قوی و محکمی ست از محمود دولت آبادی که جریانات زندگی یک خانواده روستایی را به تصویر می کشد. نقش اصلی کتاب یک زن است که مادر خانه است ؛ جریانات زندگی اش  در برخی موارد مرا هیجان زده و گاهی هم عصبانی کرد.
 این کتاب را پارسال در حراج سایت بامیلو خریدم. تازه خواندمش و به خاطر جذابیت و روانی متنش خیلی زود تمامش کردم. اگرچه بیشتر جمله های کتاب بسیار کوتاهِ کوتاه نوشته شده و خیال پردازی های عمیقی دارد.گاهی این مساله خواننده را خسته می کنه ولی در کل کیفیت متن بسیار بالاست.
 کتاب من در قطع کوچک و جیبی است و تعداد صفحاتش ٤٤٧ صفحه است.
به نظرم اگر حتی الان فرصت خواندنش را ندارید در برنامه تان قرار بدهید. (من خودم صبح ها و ظهرها در اتوبوس می خواندمش! )

 

شناسنامه ی کتاب:

نویسنده: محمود دولت آبادی

ناشر: نشر چشمه

تعداد صفحات: 497 صفحه

چاپ: سی و یکم/ 1395

قیمت: 32000 تومان

 


 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۰

معرفی توسط وبلاگ ... مداد کوچک




" رویِ ماهِ خداوند را ببوس " با  درون مایه ی باارزشش ، اثری واقعی ست در جستجوی او "خدا" .اینکه صحبت از خداست و این خدا حتی بر زبان یکی ازشخصیت های کم رنگ  داستان جاریست {زنی بی سرپناه در مقابل از خود گذشتگی راننده تاکسی که در آمد ِ آن روزش را بی هیچ چشم داشتی به آن زن می دهد و او در مقابل بخشش مرد این جمله را با تمام احساسش بیان می کند ؛ از طرف من روی ماه خداوند را ببوس} نثر صمیمی و تعلیق جذاب داستان باعث شده  که خواننده تا آخر ،  کتاب را دنبال کند. پایان باز کتاب هم نوعی تفکر سالم را در خواننده بر می انگیزد که به وجود خدا بیشتر بیاندیشــد.

" نمی دانم که در طرح بزرگ خدا ، من چه نقشی دارم و چه سرنوشتی ؛ ولی این قدر مطمئنم که بی هیچ نیست "

از آنجا که داستان با زاویه  دیدِ من  راوی روایت شده و شخصیت اصلی داستان "یونس" درگیر اتمامِ پایان نامه ی دکترایش هست و این که دغدغه هایش به جایی نمی رسند و تاثیر چندانی هم روی خواننده نمی گذارند ولی مهربانی اش در کمک به مادر بیمارش در ولایتی دیگر و کمک به دوستش که موقتا" به ایران آمده و حتی در صحنه ای از پارک که به کودکی کمک می کند تا بادبادکش را بالا ببرد به سوی ِ خدا ، کاملا شفاف است .

شخصیت های داستان تشکیلِ یک مربع را می دهند :

 یونس : پررنگ ترین شخصیت داستان ، به دنبال نوشتن پایان نامه دکترایش هست و کشمکشهای زیادی با نامزدش "سایه" دارد ، اینکه از لحاظ اعتقادات مذهبی با سایه در تضاد هست این یک طرف قضیه ، سوالاتی که در حین کارش پیش می آید در مورد خدا و شک و تردید را بر زندگی اش حاکم می سازد طرف ِ دیگر قضیه .

سایه : نامزد یونس ( که در پی ِ یافتن علت شکستهای یونس ، شکست در درک ِ حضور و وجود خدا ، و شکست در دفاع از پارسا) زنی که ایمان یونس را می خواهد نه شک او نسبت به خدا را .

دکتر پارسا : دکترای فیزیک و استاد دانشگاه  ، سعی می کرد با کمک فیزیک و ریاضی و فلسفه همه چیز را اندازه بگیرد ولی فهمید در هستی چیزهایی وجود دارد که با ابزار نمی شود اندازه اش گرفت همین خدای ِ بی همتا ؛ به علت ناتوانی در پاک کردن این مسئله خودش را پاک کرد و موضوع پایان نامه یونس علت خودکشی دکتر پارسا است .

علیرضا : دوست صمیمی یونس ، عاشق فلسفه و خدا ، می گوید : من آدم هایی را می شناسم که وزن فرشته ها را روی شانه هایشان حس می کنند . یونس را قانع می کند که سایه تو را به خاطر ایمانت دوست داشت نه عقلت .

روی ماهِ خداوند را ببوس  ؛ مرا کتابخوان کردْ . ممنونم از مصطفایِ ِ مستورْ ، پیشنهاد می کنم برای هر وعده ی غذایی تان چند صفحه از این کتاب را بخوانیدْ .

