هیئت مجازی کتاب

هیئت مجازی کتاب

پیام های کوتاه

بایگانی

آخرین نظرات

  • ۲۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۴۵ - پریسا نامجو
    عالی..
  • Cougar

    متن تصویر

  • Lions

    متن تصویر

  • Snowalker

    متن تصویر

  • Howling

    متن تصویر

  • Sunbathing

    متن تصویر

یک لرن مرجع تخخصی وبلاگ نویسان

آخرین مطالب

۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب چی خریدی؟» ثبت شده است

معرفی توسط وبلاگ... الراجین

 

کتاب ایران در عصر نادر

 

کتاب های معرفی شخصیت های تاریخی بویژه شخصیت هایی که نقش پایدارتری را در خاطره ی تاریخی مردم ایفا کرده اند از جمله کتاب های پرمخاطب به شمار می روند. آغاز و فرجام نادر یکی از جالب ترینِ این سرگذشت هاست. "مایکل آکسورثی" ایران پژوه بریتانیایی بیش از یک دهه پیش کتابی پیرامون اثر نادری در ایران تالیف کرد . به واسطه ی حضور نزدیک به زمان انتشار نسخه ی اصلی کتاب به آکسورثی در دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران این کتاب با سرعتی به نسبت سریع، به فارسی ترجمه شده است.

این کتاب در سال 1388 توسط انتشارات روزنه و با ترجمه ی آقایان سید امیر نیاکویی و صادق زیبا کلام در 396 صفحه به بازار نشر راه یافته است.

در اینجا می توانید بخشی از کتاب را مطالعه فرمایید:

 

بخشی از این کتاب:

نادر دستور داد که کاخ های سلطنتی را در جست و جوی جواهرات و لوازم قیمتی کنکاش کنند و برخی قسمت های آن ها را پیاده کردند، به صورتی که حتی پنجره ی کاخ ها را برای فروش کندند. نادر در اوکتبر ، سه تن از خواهران مجرد شاه سلطان حسین را به عقد یارانش درآورد.( یکی از این افراد ابراهیم برادرش بود. نادر به این وسیله نشان داد که علاقه ی سابقش نسبت به برادر کاملا احیا شده است.)

 

شناسنامه ی کتاب:

نام کتاب: ایران در عصر نادر

نویسنده: مایکل آکسورثی

مترجم: آقایان سید امیر نیاکویی و صادق زیبا کلام 

انتشارات: روزنه

تعداد صفحات: 396

قیمت پشت جلد: 40500 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ ...الراجین

 

Image result for ‫بازسازی یک خانه تقسیم شده کتاب‬‎

 

برای علاقه مندان به حوزه ی مطالعات سیاسی- تاریخی همواره خاطرات و حسب حال های فعالین این حوزه جذاب و خواندنی بوده است. در این میان افرادی که در برش هایی خاص و مقاطعی ویژه نقش آفرینی های درخور توجهی داشته اند می تواند جذاب تر هم باشند. 

هانس دیتریش گشنر ، مردی که سابقه ی هجده سال سکان داری وزارت خارجه، جمهوری فدرال آلمان و یک دهه رهبری لیبرال ها در این کشور را داشت به عنوان معمار آلمان متحد می تواند جذاب باشد. کتاب بازسازی یک خانه ی تقسیم شده که به مرور خاطرات سیاسی گشنر معروف به معمار آلمان متحد می پردازد، یکی از این نمونه هاست. 

این کتاب که در 706 صفحه و توسط دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه در سال 1381 به ترجمه ی مهدی رضایی و ویراستاری محمد رفیعی مهرآبادی توسط مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه به طبع رسیده است دارای پنج بخش و پانزده فصل است. در اینجا می توانید بخشی از کتاب را که مربوط به انتهای فصل سوم آن است بخوانید.

 

بخشی از این کتاب:

بالاخره، من گزارشی را درباره ی مذاکراتم با سناتورهای آمریکایی درباره ی تنش زدایی، به نیکسون ارائه دادم. چون ما به نوبه ی خود، راهکار دیگری جز تنش زدایی را نمی دیدیم، ازین رو پذیرش یا رد تنش زدایی فاقد اهمیت بود، بلکه این مسئله برای ما وجود داشت که آیا باید سیاست تنش زدایی را واقع بینانه پی بگیریم یا با راه و روشی واهی و خیال بافانه.

 

شناسنامه ی کتاب:

نویسنده: هانس دیتریش گشنر 

مترجم: مهدی رضایی

انتشارات: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه

تعداد صفحات: 706 صفحه

قیمت پشت جلد: 31000 ریال (سال 81)

 

*لازم به ذکر است که فایل پی دی اف این کتاب برای دانلود علاقه مندان موجود می باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Image result for ‫کتاب ملت عشق‬‎

 

من از دسته آدم هایی هستم که وقتی کتابی زیاد در شبکه های اجتماعی تبلیغ می شود بلافاصله شک می کنم که کتابی که اینقدر همه پسند است لابد یا خیلی دم دستی است یا محتوای آنچنانی ندارد. 

همین وسواسم در انتخاب کتاب باعث شد "ملت عشق" را با یکی دوسال تاخیر، بعد از خوابیدن شور و غوغای فضای مجازی بخوانم.

اعتراف می کنم که این بار اشتباه حدس زده بودم و برخلاف تصورم کتاب فوق العاده ای را دست گرفته بودم.

کتابی که با خواندن هر فصل و بخش آن نشاط تازه تری پیدا می کردم و مثل یک بچه مرشد، قواعد چهل گانه ی شمس و مولانا را می خواندم و نوت برداری می کردم.

برداشت ها و تبلیغاتی که از این کتاب دیدم بیشتر حول محور قواعد چهل گانه بودند، طوری که همیشه ثصور می کردم با کتابی عاشقانه و نثری سنگین طرف هستم، اما برعکس، این قواعد گلچینی از کتاب اند و در این اثر 570 صفحه ای می توانیم دنبال روایت هایی از شمس، مولانا، و مریدان و حتی دشمنان آن ها در سال های 640 قمری در قونیه و روایت هایی از اللا در سال 2008 در بوستون باشیم. تلاقی زمان گذشته و معاصر از دیگر جاذبه های این کتاب عرفانی پرکشش به حساب می آید.

 

بخشی از این کتاب:

عشق خدا به دریا می ماند، هر انسانی به قدر ذاتش از آن آب بر می دارد. این که هرکسی چقدر آب برمی دارد به گنجایش ظرفش بستگی دارد. یکی ظرفش خمره است، یکی دلو،یکی کوزه، دیگری پیاله...

