هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان ایرانی» ثبت شده است

معرفی آزاد...خانم زهرا پورسعید


1


کتاب دعبل و زلفا اثر نویسنده ی توانمند، آقای مظفر سالاری می باشد.

داستان حول محور عاشقانه های شاعری با نام "دعبل خزاعی" در دوران امام رضا (علیه السلام) می چرخد؛ عاشقانه هایی همراه با شرم و حیا و انتظار و بلا.

در لابه لای این داستانِ عاشقانه به اوضاع تاریخی آن زمان و ظلم و جور حاکمان هم پرداخته می شود.

سختی های راه وصال عاشق و معشوق به زیبایی به تصویر کشیده شده و ادبیات نویسنده کشش خوبی دارد.

 اگر کتاب "رویای نیمه شب" را هم خوانده باشید با ادبیات نویسنده آشنا هستید.


بخشی از این کتاب:

دختر با چابکی درون خمره ای گلی که خالی بود پرید. 

در آن لحظه که می خواست درون خمره بنشیند ، چرخید و دعبل را کنار جعبه های هلو و انار دید. او را شناخت و تعجب کرد که در آن موقعیت می بیندش. صدای سم اسبی شنیده شد.

در خمره پنهان شد و میوه فروش سبد انجیر را روی خمره گذاشت...


مشخصات کتاب:

نویسنده: مظفر سالاری

موضوع: روایت عاشقانه ای از دعبل خزاعی در دوران امام رضا (ع)

ناشر: به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)

تعداد صفحات: 332 صفحه

سال چاپ: ۱۳۹۶

قیمت پشت جلد: 27۰۰۰ تومان


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۵۷

معرفی آراد...خانم فاطمه عارف نژاد

پیشاپیش عرض کنم که وقتی این رمان را شروع کنید، به یقین تعجب خواهید کرد که این فضاها چه ربطی به #انقلاب دارد؟ این داستان که میچرخد دور و بر تئاتر و جماعت هنرمند و روابط آن ها و بافت سنتی شهرستان ها! درست است! این کتاب روایت خلاقانه ای است از طیف به خصوصی در مبارزات انقلاب، قرار نیست برود سراغ اسلحه به دست ها یا زیاد ریز بشود در فعالیت سیاسی ها.
.
تم اصلی ماجرا عشق صادقانه و قدیمی #مفتون است به #فیروزه. دلبستگی یک شاگرد به استاد تئاترش که البته عاقبت به خیر... می شود؟ نمی شود؟
#عشق در این رمان مفهوم بلندی است، از عشق مفتون به فیروزه شروع میشود و سر از عشق به مبارزه در می آورد. از شاگردی در کلاس تئاتر فیروزه شروع میشود و میرسد به شاگردی #آقا_مرتضی و بعد هم #آقا_سید_علی...
در این کتاب همه شاگردند و تمام اتفاقات کلاس درس. سیر تغییر شخصیت ها قابل توجه است.
.
از شروع غافلگیرانه اش که بگذریم، برگ برنده کتاب در همان صفحات ابتدایی میدرخشد: نثری روان و به شدت خوش خوان. #مفتون_و_فیروزه را به خصوص در جلد اول سخت می شود زمین گذاشت. جملات کوتاه سبک نوشتار خاصی به رمان داده، و فصل های کوتاه مخاطب را به ادامه تشویق می کند.
.
#سعید_تشکری در این رمان بلند وقایع سال های منتهی به انقلاب را در زمینه ی #درام_های_عشقی به تصویر کشیده. قصه به همراه شخصیت ها بین #قوچان و #مشهد در رفت و آمد است. ضرباهنگ خوبی هم دارد و کشش داستانی را در کنار حجم اطلاعاتی که می دهد فراموش نکرده.
#شخصیت_پردازی اش هم تقریبا نمره قابل قبولی میگیرد، نویسنده خوب توانسته از پس شخصیت های پرتعداد رمانش بربیاد و آن ها را گم نکند: #مفتون، #فیروزه، #آذر، #اسد، #زیور، #داریوش_دانشگر، #طیبه، #حبیب، #پری و...
این شخصیت ها را البته باید در کنار اشخاص حقیقی رمان دید: #سید_علی_خامنه_ای، #شهید_هاشمی_نژاد، #هژبر_یزدانی و... که در صفحات این رمان حضور دارند. با این کتاب میشود برش هایی از تاریخ انقلاب را مطالعه کرد. سوژه بکر است و عوض شدن گاه و بیگاه راوی داستان زاویه دید های مختلفی به مخاطب میدهد. .
یکی از ویژگی های مهم کتاب، احتمالا به خاطر فعالیت طولانی مدت تشکری در هنرهای نمایشی، تصویری بودنش است. این رمان سرشار از تصاویر زنده است. #مفتون_و_فیروزه یک #سریال_خواندنی ست! سکانس هایش را میشود دید، تمام رنگی و قابل لمس.
.
#مفتون_و_فیروزه خواندنی بود و ارزشمند. حرف هایی را زده که دیگران نزدند، به گوشه هایی سرک کشیده که بقیه فراموش کردند.
.
کاش بخوانیدش! هم فال است و هم تماشا!
شناسنامه کتاب:

