طوفان دیگری در راه است
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ
معرفی توسط وبلاگ...صندوق اندیشه
اثری گرانمایه از نویسنده ی بسیار توانا، جناب آقای سید مهدی شجاعی
قصه ای ناب از هدایتی الهی برای زنی فاحشه و دستگیری او از جوانی بنام کمال و در آخر .... !
خوندنش اونقدر شیرین هست که به نظر نیاز به هیچ توضیحی نیست...
آن شب از من برای پنج ساعت قول گرفته بودند .چهار ساعت برای خواندن و رقصیدن و یک ساعت برای اختلاط با داماد....
من لباسم یک حریر مشکی چسبان بود که تمام بدنم را می پوشاند،بی آنکه واقعا جائی را بپوشاند،یک شنل سفید هم بر روی این حریر ،به تن داشتم ،شنلی که تماما رشته رشته ی سفید بود تا نوک پا و سر این رشته ها متصل به حلقه ای بود به دور گردنم ...
آن حریر سیاه و شنل سفید را هنوز دارم .
هرازگاهی میگذارمشان پیش روی سجاده ام و زار زار گریه می کنم .
به خودم می گویم:
تو این بودی بدبخت !
و خدا دست تو را گرفت و نجاتت داد...
درست چهار روز پیش -یعنی صبح جمعه- مش خجّه بی مقدمه گفت :
خب خانم !اگه کاری ندارید ،من دیگه یواش یواش باید برم که بمیرم
من پقی زدم زیرخنده ،بی اختیار ،ولی بعد خودم راجمع کردم و گفتم :
این حرفا رو نزن مش خجّه !شوخیش هم منو اذیت میکنه !
مش خجّه یک زن ساده ی روستائی است ،چگونه توانسته به این مقامات عالی معنوی
دست پیدا کند ،در حالیکه یقینا از کمترین امکانات تلمذّ مثل کلاس و درس و استاد بی بهره بوده است .
حدس می زنم که بزرگترین یا اولین هنر مش خجّه این بوده که در هجوم مصیبت ،با ضجه و مویه یا اعتراض و شکوه و شکایت ،از خدا فاصله نگرفته ،بلکه همان مصیبت را سکوی پرش
ساخته و تسلیم و رضایش باعث سرافرازی در امتحان و تقّرب بیشتر به آستان خداوندی شده .
مازی جون ! حضور چمران در جبهه ی جنگ مرا بی تاب کرده ،اجازه بده که سری به ایران بزنم و خوشبختی و سعادت در گروی آدم شدن است و آدم شدن نه با تحصیلات عالیه بدست می آید ،نه با مدرک و اعتبار و تشخص و نه با زن و بچه و خانه و زندگی .
آدم شدن فقط در مسیر تقرب به خدا حاصل می شود...
کلا اونقدر کتاب شیرینی بود که فقط باید بخونید...التماس دعا
پی نوشت:
وقت شما به خیر باشد
وبلاگ کتاب بازان با معرفی کتاب جدیدی به روز است