 

شناسنامه ی کتاب:

نام کتاب: ملت عشق

نویسنده: الیف شافاک

مترجم: ارسلان فصیحی

انتشارات: نشر ققنوس

تعداد صفحات: 570 صفحه

قیمت پشت جلد: 33000 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Related image

 

کتاب "از حال بد به حال خوب" را یکی از دوستان روانشناسم به من معرفی کرد. هرچند قیمت نسبتا بالای کتاب من را از خرید منصرف کرد اما با کمی جست و جو، دست دوم آن را پیدا کردم و شروع به خواندنش کردم!

به نظرم همه ی آدم هایی که احساس تنبلی، خشم، اضطراب ، ترس یا افسردگی دارند بهتر است سری به این کتاب بزنند. تازه وقتی دو فصل از آن را خواندم فهمیدم چقدر فکرهای غیرمنطقی و قالبی دست و پایم را برای انجام خیلی از کارهای مورد علاقه ام بسته بود و خرافات و اضطراب های بی مورد مانعم شده بودند.

از خوبی های این کتاب تمرین هایی ست که در انتهای فصل به شما می دهد و وادارتان می کد تا خودتان را به چالش بکشید و ببینید چقدر درگیر خطاهای شناختی هستید.

خواندن این کتاب را همزمان با "ملت عشق" شروع کردم و وقتی هردو را با هم به پایان رساندم شور و انگیزه ی بالایی برای ادامه ی فعالیت هایم پیدا کرده بودم.

حتی جدول خطاهای شناختی را روی کاغذی یادداشت کردم و به کمد اتاق زدم تا هروقت از کنارش رد می شوم آن را با خودم مرور کنم.

کتاب در 27 فصل تالیف شده است و بخش هایی چون شناخت روحیه،احساس خوب، احساس اطمینان، ایجاد روابط بهتر و دارو درمانی را به خود اختصاص داده است.

 

بخشی از این کتاب:

تفاوت میان افسردگی و اندوه سالم چیست؟ وقتی یکی از دوستان شما فوت می کند و یا زمانی که به یکی از هدف های مهم زندگی خود نمی رسید، اندوه امری طبیعی است. این احساسات بخشی از زندگی هستند. اندوه نشانه ی انسان بودن است، اما افسردگی با اندوه طبیعی به لحاظ مختلف متفاوت است.

 

شناسنامه ی کتاب:

نام کتاب: از حال بد به حال خوب

نویسنده: دیوید برنز

مترجم: مهدی قراچه داغی

ناشر: نشر آسیم

تعداد صفحات: 640

قیمت پشت جلد: 50000 تومان (دست دوم: بیست هزار تومان :) )

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Image result for ‫مردی به نام اوه‬‎

 

خوبیِ دوستِ کتاب باز داشتن به  معرفی همین رمان های ناب و بامزه است. "مردی به نام اُوه" که شاید موقع خرید کتاب نوشته ی تبلیغی پشت آن از خرید منصرفتان کند*، رمانی جنجالی و چالش برانگیز از زندگی پیرمرد 59 ساله ای خرافاتی است که زنش را از دست داده و دائم در تلاش است تا بلایی سر خود بیاورد تا به دیدار زنش برود.

حوادث این کتاب از زمان آشنایی اُوه با همسایه ی ایرانی جدیدش "پروانه" به زیبایی خود نزدیک می شوند. جذابیت دیگر این رمان تفاوت نسلی اُوه با جهان مدرن و مدرنیته است. تصور کنید پیرمردی که تا دیروز از کامپیوترهای قدیمی استفاده می کرده سعی می کند استفاده از لبتاپ و گوشی های لمسی را یاد بگیرد و حتی موقع خرید از فروشنده می پرسد: "صفحه کلیدش از کجاش در میاد؟"

"فردریک بکمن" نویسنده ی سوئدی این کتاب آن قدر در کارش موفق بوده که اثرش به سی زبان دنیا ترجمه شده و جزو پرفروش ترین های آمازون در سال 2016 بوده است.

فیلم مردی به نام اُوه نیز که از روی همین کتاب ساخته شده است، در سال 2017 یکی از رقبای سینمایی "فیلم فروشنده ی اصغر فرهادی" بوده و تماشاکنندگان زیادی را به سینماهای دنیا دعوت کرده است.

 

*نوشته ی روی جلد:کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.

 

بخشی از این کتاب:

چراغ سبز شد. هیچ اتومبیلی از جایش تکان نخورد. اُوه بوق زد. کسی جلو نرفت. اُوه سرش را به نشان نفی تکان داد. حتما آن جلو یک زن پشت فرمان بود یا کارگرها مشغول کار بودند یا تقصی یک آئودی بود. سی ثانیه که گذشت، بدون اینکه کسی از جایش تکان بخورد، اُوه دنده را خلاص کرد، در را باز کرد و همان طور که موتور را روشن گذاشته بود، از ساب پیاده شد. توی خیابان ایستاد و با دست های مشت شده به کمر، ترافیک سنگین را تماشا کرد. یک جورهایی مثل سوپر من شده بود که توی ترافیک سنگین گیر کرده. راننده ی مرسدس بوق زد. اُوه با خود گفت: "بی شعور". همان موقع اتومبیل ها راه افتادند. اتومبیل هایی که جلوی اُوه بودند رفتند. یک فولکس واگن که پشت ساب بود بوق زد. راننده با بی صبری دستش را سمت اُوه تکان داد. اُوه با دلخوری بهش زل زد. سپس با خونسردی سوار ساب شد و در را بست. با صدای بلند رو به آیینه ی عقب گفت: "جالبه، مردم چقدر عجله دارن." و راه افتاد.

 

شناسنامه کتاب:

نام کتاب: مردی به نام اُوه

نویسنده: فردریک بکمن

مترجم: فرناز تیمورازف

انتشارات: نشر نون

تعداد صفحات:390

قیمت پشت جلد:19000 تومان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

 

Image result for ‫کتاب کاشوب‬‎

 

تصمیم داشتم تا آخر محرم این کتاب را تمام کنم و معرفی اش را اینجا بگذارم؛ اما وقتی شروع به خواندن کردم، دلم نیامد داستان ها را پشت سر هم بخوانم. روایت ها، انقدر ساده و روشن بودند که با خودم قرار گذاشتم هرشب یکی را بخوانم تا قبل از رفتن به هیئت آمادگی نسبی داشته باشم.

قلمِ بیست و سه راوی این اثر آنقدر گیرا بود که بعد از تمام شدن هر روایت کتاب را می بستم و صحنه ها را پیش چشمم مجسم می کردم و از آه لبریز می شدم. 

"بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم" توضیحی بود که روی جلد اصلی کتاب آمده بود و هرکدام از نویسندگان ، روایت ها و تجربه های خود، از روضه ها و مجالس حسینی را در این اثر به تحریر درآورده بودند.