مفتون و فیروزه

سعید تشکری(مولف) 
ناشر : کتاب نیستان
سال چاپ : ۱۳۹۳
تعداد صفحات : ۱۱۰۶
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی کتاب توسط وبلاگ... این روزها

وقتی جلد کتاب را با آن تصویر "مُهرگلین"  و اسم "سهروردی" دیدم، یاد فلاسفه ی دوران دبیرستان و حکمت اشراق و سختی های به خاطر سپردن حکمت هایشان افتادم!! با خودم گفتم حتما کتاب فلسفی و سختی ست و چند هفته زمان لازم است تا تمامش کنم. اما بر عکس تصورم نثر کتاب آنقدر صمیمی بود که آن را یک نفس بخوانم و تا پایان کتاب به دنبال تعبیر خواب سهروردی در ایام کودکی اش باشم.

کتاب جذاب و خواندنی "قلندر و قلعه" داستان زندگی "شیخ شهاب الدین سهروردی " ست که روایت های سال های کودکی، جوانی و مرگ عارفانه ی او را در بر گرفته اند.

سهروردی در کودکی خوابی می بیند که در این خواب یک بال برای پرواز کم دارد. بعد از سال ها نشست و برخاست با عالمان و حکیمان شهرهای مختلف و دست شستن از زندگیِ همراه با رفاه در کنار خانواده ، به این باور می رسد که بال دیگر او برای پرواز همان علم و دانشی بوده که سال ها به دنبالش رفته است.

سهروردی در این نشست و برخاست ها به آتشکده ی زرتشتیان می رسد و حاصل این دیدار با "مغ آتشکده" او را به راه های روشن تری هدایت می کند.

نویسنده ی با ذوق کتاب، در آغاز هر بخش، از یک یا چند بیت شعر کمک گرفته است تا فضای داستان را لطیف کند و عصاره ی آن بخش را در بیت ها جا دهد.

شخصیت سهروردی از جهات مختلفی به "منصور حلاج" شباهت دارد؛ هردوی آن ها در اثر تربیت و سلوک به مقام "کُن" رسیدند و عظمت و عزت واقعی اشرف مخلوقات را به نمایش گذاشتند و... عاقبت زبان سرخشان سر سبزشان را به باد داد!

بخشی از این کتاب:

_ می گویند شما شراب می نوشید. هم چنین عده ی زیادی در شهرهای مختلف دیده اند که شما به موسیقی گوش می دهید و در مجالس می رقصید...

شما چرا می خواهید شراب خواری کسی روشن شود؟ پیامبر شما بر کتمان اسرار مومنان چقدر تاکیید کرده است! هرگاه چیزی از اسرار اصحاب را به او می گفتند اعتنایی نمی کرد و می گفت: "من برای نقب زدن و رفتن به درونِ دلِ مردم دستور ندارم". او تلاش می کرد که مردم ظاهرا مسلمان باشند و هرگز به اثبات کفر و فساد کسی نمی کوشید...من به شما می گویم که مسلمانم و اینک در حضور شما بزرگان به یگانگی خداوند و رسالت محمد "ص" شهادت می دهم...و اما در مورد سماع: دل را شادمانی هایی است و مستی هایی که هرگز با شادمانی های دنیوی و مادی و مستی های شرابی که از آب انگور است مقایسه نمی شوند. آن گاه که نگاهی از پشت پرده مستم کند، نرقصم چه کنم؟!

شناسنامه کتاب:

مولف: سید یحیی یثربی

ناشر: نشر قو

قطع: رقعی

سال انتشار: 1388

تعداد صفحات: 320 صفحه

قیمت چاپ دوم: 2300 تومان

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۲۲

معرفی توسط وبلاگ ... درخت بلوط

 

Image result for ‫کتاب دیلمزاد‬‎

 

دیلمزاد داستان جوانی شمالی است که با گوشه چشمی به زندگی خود سعی در روایت برادرش دارد.

برادری که هیچ کس وجودش را باور نمی کند! داستانی روان و البته پر از توصیف های زیبا.

 

بخشی از این کتاب:

"هنوز نمی دانستم که سمت چپ پیشانی ات یک نشان داری، تا این که ناصر گفت. حالا که نیستی، هیچ یادم نمی آید دست داشتی یا نه؟ پا داشتی یا نه؟ چشم هات نمیذارد آدم چیز دیگری ببیند. گاهی انسان در جست و جوی یک درخت، جنگل را نمی بیند!"

