یا زهرا (س)
معرفی توسط وبلاگ... یک سبد سیب
خوشحال بود و با نشاط . لباس فرم سپاه تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود. یاد مداحی های او افتادم پرسیدم : محمد ، این همه در دنیا از آقا خواندی توانستی او را بینی ؟!
محمد در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان عج را در آغوش گرفتم.
با اصرار او به مسجد آمدم . شروع کردم به خواندن مجلس خیلی خوبی شد. خودم باور نمیکردم بعد از دعا حاج حسین خرازی گفته بود : محمد امشب کولاک کرد.
وقتی دعا تمام شد برگشتم داخل چادر. خیلی خسته بودم یکدفعه یادم افتاد نماز نخونده ام به خودم گفتم : وای به حال تو
مستحب را گرفتی ، واجب رها شد!
سریع نماز را خوانده ام شام و سوره ی واقعه و بعد مشغول استراحت شدم. ساعت حدود دوازده بود یکدفعه یادم افتاد که وضو نداشتم ! سریع بلند شدم وضو گرفتم و دوباره نماز خواندم اما دیگر نخوابیدم.
مناجات من تازه شروع شد. تازه فهمیدم خدا چه لطفی در حق من کرده ، غرور ، مرا گرفته بود با خودم گفتم : با اینکه خسته بودی عجب دعایی خواندی!
اما خدا گوشمالی خوبی به من داد به من فهماند « حال را خدا می دهد تو که اصلا" وضو نداشتی ، نماز واجب تو هم رفت! »
یا زهراء رمز عملیات کربلای 5، یا زهراء ذکر مورد علاقه ی رزمندگان در شبهای عملیات، یا زهراء زیباترین پیشانی بند رزمندگان...اما در اینجا عنوان یک کتاب است. زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده؛ فرمانده گردان یازهراء«سلام الله علیها»، لشکر امام حسین«علیه السلام»، مداحی دلسوخته، رزمنده ای شجاع و فرمانده ای مخلص.
در قسمتی از این کتاب آمده است: «روزهای آخر ماه شعبان بود، هیئت گردان برگزار شد؛ مجلس خوبی بود. برادر تورجی شروع کرد به خواندن روضه ی حضرت زهراء، حال عجیبی بین بچه ها بود... در آخر روضه دستش را مشت کرده بود، می کوبید روی زمین و با گریه می گفت: آی زمین، تو چطور شاهد این همه ظلم بودی»!
شهادتش مبارک...
پی نوشت:
نام کتاب: یا زهرا (زندگینامه و خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده)
ناشر: نشر امینان
تهیه کننده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
تعداد صفحات: 222
قیمت: 6000 تومان