نام نویسندگان شهیری چون: نفیسه مرشد زاده، احسان رضایی،محسن حسام مظاهری و یاسر مالی یکی از دلایل مهم من برای انتخاب این کتاب عاشورایی بود.

کآشوب در 245 صفحه به دبیری نفیسه مرشد زاده گردآوری شده و نشر اطراف انتشار این اثر را عهده دار بوده است.

 

بخشی از این کتاب:

...شب قبل از محرم گشتم آن پرچم سیاه "یا اباعبدلله" کوچکی را که مرضیه برایم فرستاده بود از چمدان ته کمد کشیدم بیرون. تا شب اول محرم نیاید آدم یادش نمی آید دلش چقدر مرده است. حتی اگر به خاطر کارها مدام در رفت و آمد باشی و یک خط از حرف های سخنران یا شور روضه را نفهمی باز هم اسم امام حسین همه ی معادلات را به هم می زند. درست و غلط و معیارها را می زند به هم. هر محرم آدم سرش را می آورد بالا می بیند هزار سوالش به جواب رسیده از صدقه سر همین پرچم ها و کتیبه ها.

 

شناسنامه کتاب:
نام کتاب: کآشوب
دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده
انتشارات : اطراف
تعداد صفحات : 245
قیمت پشت جلد:18500 تومان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۷ ، ۰۶:۰۰

معرفی توسط وبلاگ...خدا باران






موضوع کتاب چنین است که چرا بعضی از مردم هم چون تافته ای جدا بافته اند که بیش از دیگران موفق می شوند.
نویسنده در این کتاب زندگی غذا های تجارت ، نابغه های علمی ، ستارگان ورزش و م موسیقیدانان را بررسی می کند و نشان می دهد که آن ها چه وجه اشتراکی دارند که موفق شده اند .
بر خلاف کتاب هایی که در باب موفقیت نوشته شده است در این کتاب روش های موفقیت ( هدف داشتن ، برنامه ریزی، و ...) بیان نشده است بلکه روابط بین سال تولد ، خانواده ، شرایط زندگی و شرایط را داده در طی زندگی، با دستیابی به موفقیت بیان شده است .
خواندن این کتاب دیدگاه جدیدی از تافته های جدابافته به خواننده می دهد.
کوتاه از کتاب :  !!!!
( نمی توانم جمله ای از کتاب را به صورت خاص جدا کنم، چون کتاب بسیار به هم پیوسته‌ است و با یک پاراگراف کوتاه نمی توان خواننده را جذب کرد اما پیشنهاد می کنم بخوانید و جذبش شوید)


شناسنامه کتاب:
نام کتاب: تافته های جدا بافته
نویسنده : ملکوم گلادول
مترجم : میترا معتضد
انتشارات : البرز
تعداد صفحات : ۳۳۵
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۷ ، ۱۱:۴۹

معرفی توسط وبلاگ...این روزها



Image result for ‫دختری در قطار‬‎


خیال پردازی درمورد آدم ها و مکان هایی که تقریبا هرروز از کنارشون عبور می کنیم کار جذابیه.

شاید هرروز صبح توی تاکسی، اتوبوس یا هرجایی با چهره هایی برخورد داشته باشیم و بدون اینکه بشناسیمشون باهاشون تخیل بافته باشیم و در موردشون حدس هایی زده باشیم.

جذابیت کتاب "دختری در قطار" هم دقیقا در همین تخیل و رویا پردازی بود!

"راشل واتسون" راوی اول این کتاب، هرروز سوار بر قطار از جلوی ساختمونی رد میشه و زوجی رو توی بالکن میبینه و این تصور همیشه باهاشه که اون ها چقدر آدم های خوشبختی هستند. اما خبر ناگهانی روزنامه ها در مورد گم شدن یکی از این زوج، راشل رو کنجکاو میکنه تا بیشتر در موردشون بدونه و ناخواسته وارد ماجراهای پلیسی و گره های داستان بشه.

راوی فصل های دیگه ی این کتاب "آنا" (همسر دوم شوهر سابق راشل) و "مگان" (شخصیت گم شده و مقتول) هستند.

شاید حجم کتاب و توضیحات اولیه ی راشل برای معرفی خودش و زندگی گذشته ش، کمی خسته کننده باشه اما غیرقابل پیش بینی بودن و گره های متعدد کتاب حتما تشویقتون میکنه که تا آخر با نویسنده همراه بشید.

این کتاب جزء پرفروش های بریتانیا بوده ،"پائولا هاوکینز" نویسنده و انتشارات "هیرمند" ناشر این اثر 336 صفحه ای هستند.

این رو هم اضافه کنم که فیلم The Girl on the Train سال 2016 در ایالات متحده اکران شده.


بخشی از این کتاب:

قطار امروز نمی ایستد و آهسته می گذرد. صدای تلق تلقِ چرخ هایش را روی اتصالش می شنوم و انگار لرزشش را حس میکنم. چهره ی مسافرها پیدا نیست و می دانم کسانی هستند که محل کارشان یوستن است و باید بروند آن جا هرروز پشت میز بنشینند؛ اما من می توانم رویا ببینم. رویای سفرهای بیش تر به جاهای غریب تر، رویای ماجراجویی در انتهای مسیر و فراتر از آن. توی سرم مدام برمی گردم به هولکام؛ عجیب است که هنوز هم با چنین احساسی و با چنین اشتیاقی صبح هایی مثل امروز یادش می افتم؛ ولی به هرحال یادش می افتم...


شناسنامه کتاب:

نویسنده: پائولا هاوکینز

مترجم: مهرآیین اخوت

سال چاپ: 2015

تعداد صفحات: 336 صفحه

ناشر: نشر هیرمند

قیمت چاپ شانزدهم: 22000 تومان


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۷ ، ۰۹:۰۸

معرفی آزاد...خانم باران تابنده 

 

 

دیگر دل و دماغ ادامه بحث برایم باقی نمانده بود ، از طرفی هم اگر ادامه نمی دادم واقعا فضا خیلی سنگین می شد. اما هر چه سعی کردم حرفی بزنم، نتوانستم. توی دلم از حسین گلایه داشتم که چرا فکر بچه ها را نمی کند؟  چرا همه اش توی خودش است؟ 

توی همین فکرها بودم که سارا با کاسه ای وارد اتاق شد، کاسه را جلوی حسین گذاشت و گفت : « بفرمایید ، چون خیلی انـار دوست دارید ، چندتایی مخصوص شما از ایران آوردیم. »

بوی مفرّحی به مشامم رسید، دقیق که شدم بوی گلاب بود، گلابی که دخترها روی انـار ریخته بودند تا حال پـدر را جا بیاورد، شکر خدا توی این اوضاع نا به سامان و قاراش میش هم حس دخترانگی شان را به خوبی حفظ کرده بودند و یادشان مانده بود که ظاهر کارهایی هم که می کنند باید شیک و دلربا باشد!