 

شناسنامه ی کتاب:

نویسنده: محمد رودگر

ناشر: شهرستان ادب

سال نشر: 1391

تعداد صفحات: 248 صفحه

قیمت پشت جلد: 5500 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۰۰

 معرفی توسط وبلاگ...سَبٍِح

کتاب جای خالی سَلوچ (سلوچ به فتحه روی س)،کتابی ست که همین هفته ی پیش تمامش کردم،و از خواندنش لذت وافر بردم.

 سلوچ که تا مدت ها آن را بر وزن سلوک و با ضمه می خواندمش !! نام فردی است که گرچه در کل داستان حضور ندارد
 اما همه ی داستان حول محور او می چرخد و جریانات را شکل می دهد. این کتاب رمان بسیار قوی و محکمی ست از محمود دولت آبادی که جریانات زندگی یک خانواده روستایی را به تصویر می کشد. نقش اصلی کتاب یک زن است که مادر خانه است ؛ جریانات زندگی اش  در برخی موارد مرا هیجان زده و گاهی هم عصبانی کرد.
 این کتاب را پارسال در حراج سایت بامیلو خریدم. تازه خواندمش و به خاطر جذابیت و روانی متنش خیلی زود تمامش کردم. اگرچه بیشتر جمله های کتاب بسیار کوتاهِ کوتاه نوشته شده و خیال پردازی های عمیقی دارد.گاهی این مساله خواننده را خسته می کنه ولی در کل کیفیت متن بسیار بالاست.
 کتاب من در قطع کوچک و جیبی است و تعداد صفحاتش ٤٤٧ صفحه است.
به نظرم اگر حتی الان فرصت خواندنش را ندارید در برنامه تان قرار بدهید. (من خودم صبح ها و ظهرها در اتوبوس می خواندمش! )

 

شناسنامه ی کتاب:

نویسنده: محمود دولت آبادی

ناشر: نشر چشمه

تعداد صفحات: 497 صفحه

چاپ: سی و یکم/ 1395

قیمت: 32000 تومان

 


 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۰

معرفی توسط وبلاگ ... مداد کوچک




" رویِ ماهِ خداوند را ببوس " با  درون مایه ی باارزشش ، اثری واقعی ست در جستجوی او "خدا" .اینکه صحبت از خداست و این خدا حتی بر زبان یکی ازشخصیت های کم رنگ  داستان جاریست {زنی بی سرپناه در مقابل از خود گذشتگی راننده تاکسی که در آمد ِ آن روزش را بی هیچ چشم داشتی به آن زن می دهد و او در مقابل بخشش مرد این جمله را با تمام احساسش بیان می کند ؛ از طرف من روی ماه خداوند را ببوس} نثر صمیمی و تعلیق جذاب داستان باعث شده  که خواننده تا آخر ،  کتاب را دنبال کند. پایان باز کتاب هم نوعی تفکر سالم را در خواننده بر می انگیزد که به وجود خدا بیشتر بیاندیشــد.

" نمی دانم که در طرح بزرگ خدا ، من چه نقشی دارم و چه سرنوشتی ؛ ولی این قدر مطمئنم که بی هیچ نیست "

از آنجا که داستان با زاویه  دیدِ من  راوی روایت شده و شخصیت اصلی داستان "یونس" درگیر اتمامِ پایان نامه ی دکترایش هست و این که دغدغه هایش به جایی نمی رسند و تاثیر چندانی هم روی خواننده نمی گذارند ولی مهربانی اش در کمک به مادر بیمارش در ولایتی دیگر و کمک به دوستش که موقتا" به ایران آمده و حتی در صحنه ای از پارک که به کودکی کمک می کند تا بادبادکش را بالا ببرد به سوی ِ خدا ، کاملا شفاف است .

شخصیت های داستان تشکیلِ یک مربع را می دهند :

 یونس : پررنگ ترین شخصیت داستان ، به دنبال نوشتن پایان نامه دکترایش هست و کشمکشهای زیادی با نامزدش "سایه" دارد ، اینکه از لحاظ اعتقادات مذهبی با سایه در تضاد هست این یک طرف قضیه ، سوالاتی که در حین کارش پیش می آید در مورد خدا و شک و تردید را بر زندگی اش حاکم می سازد طرف ِ دیگر قضیه .

سایه : نامزد یونس ( که در پی ِ یافتن علت شکستهای یونس ، شکست در درک ِ حضور و وجود خدا ، و شکست در دفاع از پارسا) زنی که ایمان یونس را می خواهد نه شک او نسبت به خدا را .

دکتر پارسا : دکترای فیزیک و استاد دانشگاه  ، سعی می کرد با کمک فیزیک و ریاضی و فلسفه همه چیز را اندازه بگیرد ولی فهمید در هستی چیزهایی وجود دارد که با ابزار نمی شود اندازه اش گرفت همین خدای ِ بی همتا ؛ به علت ناتوانی در پاک کردن این مسئله خودش را پاک کرد و موضوع پایان نامه یونس علت خودکشی دکتر پارسا است .

