با کاروان نیزه(ترکیب بند عاشورایی)
يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۱ ق.ظ
.
.
.
.
.
گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود
تنهاتر از مسیح کسی بر صلیب بود
سرها رسید از پی هم مثل سیب سرخ
اول سری که رفت به کوفه،حبیب بود
مولا نوشته بود : بیا ای حبیب ما
تنها همین ؛چقدر پیامش غریب بود
مولا نوشته بود: بیا دیر می شود
آخر حبیبب را ز شهادت نصیب بود
مکتوب می رسید فراوان ولی دریغ
خطش تمام کوفی و مهرش فریب بود
.
.
....
(با کاروان نیزه) از زیباترین سروده های عاشورایی شاعر توانای آیینی،علی رضا قزوه است. سخنرانی استاد علی معلم دامغانی که تحت عنوان (شعر آیینی روزگار ما) به جای مقدمه کتاب؛ و نیز یادداشت کوتاه شاعر معاصر عبدالجبار کاکایی که در انتهای کتاب آمده است، به معرفی این منظومه زیبای عاشورایی می پردازند.
...
این خطی از حکایت مستان کربلاست
ساقی فتاد،باده نگون شد،شکست جام
تسبیح گریه بود و مصیبت دو چشم ما
یک الامان زکوفه و صد الامان ز شام
اشکم تمام گشت و نشد گریه ام خموش
مجلس تمام گشت و نشد روضه ام تمام
با کاروان نیزه به دنبال می روم
در منزل نخست تو از حال می روم
پ.ن:
سروده : علی رضا قزوه
خوشنویس: انوشیروان فروغی
ناشر: سوره مهر (وابسته به حوزه هنری)
بسیار ممنون.
موفق باشید.