این حرکاتشان که حکایت از ریزه کاری های زنانه بود، خیلی برایم مهم و نشاط برانگیز بود . چون گاهی که آن سر نترسشان را میدیدم نگران میشدم نکند روحیه پسرانه پیدا کرده باشند.

حسین با لبخند کاسه انـار را جلوی صورتش گرفت و چشمانش را بست ، بوی گلاب را توی بینی اش کشید و سبکبال گفت : « بوی ایـران میده ، بوی آرامـش و امنیت ».
لحظه ای انگار در افکاری شیرین فرورفته باشد مکث کرد و با لبخندی پر از آرامش ادامه داد « هیچ نعمتی بالاتر از نیست. الحمدالله الآن با خیال راحت دورِ هم جمع شدن ، می گن ، می خندن، خب گاهی هم مشکلاتی دارن، اما در امانن !

دوباره مکث کرد. کاسه انار را زمین گذاشت و کمی بهش خیره شد . سرش را که بالا گرفت پرده ای از اشک روی چشم هایش را گرفته بود و در حالی که می خواست بغض فرو خفته اش را در صدایش بروز ندهد ، ادامه داد « اماآواره بیابونن. نه خواب درستی دارن و نه خوراکی ، چون که ندارن، هر روز توی کوچه های همین دمشق، صدای گریه  بچه هایی میاد که تازه یتیم شدن یا مادرشون رو مسلحین(تکفیریها) بهبردن .»


** قسمتی از کتاب خداحافظ سالار«خاطرات همسر سرلشکر شهید حاج حسین همدانی»

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی آزاد...خانم باران تابنده

 

 

دستم را گرفت و با صدای لرزان پر از حزن و دل تنگی  در حالی که اشک هایم  را پاک می کرد گفت :« فرزانه ، دلـم رو لرزوندی ولی ایمـانمو نمی تونی بلرزونی !» 

تا این جمله را گفت تکانی خوردم ، با خودم گفتم :« چیکار داری میکنی فرزانه؟! تو که نمی خواستی از زن های نفرین شده روزگار باشی پس چرا حالا داری دل همسرتو می لرزونی؟» 

نگاهم را به نگاهش دوختم به آرامی دستم را از دستش کشیدم و گفتم : «حمید خیلی سخته، من بدون تو روزم شب نمیشه ولی نمی خوام یاریگر شیطان باشم ، تو رو به امام زمان (عج) میسپارم، دعا میکنم همه عاقبت بخیر بشیم». 

لبخند روی لبهایش نشست، لبخندی که مرهم دل زخمی ام بود، کاش می توانستم این لبخند را قاب کنم و به دیوار بزنم و تا همیشه نگاهش کنم تا ایمانم از سختی روزگار متزلزل نشود ، این حرفها هم حمید را آرام کرد و هم وجود متلاطم مرا به ساحل آرامش رساند ، گفت: « یادت رفته تو برای دعا کردی ؟» 

پرسیدم:« چطور ؟ روزهایی که پیش تو بودم همه قشنگ بوده ، کدوم روز منظورته؟!» 

گفت:« یادته سر بهت گفتم دعا کن برآورده بشه، من همونجا از خدا خواستم زودتر بشم و تو هم از خدا خواستی دعای من هر چی که هست مستجاب بشه ». 

شبیه کسی بودم که سوار ماشین زمان شده باشد و ذهنم به لحظات عقدمان پر کشید، 😧 روزی که حمید شناسنامه اش را جا گذاشته بود ، خیلی دیر رسید ولی حالا خیلی زود میخواست برود. 

باید خوشحال می بودم یا ناراحت؟ 

برای نبودنش پیش خودم دعا کرده بودم یا برای جدایی و آسمانی شدنش ؟! 


🔸 برگی از کتاب «یادت باشد❤...» به روایت همسر شهید مدافع حرم، حمید سیاهکالی مرادی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۳۹

معرفی کتاب توسط وبلاگ...این روزها

Image result for ‫کتاب شولا‬‎

"شولا" کتاب پر دردی بود. قصه ی آدم هایی که با وجود غصه هایی که در سینه داشتند سعی می کردند صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند. 

آدم هایی که هرکدام به نوعی از روزگار زخم خورده بودند و غمشان را از دیگران پنهان می کردند. شولا یک عاشقانه ی نسبتا تلخ بود. داستان طه و طاهر و تهمینه، با حال و هوای نذری و عاشورا و عزاداری. هم امید داشت هم خشم. هم دلگرم می کرد و هم زخم می زد.

از همه این ها که بگذریم نثر کتاب نثر متفاوت و خاصی بود. قلم قوی، با توصیفات محسوس از زیبایی های اثر "علی میر میرانی" بود.

بخشی از این کتاب

حالا هم حواس طه، همزمان چندجا بود. خیالش با کارکنانش آسودگی داشت. شکل خانواده بود. حرمت بود. ریشه در اعتماد داشت. طه یک بار هم نگفته بود رستوران من. رستوران را که اصلا نمی گفت . جایی هم ننوشته بودند. چلوکبابی. می گفت چلوکبابی مرشد. این تنها از زبانش نمی آمد. از جانش می آمد. شمایل باور جمعی همه ی آن هایی بود که کنار طه و با طه کار می کردند...

شناسنامه ی کتاب

نویسنده : علی میرمیرانی

ناشر : انتشارات مروارید

تعداد صفحات : 124 صفحه

سال چاپ : 1396

قیمت پشت جلد : 11000 تومان

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی توسط وبلاگ... این روزها

Related image

باید اعتراف کنم هر فصل از این کتاب را که خواندم بستم ش، به سقف خیره شدم و از خودم پرسیدم این زن چرا اینقدر باید برای به دست آوردن عشق بجنگد؟ 

بعضی صفحه ها حرص درآور بودند، بعضی فصل ها شعله ی امید را در آدم زنده می کردند که بالاخره آن همه سماجت جواب داده، و بعضی فصل ها را خواندم تا فقط به آخرش برسم و ببینم چه می شود!

کتاب "تصرف عدوانی" برخلاف اسمش که یه عبارت حقوقی ست و کمی سنگین به نظر می آید، کتاب جالب و پر کششی بود. 

قصه از جایی شروع می شود که «استر نیلسون»، شاعر و مقاله‌نویس 31 ساله برای سخنرانی درباره «هوگو راسک»، هنرمند شناخته‌شده دعوت می شود و بعد از آن سخنرانی احساس می کند عاشق هوگو شده است.