علیرضا : دوست صمیمی یونس ، عاشق فلسفه و خدا ، می گوید : من آدم هایی را می شناسم که وزن فرشته ها را روی شانه هایشان حس می کنند . یونس را قانع می کند که سایه تو را به خاطر ایمانت دوست داشت نه عقلت .

روی ماهِ خداوند را ببوس  ؛ مرا کتابخوان کردْ . ممنونم از مصطفایِ ِ مستورْ ، پیشنهاد می کنم برای هر وعده ی غذایی تان چند صفحه از این کتاب را بخوانیدْ .

قاچ هایی زیبا از کتاب :

تو خداوند را تجربه می کنی ، اول باید به قانونی ایمان بیاوری و بعد آن را آزمایش کنی هر چه قدر ایمانت به آن قانون نیرومند تر ، احتمال موفقیت آزمون ها بیشتر ، یعنی هر اندازه به خداوند باور داشته باشی خداوند همان اندازه برای تو وجود دارد . صفحــــه 71

هستی لایه لایه است تو در تو و پر از راز و  البته پیچیده ، برای درک آنها باید خوب بود و خوب را انتخاب کرد ،  

وقتی هزار تا انتخاب بد را به جای هزار تا انتخاب انتخاب خوب برمیگزینیم وضع آنقدر آشفته و تاریک می شود که

انسان حتی نمی تواند یک قدم هم به جلو بردارد شبیه قدم زدن در مه .  صفحــــــه 84

زندگی مواجهه ابدی انسان است با این انتخاب ها و کسی که در انجام خوبها ورزیده باشد کم کم وزن خوب ها را هم

حس می کند، برای کسی که ایمان ندارد متاسفانه خداوندی هم وجود ندارد . صفحـــــــه 86

من با قلم سبز، تمام حرمت آن دستهای آبی را بوسیدم و فهمیدم که خدا هم آبی است . صفحـــــه 107


شناسنامه کتاب:

نام اثر: روی ماه خداوند را ببوس

نویسنده: مصطفی مستور

تعداد صفحات: 114

ناشر: نشر مرکز

قطع: رقعی

قیمت پشت جلد: 8200 تومان

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۵ ، ۲۱:۳۰

 معرفی توسط وبلاگ...نسیم آشنا

"پدرم گفت: قفس دنیای پرنده نیست.خروشیدم: اما همه دنیا برای پرنده ای که عاشق نباشد، قفس است، و یک لانه محقر برای پرنده عاشق، یک دنیاست."

 

"فرصت گرانبهای تنها ماندن را از دست ندهید. روح در تنهایی می بالد، اوج میگیرد و عمیق میشود. در تنهایی است که شعر به سروقت انسان می آید، خدا، ایمان، وجدان و غلبه بر ترس! گرچه جمعه ها مسجد را دوست دارم و جماعت را، اما عبادت در خلوت طعم دیگری دارد و عطر دیگری. عبادت در خلوت برای من عبادت است، عبادتی که دوست نبیند و یار نشنود، تو باشی و روح خدا باشد و اشک چشم. شاید....شاید هنوز آنقدر رسیده نشده باشم که در جمع نیز احساس تنهایی کنم...."

 

بر جاده های آبی سرخ، نام کتابی است از مرحوم نادر ابراهیمی، درباره زندگی سردار بزرگ جبهه جنگ با استعمار و استبداد انگلیس و هلند، در جنوب کشور، میر مهنا دوغابی....

میرمهنا جوانی است از جوانان دلیر و غیور سواحل گرم و مواج جنوب همین خارک عزیز، پدرش، میر ناصر دوغابی، حاکم شهر ریگ است و با تمام خضوع سعی در اکرام افسران انگلیسی و هلندی دارد، که حالا چند جزیره در دل آبهای آبی این خاک سرخ را تصاحب کرده اند و در آنجا پایگاه نظامی تاسیس کرده اند تا اگر مردم همین خاک روزی تخطی کردند از همین جا به حسابشان برسند.

و این ماجرا خون سرخ سرخ میرمهنا را بجوش می آورد، چندین بار از پدر خواسته بود تا ارتباط و حمایتش را از آن بیگانگان بر دارد و چون بی فایده بود خود دست بکار شد و با چند جوان دیگر و یک دو سه قایق کوچک به کشتیهای تجاری بیگانه حمله کرد و آنچه میخواسته اند از سرمایه این مملکت با خود برند را به خشم تمام بازپس گرفت.

بر جاده های آبیِ سرخ نام رمان پنج جلدی نادر ابراهیمی است و چند خط ابتدای متن فوق چند جمله کوتاه از آن رمان بلند بود، در این کتاب نادر به خوبی هر چه تمامتر حس نفرت از استعمارگران انگلیسی و هلندی را، و بیزاری از حاکم ظالم را و تاسف از حاکم بی خرد را، با قطره چکان قلمش، قطره قطره در نهان جانت، هنرمندانه میکارد!

