هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ

و آنکه دیرتر آمد ...

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ

 

کتاب حاضربر مبنای یک از وقایعی که در کتاب نجم الثاقب ثبت شده است ، باموضوع ملاقات یکی از بنده های خوب خدا با حضرت صاحبمان عج و عنایت و توجه ویژه حضرت به شیعیانشان ،  به صورت داستانی بلند توسط مرکز مطالعات و تحقیقات حضرت صاحب الزمان عج وابسته به مسجد مقدس جمکران و به قلم خانم الهه بهشتی به رشته تحریر در آمده است .

خودم نوشت :

این کتاب اول بار توسط یک دوست جان ِ عزیز ، به عنوان هدیه سال نو به من بخشیده شد . و شد رزق معنوی سال92 من ...

وقتی می خواست کتاب را هدیه بدهد ، کلی خواهش که کتاب را حتما روز جمعه ، نزدیک های غروب و حتی با وضو بخوان و بین خواندن هم وقفه نیانداز و خلاصه با حواس جمع  به کتاب دل بده !

مات مانده بودم ، موضوع را نگفت ، نمی دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد ، تا برسم خانه و جمعه بشود چقدر طول کشید انگار...

جمعه آمد و نشستم پای کتاب ؛

نمیدانم چند دقیقه طول کشید تا خواندنش تمام شد ، خواندنی که روح دل مرده مرا زنده کرد و به گمانم دعای تحویل سال بود که داشت محقق می شد ...

آن روز کتاب ، دست به دست بین اهل خانه چرخید و همچون من چشم هاشان را خیس اشک کرد و فکر می کنم باز همچون من تکانشان داد ...

بعد از آن طاقت نیاوردم که این حس نگفتنی فقط برای من باشد و چون عاجز بودم از توصیفش ، پس بهترین کار خرید کتاب بود  و هدیه به دوستان و دیگران . چند ماه بعد هم به عنوان هدیه فرهنگی مراسم اعتکاف مسجدمان چندصدتایش را سفارش دادیم که خوشحال تر باشیم.

اینجا بخشی از حال آن روز من بعد از خواندن کتاب آمده است ...

پشت جلد نوشت :

تا به بالای تپه برسیم هلاک شدیم ، کمی از ظهر گذشته بود واوج گرما بود .

احمد را می دیدم که چطور پاهایش را از خستگی و تشنگی  روی زمین می کشد ،

صورتش سوخته بود و زبانش از دهانش بیرون مانده بود .

خودم هم حال و روز بهتری نداشتم .انگار تمام آب بدنم بخار شده بود .

ماسه های داغ از لای بند کفش ها پاهایم را می سوزاندند ...

پی نوشت:

مولف: الهه بهشتی

قیمت : 2200 تومان

نظرات  (۱۱)

منبع معتبری برای این روایت وجود داره عایا
۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۵ ...:: بخاری ::...
سلام خیلی متشکر.
۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۳ روح و ریحان ...
سلام
معرفی خوبی بود.
قیمتشم که عالیه. ان شالله حتما میخونم.
۲۷ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۴ سیدمحمدباقر سرافراز
بسیار عالی
تشکر از شما بابت معرفی کتاب های خوب

۲۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۹ یک سبد سیب

تشکر بابت معرفی این کتاب 


سلام و رحمه الله.  عیدتان مبارک . ممنون از معرفی کتاب فقط کاش قسمت بیشتری از کتاب را می نوشتید تا کمی بیشتر با کتاب آشنا بشیم 
۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۱ وَ آنکهــ دیـرتـر آ ـمَــد ...
سلام @ MIM HM

 بله دیگه :)
منبعش همون کتاب نجم الثاقب هست که جزو کتب روایی معتبر هست.
۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۲ وَ آنکهــ دیـرتـر آ ـمَــد ...
سلام @ تب باران
خواهش میشود.

اصلا کتاب یه ذره اس:)
بیشتر از این قصه لو میره :)
۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۴ وَ آنکهــ دیـرتـر آ ـمَــد ...
سلام
@ روح و ریحان و بخاری جان و یک سبد سیب

قابل نداشت :))
۲۹ تیر ۹۴ ، ۲۲:۴۹ مداد کوچک
وَ
چه هدیه ای بهتر از کتاب ....
برای خود نوشت و معرفی کتاب در بلاگِ و انکه دیر تر آمد ممنونم.
۳۰ تیر ۹۴ ، ۰۹:۳۰ احمد احمدی
سلام
وبلاگ کتاب بازان با معرفی کتابی از رضا امیرخانی به روز است.

www.ketabbazan.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">