در خلال این احساسش چیزهای زیادی از زندگی گذشته اش را ترک می کند و تمام تلاشش را برای به دست آوردن هوگو به کار میگیرد. 

داستان جنگ ها و شکست ها، امیدها و انگیزه ها، همین طور بحث های هنری و فلسفی که بین هوگو و استر انجام میشود از جذابیت های این کتاب بود. حتی صحبت هایی که استر در مورد احساسش با دوستانش انجام می دهد تِم روانشناسی قوی به داستان داده بود.

یک مسئله ی دیگر که خیلی به چشم من آمد و به نظرم میتواند این کتاب را به عنوان یک کتاب مفید برای شناخت دنیای زنان غربی معرفی کرد ، همین تلاش های استر برای دیده شدن، نداشتن پشتوانه، و جنگیدن برای دوست داشته شدن با همه ی ابعاد شخصیتی اش است. استر قبل از این آشنایی زنی تحصیل کرده، موفق با جایگاه اجتماعی قابل قبولی ست که سعی میکند با همه ی داشته هایش از زندگی لذت ببرد، اما بعد از آشنایی با هوگو به فردی تبدیل می شود که به قول خودش آرزو می کند کاش جزو هفت میلیارد انسانِ روی کره ی زمین بود که هیچ احساسی به هوگو نداشت!

 

بخشی از این کتاب

درون استر چند لحظه به طور بی شکلی نرم شد. به خود می بالید که مقاومت کرده بود و از تمام بارهایی که به تازگی می خواست تحقیر بی کم و کاستش را به هوگو نشان دهد منصرف شده بود.آدم هرگز از خویشتن داری پشیمان نمی شود. خشم و پرخاش برعکس است. آدم تقریبا همیشه آرزو می کند آن ها را بروز نداده بود. مشکل این است که آدم نمی داند چه وقت در فاصله ی بین "تقریبا هرگز" و "تقریبا همیشه" هست که تندی و پرخاش توجیه پذیر می شود و مطلوب ترین نتیجه را به بار می آورد...

 

شناسنامه کتاب 

نویسنده: لنا آندرشون

مترجم: سعید مقدم

سال چاپ: 1395

تعداد صفحات: 170 صفحه

ناشر: نشر مرکز

قیمت چاپ دوم: 12500 تومان

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۱

معرفی کتاب توسط وبلاگ... این روزها

وقتی جلد کتاب را با آن تصویر "مُهرگلین"  و اسم "سهروردی" دیدم، یاد فلاسفه ی دوران دبیرستان و حکمت اشراق و سختی های به خاطر سپردن حکمت هایشان افتادم!! با خودم گفتم حتما کتاب فلسفی و سختی ست و چند هفته زمان لازم است تا تمامش کنم. اما بر عکس تصورم نثر کتاب آنقدر صمیمی بود که آن را یک نفس بخوانم و تا پایان کتاب به دنبال تعبیر خواب سهروردی در ایام کودکی اش باشم.

کتاب جذاب و خواندنی "قلندر و قلعه" داستان زندگی "شیخ شهاب الدین سهروردی " ست که روایت های سال های کودکی، جوانی و مرگ عارفانه ی او را در بر گرفته اند.

سهروردی در کودکی خوابی می بیند که در این خواب یک بال برای پرواز کم دارد. بعد از سال ها نشست و برخاست با عالمان و حکیمان شهرهای مختلف و دست شستن از زندگیِ همراه با رفاه در کنار خانواده ، به این باور می رسد که بال دیگر او برای پرواز همان علم و دانشی بوده که سال ها به دنبالش رفته است.

سهروردی در این نشست و برخاست ها به آتشکده ی زرتشتیان می رسد و حاصل این دیدار با "مغ آتشکده" او را به راه های روشن تری هدایت می کند.

نویسنده ی با ذوق کتاب، در آغاز هر بخش، از یک یا چند بیت شعر کمک گرفته است تا فضای داستان را لطیف کند و عصاره ی آن بخش را در بیت ها جا دهد.

شخصیت سهروردی از جهات مختلفی به "منصور حلاج" شباهت دارد؛ هردوی آن ها در اثر تربیت و سلوک به مقام "کُن" رسیدند و عظمت و عزت واقعی اشرف مخلوقات را به نمایش گذاشتند و... عاقبت زبان سرخشان سر سبزشان را به باد داد!

بخشی از این کتاب:

_ می گویند شما شراب می نوشید. هم چنین عده ی زیادی در شهرهای مختلف دیده اند که شما به موسیقی گوش می دهید و در مجالس می رقصید...

شما چرا می خواهید شراب خواری کسی روشن شود؟ پیامبر شما بر کتمان اسرار مومنان چقدر تاکیید کرده است! هرگاه چیزی از اسرار اصحاب را به او می گفتند اعتنایی نمی کرد و می گفت: "من برای نقب زدن و رفتن به درونِ دلِ مردم دستور ندارم". او تلاش می کرد که مردم ظاهرا مسلمان باشند و هرگز به اثبات کفر و فساد کسی نمی کوشید...من به شما می گویم که مسلمانم و اینک در حضور شما بزرگان به یگانگی خداوند و رسالت محمد "ص" شهادت می دهم...و اما در مورد سماع: دل را شادمانی هایی است و مستی هایی که هرگز با شادمانی های دنیوی و مادی و مستی های شرابی که از آب انگور است مقایسه نمی شوند. آن گاه که نگاهی از پشت پرده مستم کند، نرقصم چه کنم؟!

شناسنامه کتاب:

مولف: سید یحیی یثربی

ناشر: نشر قو

قطع: رقعی

سال انتشار: 1388

تعداد صفحات: 320 صفحه

قیمت چاپ دوم: 2300 تومان

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۶ ، ۱۸:۲۲

معرفی توسط وبلاگ: این روزها



Image result for ‫یوسف آباد، خیابان سی و سوم‬‎



"یوسف آباد، خیابان سی و سوم" کتابی بود که با بی میلی شروع کردم و با هیجان به آخر رساندمش!!

چهار نفر هستند که در جریان کتاب حضور دارند و هر چهار فصل از این کتاب به روایت یکی از آن هاست. (فکر کنید یک شب به یک مهمانی دعوت شدید و بعد همه ی حاضران این مهمانی از نگاه خودشان، مهمانی را توصیف کنند.)

بخش دلچسب کتاب برای من تغییر لحن ها و حس و حال ها در فصل های مختلف کتاب بود. دو فصل این کتاب را دو مرد و دو فصل دیگر را دو زن روایت می کنند. اگر روی جلد فقط اسم یک نویسنده نبود فکر می کردم فصل های زنانه به روایت زنان و فصل های مردانه به روایت مردها تحریر شده اند، بس که لحن ها گاهی حساس و زنانه و گاهی خشن و مردانه اند!