بله، اشتباه نکردم، جملات عاشقانه و عارفانه فوق از همین کتاب حماسی و ضد استعماری است و این عادت و روش نادر است که در خلال داستان اصلی کتابش، احساسات و اعتقادات خودش را در قالب شخصیتهای داستانش به نمایش میگذارد و این برای من بسیار دلنگیز است و دوستش میدارم.

نام کتاب را هم به این خاطر انتخاب گرده است که جایی با اقتدار و صلابت به فرمانده انگلیسی مینویسد که خود با پای خود از آبهای آبی این سرزمین بیرون روید و إلّا این جاده آبی سرخ میشود، یا از خون پاک جوانان ما، یا از خون کثیف شما....

این کتاب در سه جلد (و در قالب پنج کتاب یا فصل)، توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۰

معرفی توسط وبلاگ... تا اینجا خواندم

«...ترم دوم دوره‌ی ارشد، نغمه رسما چادرش را کنار گذاشت و به اصطلاح خیلی امروزی شد. من مخالف امروزی بودن و شیک پوشی نیستم، اما نغمه، بیشتر دنبال مد و مدگرایی و مارک و برند لباس و کیف و کفش بود. کیف و کفشی کمتر از باربری انتخاب نمی‌کرد و جز مارک ورساچه و گوچی را قبول نداشت. مقنعه‌اش هم که رفته رفته در اماکن غیر رسمی، تبدیل به شال و روسری تی‌تی شده بود.

انگار داشت از مسعود انتقام می‌گرفت یا شاید هم از خودش. هر چه بود دیگر حتی شب‌های قدر هم به مسجد نمی‌آمد و من تنها می‌رفتم. پیشتر از بس با هم بودیم اهل محل به شوخی و طنز، خواهران دوقلو صدایمان می‌کردند. البته می‌دانستم نمازش را می‌خواند و با خدایش ارتباط دارد، اما حس می‌کردم خدایش با خدای ما فرق کرده است...»

سلام.

بالاخره خواندمش...

رمانی عاشقانه و مذهبی که در بستر عشقِ پسری ارمنی به دختری مسلمان اتفاق می افتد.

 نویسنده سعی در پاسخ گویی به مسائل و شبهه های مذهبی جوانان دارد.چیزی شبیه کتاب رویای نیمه شب  این روزها البته با تفاوت های خاص خودشان.

داستان کشش خوبی داشت که فصل به فصل برآن افزوده می شود و پایانی قابل حدس که با بازی نویسنده  این پایان قابل حدس زیبا شده است.کشش داستان به علت دو تضاد همسویی ست که در آن نهفته شده.یکی تقابل دو دین و دیگری روابط پسرو دختر.

آنچه که نوشته شده  روایتی واقعی ست از امروز جامعه ما که در به وجود آمدن آن مقصریم.

واقعیت هایی گوناگونی که مدام آنها را می بینیم و بی تفاوت از کنارشان میگذریم از عشق های دروغین و مزاحمت های خیابانی گرفته تا پارتی های مختلط  شبانه.

 این رمان دلیلی ست  برای کم کاری ما به  سوالات پاسخ داده نشده جوانانی که حق پرسیدن دارند و شاهدی ست برای به روز نشدن و عدم توجه ما به راه هایی که می توانستیم با آن ها از سردرگمی جوانان کم کنیم و دست شان را برای انتخابی درست بگیریم.

واعتراف واعتراضی است از طرف همه ی ما که  نویسنده به خوبی از زبان یکی از شخصیت های داستان آن را بیان کرده است.

خوشحالم از اینکه بالاخره فردی از زوحانیت متوجه عرصه رمان نویسی و پتانسیل فراوان آن شده است. هر چند به نظر می رسد پاسخی به تمام سوالاتی که در کتاب آمده، داده نشده است.

اما چه حیف که خیلی دیر.شاید اگر زودتر نوشته می شد می توانست به اندازه خودش کمکی به مخاطبش بکند.

امیدوارم این گونه کارها ادامه داشته باشد و پاسخی باشد برای رمان های بی محتوا ،تکراری، زرد و بازاری این روزها که شعور مخاطب را به بازی میگیرند و جیبش را خالی. 

"آقای سلیمان می شد من بخوابم؟" با همه نقاط قوت و ضعفی که دارد:

*از کتاب هایی ست که می توان خرید و دو یا چند بار خواند و یا به بقیه هدیه و امانت داد.

 

 پی نوشت:

نویسنده: محمدرضا واحدی

تعداد صفحات : 248

قیمت چاپ چهارم:

11000 تومان

نشر : تارونه

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۵:۳۰

معرفی توسط ...وبلاگ (سابق): این روزها 

 بعضی کتاب ها آدم را با خودشان درگیر می کنند. مثل سریال های چندقسمتی، که وادارتان می کنند هر هفته زل بزنید به صفحه تلویزیون و منتظر ادامه ی ماجرا باشید. 

