معرفی توسط وبلاگ...نسیم آشنا
"پدرم گفت: قفس دنیای پرنده نیست.خروشیدم: اما همه دنیا برای پرنده ای که عاشق نباشد، قفس است، و یک لانه محقر برای پرنده عاشق، یک دنیاست."
"فرصت گرانبهای تنها ماندن را از دست ندهید. روح در تنهایی می بالد، اوج میگیرد و عمیق میشود. در تنهایی است که شعر به سروقت انسان می آید، خدا، ایمان، وجدان و غلبه بر ترس! گرچه جمعه ها مسجد را دوست دارم و جماعت را، اما عبادت در خلوت طعم دیگری دارد و عطر دیگری. عبادت در خلوت برای من عبادت است، عبادتی که دوست نبیند و یار نشنود، تو باشی و روح خدا باشد و اشک چشم. شاید....شاید هنوز آنقدر رسیده نشده باشم که در جمع نیز احساس تنهایی کنم...."
بر جاده های آبی سرخ، نام کتابی است از مرحوم نادر ابراهیمی، درباره زندگی سردار بزرگ جبهه جنگ با استعمار و استبداد انگلیس و هلند، در جنوب کشور، میر مهنا دوغابی....
میرمهنا جوانی است از جوانان دلیر و غیور سواحل گرم و مواج جنوب همین خارک عزیز، پدرش، میر ناصر دوغابی، حاکم شهر ریگ است و با تمام خضوع سعی در اکرام افسران انگلیسی و هلندی دارد، که حالا چند جزیره در دل آبهای آبی این خاک سرخ را تصاحب کرده اند و در آنجا پایگاه نظامی تاسیس کرده اند تا اگر مردم همین خاک روزی تخطی کردند از همین جا به حسابشان برسند.
و این ماجرا خون سرخ سرخ میرمهنا را بجوش می آورد، چندین بار از پدر خواسته بود تا ارتباط و حمایتش را از آن بیگانگان بر دارد و چون بی فایده بود خود دست بکار شد و با چند جوان دیگر و یک دو سه قایق کوچک به کشتیهای تجاری بیگانه حمله کرد و آنچه میخواسته اند از سرمایه این مملکت با خود برند را به خشم تمام بازپس گرفت.
بر جاده های آبیِ سرخ نام رمان پنج جلدی نادر ابراهیمی است و چند خط ابتدای متن فوق چند جمله کوتاه از آن رمان بلند بود، در این کتاب نادر به خوبی هر چه تمامتر حس نفرت از استعمارگران انگلیسی و هلندی را، و بیزاری از حاکم ظالم را و تاسف از حاکم بی خرد را، با قطره چکان قلمش، قطره قطره در نهان جانت، هنرمندانه میکارد!
بله، اشتباه نکردم، جملات عاشقانه و عارفانه فوق از همین کتاب حماسی و ضد استعماری است و این عادت و روش نادر است که در خلال داستان اصلی کتابش، احساسات و اعتقادات خودش را در قالب شخصیتهای داستانش به نمایش میگذارد و این برای من بسیار دلنگیز است و دوستش میدارم.
نام کتاب را هم به این خاطر انتخاب گرده است که جایی با اقتدار و صلابت به فرمانده انگلیسی مینویسد که خود با پای خود از آبهای آبی این سرزمین بیرون روید و إلّا این جاده آبی سرخ میشود، یا از خون پاک جوانان ما، یا از خون کثیف شما....
این کتاب در سه جلد (و در قالب پنج کتاب یا فصل)، توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.