چیزی که در طول خواندن اذیتم می کرد این بود که نوشته ها پشت سر هم می آمدند و پاراگراف مشخصی نداشتند؛گاهی گیج می شدم که کدام جمله مونولوگ است و کدام جمله دیالوگ!

شناسنامه ی کتاب، نام "نشر چشمه"و "چاپ دهم" را نشان می دهند. نویسنده ی این کتاب 114 صفحه ای "سینا دادخواه" است و شما را با چهار روایت مختلف در چهار فصل همراه می کند. قیمت این اثر 8500 تومان می باشد.



شناسنامه کتاب:

مولف: سینا دادخواه

سال چاپ: 1387

ناشر: نشر چشمه

تعداد صفحات:114 صفحه

قیمت:8500 تومان

قطع: وزیری

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۶ ، ۰۰:۱۹

معرفی توسط وبلاگ... رجعت صدر


Image result for ‫کتاب ضریح قدیمی سید علی اصغر علوی‬‎


نمی دانم چقدر با کتاب های گروه حلقه عاشوراپژوهی دانشگاه امام صادق "ع " که زیر نظر حجة الاسلام و المسلمین سید علی اصغر علوی فعالیت می کنند، آشنایی دارید؟
کتاب ضریح قدیمی، یک آلبوم خاطرات زیبا است از تصاویر تعویض ضریح مطهر امام حسین ع . در عین حال تنها یک آلبوم نیست. ضریح قدیمی، حرف های دلِ یک ضریح قدیمی است؛ با ضریح قدیمی می شود عاشق شد، مرثیه خواند، اشک ریخت. کتاب کوچک ضریح قدیمی، به همه زائران حسینی چطور زائر شدن...راهی حرم شدن...زائر حقیقی حرم شدن را یاد می دهد:

«یک ورق آهن حالا تو بگو نقره یا طلا یا اصلا هر چیز قیمتی...
آن قدر نمی ارزید که همه عالم آن را این طور ببوسند
چه آبرویی می دهد معیت با امام

اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام»

«جای خالی نافع...
جای خالی نافع را باید پر کرد
او که در شب عاشورا دور تا دور خیمه ها پاسبانی میداد

او که خودش را وقف حفاظت از امام کرده بود
و با امام خود سر و سرّی داشت

ضریح جای خالی نافع را پر کرده است.
ضریحی که محافظ امام شد...
باید برای امام نافع بود...
و کسی برای امام نافع است که نافع امام باشد، مثل ضریح!»

مجموعه کتاب های بر مدار کربلا را بخوانید...پشیمانی ندارد!



شناسنامه کتاب:

مؤلف: سید علی اصغر علوی، سید یوسف کمالیان، محمد غلام

چاپ اول بهار 1392

قیمت: 45000 ریال

تعداد صفحه:96

مراکز خرید کتاب:

ترنجستان سروش: تهران-خیابان انقلاب- نرسیده به چهار راه ولیعصر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰

ارسال مطلب توسط وبلاگ...این روزها


 همه ی آدم هایی که در نمایشگاه کتاب تهران می بینید، حتما برای حضورشان توجیه محکمه پسندی دارند: ملاقات با نویسنده یا شخص مورد علاقه شان، استفاده از تخفیف های کتاب، خرید کتاب های دانشگاهی و کنکوری و... ، وگرنه با این گرمای کلافه کننده، مسیر طولانی و وسایل حمل و نقل محدود، خیلی ها عطایش را به لقایش می بخشند!

اقدامات شکمی!

حتما حتما قبل از آماده شدن برای حرکت به سمت نمایشگاه، کمی خوراکی و یک بطری آب به همراه خودتان داشته باشید. طولانی بودن مسافت،گرمای هوا، گشت و گذار طولانی بین غرفه ها، احتمالا شما را تشنه یا گرسنه خواهد کرد.

متاسفانه به خاطر محدودیت آب و مواد غذایی، قیمت ها بالا و کلافه کننده اند. با این اقدام کوچک هزینه ای را که صرف خوراکی و آب معدنی می کنید، جایگزین هزینه خرید چهار جلد کتاب خواهید کرد. نبود آب سرد کن و وجود فست فودهای نه چندان دلچسب، شاید نشاط کافی برای استفاده از نمایشگاه را از شما سلب کند.

ساعت حرکت:

بهترین ساعت ممکن برای حرکت به نمایشگاه را انتخاب کنید. هرچه زمان بیشتری به نمایشگاه اختصاص دهید از غرفه ها، سالن ها، و راهروهای بیشتری بازدید خواهید کرد و دست آخر افسوس نمی خورید که کاش زمان بیشتری برای بازدید باقی غرفه ها داشتید...

توانا بود هرکه دانا بود:

بزرگ ترین کمکی که به خودتان می کنید اطلاع از انتشارات و غرفه های مورد نظرتان است. سعی کنید قبل از رفتن به نمایشگاه نام کتاب های مورد نظر، انتشارات و غرفه های مربوطه را پیدا کنید. سیستم اطلاعات نمایشگاه کتاب به دلیل ازدیاد جمعیت، ناآشنایی متصدیان و ... باعث اتلاف زمان شما خواهد بود. اکثر بازدیدکنندگان در نمایشگاه به دلیل همین بی اطلاعی سرگردان اند. سوال پرسیدن بیش از اندازه ی بازدید کنندگان از غرفه ها گاهی باعث دلخوری ناشران و ناکامی سوال کننده خواهد بود.

از فضای مجازی کمک بگیرید:

اینستاگرام یک بانک اطلاعاتی قوی برای اخبار نمایشگاه کتاب امسال بود.

اکثر نویسندگان و شعرا روز حضور خودشان را در صفحه ی شخصیشان به اشتراک گذاشته بودند؛ از کتاب هایی که امسال به نمایشگاه می رسید خبر داده بودند و آدرس غرفه و راهروی مربوطه را در اختیار مخاطبینشان گذاشته بودند. اگر دوست دارید از روز حضور نویسنده ، شاعر و یا ناشر مورد نظرتان خبر داشته باشید قبل از برنامه ریزی برای حرکت ، صفحه ی شخصی شان را پیگیر باشید.