 لابد توی دلتان بعضی شخصیت ها را تحسین می کنید، با خیلی ها همذات پنداری می کنید، دلتان می خواهد شخصیتتان را به خیلی هاشان نزدیک کنید و احتمالا به بعضی شخصیت ها عمیقا فحش می دهید و دلتان می خواهد تا آخر فیلم یک بلایی از آسمان برایشان نازل شود و از ماجرای داستان کنار بروند.

"پنج شنبه فیروزه ای" درست همین حس و حال را به آدم منتقل می کند.

با اینکه داستان در فضای معنوی حرم امام رضا (علیه السلام) پیش می رود و اتفاقا لحظه های آرام بخش کتاب همین توصیف های حرم و انس با حضرت است اما اتفاقات و شخصیت هایی هم هستند که تا آخر ماجرا شما را حرص بدهند! کارکترهایی که با اینکه می دانید تا پایان داستان اتفاقات خوشی در انتظار آن ها نیست و شاید هم توی دلتان به حالشان تاسف بخورید اما مصممید داستان را دنبال کنید تا به یقین برسید حدستان درست بوده! هرچند مخاطب اصلی کتاب جوانان هستند و این فراز و فرودها، دل دادن ها و به سرانجام نرسیدن ها و بقیه روایت های کتاب اقتضای سن آن هاست و توجیه خوبی برای علت رخ دادنشان!

"سارا عرفانی" نویسنده رمان "پنج شنبه فیروزه ای" این اثر را در چهارسال به رشته تحریر در آورده و انتشارات "نیستان" نشر آن را عهده دار بوده است. کتاب در 373 صفحه و با قطع رقعی به بازار رسیده است و مخاطب اصلی آن قشر جوان بالاخص دانشجویان می باشند. چاپ دوم این کتاب با قیمت 22000 تومان آماده فروش شده است.

بخش هایی از این کتاب:

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۹:۴۶
معرفی هفت کتاب محمدی توسط وبلاگ سابق این روزها
 
آنک آن یتیم نظر کرده
اگر از من می خواستند یک رمان جذاب، گیرا، ساده و الهام بخش درمورد پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)  معرفی کنم حتما این کتاب جزو اولین پیشنهاداتم بود. کتابی که نثر روان آن وادارتان می کند یک نفس فصل ها و روایت ها را دنبال کنید و شاید بعدها موقع مرور هر فصل ردپای اشک را روی صفحات کتابتان ببینید.
"محمد رضا سرشار" نویسنده این کتاب 630 صفحه ای استارت تالیفش را در سرزمین نور زده و نشر آن را به انتشارات "سوره مهر" سپرده است. قطع کتاب رقعی ست و برای رده سنی نوجوان به تحریر در آمده.
بخشی از این کتاب:
خدیجه،خواب آلود، پرسید: به کجا، ای اباالقاسم؟ با منت آیا کاری نیست؟
پیامبر گفت: پگاه است و گاه ادای نماز بامداد فرا رسیده.
خدیجه را تازه در یاد آمد که دوش، شویش، به گاه بازگشت از کوه، گفته بود که آن روز، دیگر بار جبریل در حرا بر وی آشکار گشته، و او را به نماز کردن سوی درگاه خدای فراخوانده بود.پس، جبریل خود به ساختن وضو پرداخته، و رسول خدا را نیز گفته بود تا چنان کند.
   
 اقتدا به محمد(ص)- نگرشی نو به اسلام در جهان معاصر
انتشارات "هرمس " چاپ دوم این کتاب را زمانی آغاز کرد که فیلم موهن "سام باسیل" اعتراضات وسیع مسلمانان را برانگیخته و شایعات و اکاذیب غیر اخلاقی زیادی به پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)  نسبت داده شده بود.
شروع و فصل بندی مناسب این کتاب ،رد باورها و شایعات نا به جا و نگاه بی طرفانه نویسنده از مزایای این کتاب 256 صفحه ای به حساب می آیند.
نکته جالب این است که پروفسور"کارل ارنست" نویسنده این کتاب مسلمان نیست اما به عنوان یکی از مدافعان اسلامی به تحقیق و نگارش این اثر پرداخته و با نگاهی منصفانه سعی در شناساندن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته است.
این کتاب ترجمه قاسم کاکایی ست و تا سال 1390 در 1000 نسخه روانه بازار شده است.
بخشی از این کتاب:
...این خطای در تلفظ باعث شده که "مسلم" با واژه عربی "مظلم" به معنای ستمگر اشتباه شود. امروزه ما واژه ی "اسلام" را در معنای اصطلاحی جدید و خاصی برای نامیدن یک دین به کار می بریم. در این معنا، واژه ی "اسلام" چیزی هم وزن و معادل واژه ی "مسیحیت" است. به همین سان "مسلم" به شخصی گفته می شود که تابع دین اسلام است، همچنان که "مسیحی" شخصی ست تابع "مسیحیت".
   