قاچ هایی زیبا از کتاب :

تو خداوند را تجربه می کنی ، اول باید به قانونی ایمان بیاوری و بعد آن را آزمایش کنی هر چه قدر ایمانت به آن قانون نیرومند تر ، احتمال موفقیت آزمون ها بیشتر ، یعنی هر اندازه به خداوند باور داشته باشی خداوند همان اندازه برای تو وجود دارد . صفحــــه 71

هستی لایه لایه است تو در تو و پر از راز و  البته پیچیده ، برای درک آنها باید خوب بود و خوب را انتخاب کرد ،  

وقتی هزار تا انتخاب بد را به جای هزار تا انتخاب انتخاب خوب برمیگزینیم وضع آنقدر آشفته و تاریک می شود که

انسان حتی نمی تواند یک قدم هم به جلو بردارد شبیه قدم زدن در مه .  صفحــــــه 84

زندگی مواجهه ابدی انسان است با این انتخاب ها و کسی که در انجام خوبها ورزیده باشد کم کم وزن خوب ها را هم

حس می کند، برای کسی که ایمان ندارد متاسفانه خداوندی هم وجود ندارد . صفحـــــــه 86

من با قلم سبز، تمام حرمت آن دستهای آبی را بوسیدم و فهمیدم که خدا هم آبی است . صفحـــــه 107


شناسنامه کتاب:

نام اثر: روی ماه خداوند را ببوس

نویسنده: مصطفی مستور

تعداد صفحات: 114

ناشر: نشر مرکز

قطع: رقعی

قیمت پشت جلد: 8200 تومان

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۵ ، ۲۱:۳۰

معرفی توسط وبلاگ...بخاری

هوالمحبوب

قبل تر، از کتاب هورامه یاسر یسنا  حرف زده بودم و همینطور قول کتاب دیگرش را داده بودم که امروز در این نوشتار، الوعده وفا.
«تپّه تاپالای» از یاسر یسنا است. سال 1393 نوشته شوده و انتشارات عصر داستان چاپش کرده. «تپه تاپالای» ماجرای ماجراجویی «سینا» است که دانشجوی دکتری است و با ورودش به یک روستا داستان شروع شده و ماجرا ها زنجیر می شوند. (از آنجا که قصد لو دادن داستان را ندارم!!) بهتر است به جای ماجراهای داستان و معرّفی شخصیّت هایش، از «نوشتن» ماجراهای داستان و معرّفی شخصیّت هایش بگویم.
«تپّه تاپالای» جزئیّات خوبی دارد. صبحانه و خواب و بیداری و حسّ و هیجان را خوب شرح می دهد. توضیح شخصیّت ها دقیق است و همه توصیفات، روان اند. داستان، ریتم خوبی دارد و مطمئنّاً می فهمی کی شب بوده و کی روز! یا کی سینا مضطرب است و کی استادش عصبانی! حال و هوای شخص اول به راحتی قابل لمس است و بین شخصیّت ها ـ می توان گفت ـ پیوند خوبی برقرار است. انتقال فضاهای فیزیکی در داستان شاید نمره هشت از ده را گرفته باشد ( و هشت نمره بدی نیست!) مثلاً رسیدن به روستا یا اوّلین بار رفتن به آزمایشگاه استاد، خوب است. امّا از همه عالی تر، شخصیّت «بابا ایلشا» است. نمونه ای عالی از یک روستایی با همه کلمات خوب «توکّل»، «راستی»، «دلسوزی»، «روزی حلال»، «میهمان نوازی»، «ولی نعمت شناسی» و غیره. بابا ایلشا جوانمرد تپه تاپالای است که شخصیت سینا هم تحت الشعاع خوبی هایش قرار می گیرد. از نویسنده به خاطر اهدای یک شخصیت خوب به داستان فارسی باید تشکر کنیم...
۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۲۰

تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «دختران آفتاب» در اولین همایش «حیات طیبه؛ پاسداشت ادبیات هنر و ادبیات انقلاب اسلامی» رونمایی شد.KHAMENEI.IR متن و تصویر تقریظ را منتشر کرده است:

بسمه‌تعالی
پس از نزدیک سه سال توانستم در این روزها - ایام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها- این کتاب را بخوانم. در میان کتابهای داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسنده‌ئی ایرانی است. طرح کلی داستان و  درونمایه‌های داستانی آن خوب و شیرین است. حرفها هم قوی و منطقی است.
اتفاقاً پیش از این، کتابِ: ... را خوانده‌ام. آن قویتر است. ولی با توجه به برخی ملاحظات (عمدةً بهره‌برداری نکردن از عامل جنسی در کتاب حاضر) در این کتاب، هنر بیشتری به کار رفته است. باید ترویج شود. تنها نقطه ضعف آن ذکر مشخصات استاد فاطمه است در فصل آخر کتاب.
(روزهای نیمه‌ی خرداد ۸۷)
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=31068

۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۵