سبک بار باشید:

استراحتگاه های نمایشگاه معمولا محدود و شلوغ اند. خیلی ها مستقیما از ترمینال و فرودگاه خودشان را به نمایشگاه رسانده اند و علاوه بر کتاب های خریداری شده ، ساک و کوله پشتی های سنگینی به همراه دارند. هرچند گاری های دستی برای کمک به این دسته آدم ها تدارک دیده شده اند و حتی اداره ی پست زحمت انتقال کتاب ها به شهر مربوطه را متقبل شده اما، هرچقدر سبک بارتر به نمایشگاه آمده باشید به نفع خودتان است. مطمئنا بعد از خرید نهایی، باری از کتاب برای خودتان دست و پا کرده اید. پس، هرکس سبک بار تر، آسوده تر و راحت تر... :)

نیاز به تفکیک مناسب تر:

قیمت کتاب های امسال، به نسبت خوب و مناسب بود. اکثر کتاب های پرفروش در نمایشگاه حضور داشتند. تفکیک سالن ها با دقت بیشتری انجام شده بود، اما هنوز در سالن عمومی نیاز به تفکیک بیشتری بود. شاید بهتر بود حتی در این سالن هم تفکیکی بین کتاب های موضوعی و ناشران نزدیک به هم انجام می شد تا مردم راحت تر کتاب های مورد نظرشان را پیدا کنند.

عجله کار شیطونه:

بعضی از کتاب ها در اکثر غرفه ها به چشم می خورند، کتاب های نویسندگان مطرح مثل شازده کوچولوی دوسنت اگزوپری، سینوهه ی میکا والتاری، عقایدِ یک دلقک از هانریش بُل، من پیش از تو و کتاب مکملش از جوجو مویس و ... .

انتخاب مترجم و ناشر این دسته کتاب های پرفروش با انتشارات مختلف، بحثی سلیقه ای و دلخواهی ست. پس در انتخابشان عجله نکنید. سعی کنید همه ی غرفه ها را رصد کنید، چند برگ از کتاب را ورق بزنید ، با نثر مترجم مانوس شوید و بعد انتخاب کنید.

ببینید، کیف کنید، خاطره بسازید:

مطمئنا با رعایت همین چند نکته ی ساده ساعت های خوبی را در نمایشگاه خواهید داشت.

فضاسازی بعضی از غرفه ها به طرز ملموسی شما را برای خرید وسوسه می کنند. بعضی چهره های آشنا از نویسنده و خبرنگار و راوی و هنرمند ، غافلگیرانه جلویتان سبز می شوند و به وجد می آورندتان. اطلاعات خوب بعضی ناشرها یا حتی بازدیدکنندگانی که تجربه ای از خوانش کتاب دارند محرک خوبی برای خرید یک کتاب هستند.

تنوع زیاد کتاب ها اشتهایتان را برای خرید بالا می برند و گذشته از همه ی این ها امضای هر کتاب با خط نویسنده ی محبوبتان آن روز را برای شما خاطره ای زیبا خواهد کرد.

افسوس نخوریم!

شاید بیشترین چیزی که در بین گشت و گذار در غرفه ها در ذهن هرکس تکرار می شود همین باشد که: هنوز چقدر کتاب ورق نزده و چقدر حرف ناخوانده اطراف ما هست که اِی کاش عمرمان به تک تک کلمه  هایشان قد می داد...

 

 

 

 


 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۰:۴۶

معرفی توسط وبلاگ...فاصله ای به وسعت دلتنگی

 

Image result for ‫معرفی کتاب فارست گامپ‬‎

 

 

  این کتاب را ممکن است خیلی ها خوانده باشید و حتی فیلم آن را دیده باشید؛ اما من به تازگی آن را خواندم و از خواندنش لذت زیادی بردم.

"کتاب "فارست گامپ" روایتی است از زبان شخصی ساده دل و عقب افتاده که ماجراها و وقایع زندگی اش را از دیدگاه خودش تعریف و توصیف می کند.

خواننده ی زیرک و نکته سنج به همراه فارست گرامپ، قهرمان داستان، وقایع تلخ و شیرین، جذاب و بعضا حیرت انگیز زندگی او را تجربه می کند و لابه لای جملات طنزگونه و کنایه آمیز وی، به حقایق تلخ تاریخی جامعه ی آمریکا در پنجاه سال گذشته پی می برد: وقایعی چون جنگ ویتنام و بیهودگی آن، بلاهت سیاست مداران در رده های بالا و نفرت جهانیان از سیاست های آمریکا، پروژه های فضایی پرهزینه و بی سرانجام، دنیای پر زرق و برق و تو خالی هالیوود و...

و سرانجام آنکه پس از گذشت سال ها، هنگامی که فارست به یاد رویاها و آرزوهای دوران جوانی اش می افتد، به این نتیجه می رسد که در زندگی هیچ کس برنده نیست. با این حال، حداقل او این شانس را داشته که زندگی اش یکنواخت و کسل کننده نبوده است."

 

شناسنامه ی کتاب:

موضوع: رمان خارجی

نویسنده: وینستون گروم

مترجم: بابک ریاحی پور

ناشر: آویژه

سال چاپ: 1392

تعداد صفحات: 260 صفحه

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۰۰

معرّفی توسط وبلاگ ...زلال حکمت

 

Image result for ‫(زندگانی فاطمه زهرا "ع" )  اثر محمد قاسم نصیرپور‬‎

 

...مورّخ معروف اهل سنّت "ابن قتیبه دینوری"-متوفای 286ه.ق- می نویسد: عمر به ابوبکر گفت:بیا (برای عیادت) به حضور فاطمه (س) برویم،به درستی که ما او را به خشم آوردیم.

آنگاه هر دو به سوی خانه فاطمه (س) رفتند و از فاطمه (س) اجازه حضور خواستند،فاطمه (س) به آن ها اجازه نداد، آنان نزد علی رفتند و او با فاطمه (س) صحبت کرد و سپس آنان را به خانه حضور فاطمه (س) برد .هنگامی که نشستند زهرا (س) صورت خود را از آنان برگردانید و رو به دیوار کرد.آنان سلام کردند اما فاطمه (س) پاسخشان را نگفت...

آنچه از نظر گذشت منتخبی بود از کتاب تحقیقی-علمی "زندگانی فاطمه زهرا"ع" )اثر "حجّت الاسلام محمد قاسم نصیر پور" از انتشارات دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.

 

بی تردید این کتاب و کتاب زندگانی حضرت فاطمه(س) از دکتر سید جعفر شهیدی را می توان از تحقیقی ترین منابع در این حوزه دانست.

کتاب زندگانی فاطمه زهرا"ع" تألیف محمد قاسم نصیرپور که مزیّن به مقدّمه و تقریظ مرجع فقید حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) می باشد، به بررسی و تحلیل زندگی بانوی بزرگ اسلام حضرت زهرا(س) پرداخته و به ویژه وقایع بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) مانند سقیفه بنی ساعده،هجوم و احراق بیت حضرت زهرا (س)،غصب فدک،خطبه حضرت زهرا (س) در مسجد مدینه (=خطبه فدکیه) را از منابع شیعه و سنی مورد بازخوانی و تحلیل قرار داده است.