 پیامبر
کتاب "پیامبر" نوشته "جبران خلیل جبران" نویسنده لبنانی ست که اولین بار در ایالات متحده آمریکا منتشر شده است.
این کتاب، مجموعه اندرزهایی ست که مردی خردمند به نام "المصطفی" آن را می خواند. مجموعا 28 فصل دارد و حول محور عشق و عرفان نوشته شده است. کتابی مصور که برخی آن را شعر و برخی فلسفی می دانند.
دکتر"حسین الهی قمشه ای" مترجم این کتاب می باشد و انتشارات روزنه عهده دار نشر این اثر بوده است.
بخشی از این کتاب :
مردم! هشدار! که زیبایی زندگانی ست ، آن زمان که پرده گشاید و چهره برنماید
لکن زندگی شمایید و حجاب خود ، شمایید .
زیبایی قامت بلند ابدیت است ، نگران منتهای خویش در زلال آینه .
اما صراحت آینه شمایید و نهایت جاودانه شمایید .
  سه کاهن
رمان "سه کاهن" نوشته "مجید قیصری" روایتی از یک روز زندگی پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سن چهار سالگی می باشد که به همت انتشارات عصر داستان روانه بازار کتاب شده است.
مکالمات حلیمه، دایه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخش زیادی از این کتاب 184 صفحه ای را تشکیل می دهد.
سه کاهن در 3 هزار نسخه و با قیمت 8 هزار تومان به انتشار رسیده است.
بخشی از این کتاب:
حلیمه برای حارث تعریف کرده بود که پایین پای مادر طفل نشسته، بچه ی خود را گذاشته کنار دستش روی گلیم.با ترس و لرز طفل یتیم را گرفته توی دامنش. حلیمه از نگاه زن ها خوانده بود که تردید دارند طفل به این سینه حتی نگاه کند. ولی طفل بی هیچ درنگی به سینه ی راست حلیمه چنگ زده بود. زن ها شروع کرده بودند به کل کشیدن. حلیمه برای حارث تعریف می کرد و می خندید. مادر طفل نمی دانست به شکرانه ی پیدا شدن دایه چه کند.طفل بعد از چندی،دل سیر شیر خورده بود و همان جا توی دامن حلیمه خوابش برده بود.
حارث همان روز از صدای حلیمه فهمیده بود که چقدر شیفته ی این طفل شده.
 
  آخرین آفتاب
کتابی دیگر از مجموعه "چهارده خورشید و یک آفتاب"، که به قلم "مهدی قزلی" به مینی مال های زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته است.
نثر سلیس و قلم روان این نویسنده به جذابیت کتاب 100 صفحه ای وی افزوده است.
انتشارات قلمستان ناشر این اثر می باشد.
بخشی از این کتاب:
وسط خطبه یک دفعه از جایش بلند شد. از منبر آمد پایین. از بین جمعیت رد شد. بچه ای زمین خورده بود. بلندش کرد و همراه خودش برد بالای منبر. روی زانو نشاند و بقیه خطبه را ادامه داد. نوه اش بود؛ حسن.
   سفیران پیامبر (ص) و دیپلماسی نبوی
"پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران حضور در مکه و پس از هجرت به مدینه به منظور معرفی دین مبین اسلام به ملل و اقوام و قبایل متعدد و انجام رسالت جهانی خویش، نامه هایی را برای پادشاهان، بزرگان اقوام و قبایل و افراد با نفوذ نگاشته و ازطریق سفرا و نمایندگان خود، برای آنان فرستاده است."
"محسن پاک آیین" نویسنده این کتاب با آوردن این مقدمه در اثر 224 صفحه ای خود ،به وقایع دیپلماتیک سال های نبوت رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته است.
کتاب در یازده فصل تدوین شده و انتشارات آن را "نشر فرهنگ سبز" عهده دار بوده.
بخشی از این کتاب:
حاجب گفت: من اوصاف پیامبر اسلام را در انجیل خوانده ام. این اوصاف با سخنان تو تطبیق دارد ومن به او ایمان آورده ام اما نگران جان خود هستم چون اگر حارث به این موضوع پی ببرد، من را خواهد کشت. شجاع رییس تشریفات را به آرامش دعوت کرد و گفت: امیدوارم حارث نیز پس از دیدن نامه پیامبر،مسلمان شود.
     
 اخلاق باید محمدی باشد
قطع کوچک و کم حجم کتاب های دانشجویی، آدم را وادار کند برای ساعت های مرده اش هم برنامه داشته باشد.
کتاب دانشجویی" اخلاق باید محمدی باشد" گوشه هایی ست از سیره نبوی در بیانات رهبر معظم انقلاب.
این اثر به همت سید علی موسوی تالیف شده و انتشارات میراث اهل قلم،آن را به بازار کتاب رسانده است.
بخشی از کتاب:
ما باید مثل پیامبر سراغ افراد برویم.درباره پیغمبر گفته شده است:ایشان مثل یک پزشک دوره گرد حرکت می کرد.
پزشکان در مطب خود می نشینند تا مردم به آن ها مراجعه کنند، اما پیغمبران نمی نشستند تا مردم به آن ها مراجعه کنند. آن ها به مردم مراجعه می کردند.در کیف دارویشان هم وسیله مرهم گذاری داشتند و هم وسیله تشر زنی داشتند و هم وسیله داغ کردن زخم...
۱۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۲۰:۴۶

معرفی توسط وبلاگ...بخاری

هوالمحبوب

قبل تر، از کتاب هورامه یاسر یسنا  حرف زده بودم و همینطور قول کتاب دیگرش را داده بودم که امروز در این نوشتار، الوعده وفا.
«تپّه تاپالای» از یاسر یسنا است. سال 1393 نوشته شوده و انتشارات عصر داستان چاپش کرده. «تپه تاپالای» ماجرای ماجراجویی «سینا» است که دانشجوی دکتری است و با ورودش به یک روستا داستان شروع شده و ماجرا ها زنجیر می شوند. (از آنجا که قصد لو دادن داستان را ندارم!!) بهتر است به جای ماجراهای داستان و معرّفی شخصیّت هایش، از «نوشتن» ماجراهای داستان و معرّفی شخصیّت هایش بگویم.
«تپّه تاپالای» جزئیّات خوبی دارد. صبحانه و خواب و بیداری و حسّ و هیجان را خوب شرح می دهد. توضیح شخصیّت ها دقیق است و همه توصیفات، روان اند. داستان، ریتم خوبی دارد و مطمئنّاً می فهمی کی شب بوده و کی روز! یا کی سینا مضطرب است و کی استادش عصبانی! حال و هوای شخص اول به راحتی قابل لمس است و بین شخصیّت ها ـ می توان گفت ـ پیوند خوبی برقرار است. انتقال فضاهای فیزیکی در داستان شاید نمره هشت از ده را گرفته باشد ( و هشت نمره بدی نیست!) مثلاً رسیدن به روستا یا اوّلین بار رفتن به آزمایشگاه استاد، خوب است. امّا از همه عالی تر، شخصیّت «بابا ایلشا» است. نمونه ای عالی از یک روستایی با همه کلمات خوب «توکّل»، «راستی»، «دلسوزی»، «روزی حلال»، «میهمان نوازی»، «ولی نعمت شناسی» و غیره. بابا ایلشا جوانمرد تپه تاپالای است که شخصیت سینا هم تحت الشعاع خوبی هایش قرار می گیرد. از نویسنده به خاطر اهدای یک شخصیت خوب به داستان فارسی باید تشکر کنیم...
۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۱۳:۲۰

تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «دختران آفتاب» در اولین همایش «حیات طیبه؛ پاسداشت ادبیات هنر و ادبیات انقلاب اسلامی» رونمایی شد.KHAMENEI.IR متن و تصویر تقریظ را منتشر کرده است:

بسمه‌تعالی
پس از نزدیک سه سال توانستم در این روزها - ایام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها- این کتاب را بخوانم. در میان کتابهای داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسنده‌ئی ایرانی است. طرح کلی داستان و  درونمایه‌های داستانی آن خوب و شیرین است. حرفها هم قوی و منطقی است.
اتفاقاً پیش از این، کتابِ: ... را خوانده‌ام. آن قویتر است. ولی با توجه به برخی ملاحظات (عمدةً بهره‌برداری نکردن از عامل جنسی در کتاب حاضر) در این کتاب، هنر بیشتری به کار رفته است. باید ترویج شود. تنها نقطه ضعف آن ذکر مشخصات استاد فاطمه است در فصل آخر کتاب.
(روزهای نیمه‌ی خرداد ۸۷)
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=31068

۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۵

 

کتاب حاضربر مبنای یک از وقایعی که در کتاب نجم الثاقب ثبت شده است ، باموضوع ملاقات یکی از بنده های خوب خدا با حضرت صاحبمان عج و عنایت و توجه ویژه حضرت به شیعیانشان ،  به صورت داستانی بلند توسط مرکز مطالعات و تحقیقات حضرت صاحب الزمان عج وابسته به مسجد مقدس جمکران و به قلم خانم الهه بهشتی به رشته تحریر در آمده است .

۱۱ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ...صندوق اندیشه


اثری گرانمایه از نویسنده ی بسیار توانا، جناب آقای سید مهدی شجاعی
قصه ای ناب از هدایتی الهی برای زنی فاحشه و دستگیری او از جوانی بنام کمال و در آخر .... !
خوندنش اونقدر شیرین هست که به نظر نیاز به هیچ توضیحی نیست...
۲۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۰۰:۰۱
اولین بار اسم کتاب «نامیرا» را در سال 88 شنیدم. شاید اوایل، با دیدن قیمت کتاب دست و دلم می لرزید. اما تعریف و تمجید ها، مخصوصا آن جمله «هر کسی می‌خواهد فتنه‌ی اخیر را بشناسد، این کتاب را بخواند»
۷ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۱