این کتاب در ده فصل و 160 صفحه نگاشته شده و از منابع مهم و معتبر تاریخ اسلام به ویژه زندگی حضرت زهرا(س) محسوب می گردد.

 

بخشی از این کتاب:

نویسنده در پیشگفتار کتاب می نویسد:

...این کتاب با شتابزدگی نگاشته نشده است و از این رو بر پایه قدیمی ترین و معتبرترین اسناد استوار است.به علاوه تنها بیان واقعه نیست بلکه به تجزیه و تحلیل وقایع می پردازد...

نویسنده در نگارش این اثر تحقیقی به 115 منبع معتبر از کتب تاریخی و روایی شیعه و سنی مراجعه نموده است. صحیح بخاری،مسند احمد بن حنبل،سنن ابی داود،صحیح ترمذی،الامامة و السیاسة ابن قتیبه دینوری، تاریخ یعقوبی،تاریخ المم و الملوک طبری،بلاغات النساء طیفوری،شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،تفسیر الدر المنثور سیوطی و... از جمله منابع مرجع این کتاب از بزرگان اهل تسنن است. اصول کافی،امالی شیخ طوسی و شیخ مفید،تفسیر مجمع البیان طبرسی،الغدیر علامه امینی،منتهی الامال محدث قمی، و تفسیر المیزان علامه طباطبایی و... نیز از مهم ترین منابع شیعی این کتاب ارزشمند می باشند.

 

شناسنامه کتاب:

مولّف: حجّت الاسلام محمّد قاسم نصیر پور

انتشارات: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی

سال چاپ: 1409 هجری قمری

تعداد صفحات: 160 صفحه

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۰۰

معرفی توسط وبلاگ ... درخت بلوط

 

Image result for ‫کتاب دیلمزاد‬‎

 

دیلمزاد داستان جوانی شمالی است که با گوشه چشمی به زندگی خود سعی در روایت برادرش دارد.

برادری که هیچ کس وجودش را باور نمی کند! داستانی روان و البته پر از توصیف های زیبا.

 

بخشی از این کتاب:

"هنوز نمی دانستم که سمت چپ پیشانی ات یک نشان داری، تا این که ناصر گفت. حالا که نیستی، هیچ یادم نمی آید دست داشتی یا نه؟ پا داشتی یا نه؟ چشم هات نمیذارد آدم چیز دیگری ببیند. گاهی انسان در جست و جوی یک درخت، جنگل را نمی بیند!"

 

شناسنامه ی کتاب:

نویسنده: محمد رودگر

ناشر: شهرستان ادب

سال نشر: 1391

تعداد صفحات: 248 صفحه

قیمت پشت جلد: 5500 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۰۰

معرفی توسط وبلاگ...الّراجین



 کتاب، 18 ساله نام دارد و هجده روایت از زندگانی فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) و فضایل آن حضرت را در برگرفته است.

دلیل تاکید "حمید سبحانی صدر" نویسنده ی این کتاب بر عدد 18 ، پرداختن تحقیقی وی بر جریانات آخرین سال حیات دختر پیامبر (سلام الله علیها) می باشد.

سبحانی صدر، در هر فصل، بعد از بیان یک روایت از زندگی حضرت، مستندات پژوهشی، نقدها، تکذیب،  تحریف ها، و صحت هر جریان را پیش چشم مخاطب آورده است.

در مقدمه ی کتاب آمده است: "از آن جا که مهم ترین حادثه ی پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جریان غضب خلافت، و به تبع آن هجوم به بیت نبوّت (صلی الله علیه و آله) و شهادت بانوی عالمین حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) است ، و همین بخش از تاریخ اسلام ، به شدت مورد تهاجم و تحریف قرار گرفته است، در این مختصر به بررسی حقایق تاریخی مربوط به آن می پردازیم."

نویسنده، با بیان این مقدمه 208 صفحه را در کنار هم چیده و با عناوینی چون: کینه های پنهانی، اشک های فاطمه (سلام الله علیها)، شعله های آتش بر بیت فاطمه (سلام الله علیها)، مدینه می گرید و ... کتاب را تدوین نموده است.

از جمله منابع استفاده شده در این اثر می توان به الارشاد،الاحتجاج، اعیان الشیعه، بحارالانوار، تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، تفسیر قمی، جامع الاخبار، سقیفه، تفسیرالمیزان،صحیح مسلم، کتاب سلیم بن قیس، وسایل الشیعه و ...اشاره کرد.


قسمتی از کتاب:

روایت شانزدهم: به قصد نماز جماعت به همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از بیت نبوّت (صلی الله علیه و آله) خارج شدم. هنگامی که روبروی درب خانه علی (علیه السلام) رسیدم، صدایی محزون از خانه ی او شنیدم، که کلامش حرکت را از پاهای من گرفت. می گفت: "سردردم شدّت یافته و شکمم خالی است؛ کف دستانم از آرد کردن جو زخم شده است." این سخن به شدّت مرا به طرف خود کشید. به درِ خانه نزدیک شده و به آرامی آن را کوبیدم. فضّه، کنیز فاطمه (سلام الله علیها) پاسخم را داد و گفت: کیستی؟ گفتم: سلمان؛ گفت: ای اباعبدالله برگرد؛ دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزدیک درب نشسته و لباس کمی بر اندام اوست.

عبایم را از در به داخل انداختم و فاطمه (سلام الله علیها) خود را پوشاند؛ سپس به فضّه فرمود: "به سلمان بگو داخل شود؛ زیرا سلمان از ما اهل بیت است." داخل شدم؛ فاطمه (سلام الله علیها) نشسته بود و پیش رویش آسیابی بود که با آن گندم و جو آرد می کرد. آه خدا! چه می بینم! از دسته ی آسیاب خون سرازیر شده و به سنگ رسیده است. در گوشه ای از خانه نیز حسن بن علی (علیه السلام) از شدت گرسنگی گریه می کند.

عرض کردم: "خدا مرا فدای شما گرداند! ای دختر رسول خدا! کف دستانت از آرد کردن مجروح شده، در حالی که فضّه بدون فعالیّت ایستاده است!"

حضرت (سلام الله علیها) فرمود: "ای اباعبدالله ! پدرم به من سفارش کرده است که کار خانه یک روز برای من و یک روز برای او باشد. دیروز روز کار او بود و امروز روز کار من."


شناسنامه ی کتاب:

مولف: حمید سبحانی صدر

ناشر: موسسه ی ایمان ماندگار

سال چاپ: 1393

تعداد صفحات: 208 صفحه

قیمت: 7500 تومان


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۰۵:۰۰